English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
English Persian
automatic pilot وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
Other Matches
automatic stabilizer تثبیت کننده خودکار
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
built in stabilizers تثبیت کنندههای خودکار
course stabilizer تثبیت کننده مسیر
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
adjustable stabilizer تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
automatic trim روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
course stabilizer دستگاه تثبیت مسیر
stabilizes به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilised به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
stabilizer تثبیت کننده
stabilisers تثبیت کننده
holding attack تک تثبیت کننده
course stabilizer تثبیت کننده
stabilizers تثبیت کننده ها
emulsion stabilizer تثبیت کننده امولسیونی
viscosity stabilizer تثبیت کننده گرانروی
stabilizing sleeve غلاف تثبیت کننده
holding force نیروی تثبیت کننده
stabilizer ثابت تثبیت کننده
stabilisers ثابت تثبیت کننده
self stabilizing dynamo دینام خود تثبیت کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده اختلاف سطح
mains voltage stabilizer تثبیت کننده ولتاژ شبکه
synchroreceiver دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
axis of control محورکنترل خودکار هواپیما
monetarists طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
automatic error correction تصحیح خودکار اشتباه اصلاح خودکار خطا
avionic مربوط به دستگاههای خودکار هواپیما
eyelesi دستگاه کنترل خودکار هواپیما
ground controled approach دستگاه فرود خودکار هواپیما
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
terrain avoidance ممانعت خودکار هواپیما ازنزدیک شدن به زمین
land arm mode سیستم کامپیوتری کنترل دستی و خودکار فرود هواپیما
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
mach trim compensator دستگاه تنظیم حداکثر سرعت هواپیما به طور خودکار
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
automatize خودکار کردن یک وسیله دستی
terrain avoidance اجتناب خودکار هواپیما از برخورد باموانع زمینی هنگام فرود
firing stop mechanism وسیله منع اتش ضامن خودکار
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
automatic check کنترل خودکار بررسی خودکار
submachinegun مسلسل خودکار یانیمه خودکار
automatic خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
automatics خودکار مربوط به ماشینهای خودکار
radar altitude ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
automatic release قطع کننده خودکار
automatic timing advance تنظیم کننده خودکار
autosyn هماهنگ کننده خودکار
automatic tipper تخلیه کننده خودکار
self acting خودکار عمل کننده
automatic exchange رد و بدل کننده خودکار
generated استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generate استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
aircraft plotter وسیله ترسیم مسیر هواپیما
automatic circuit breaker کلید قطع کننده مدار خودکار
battery control central مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
aided tracking سیستم ردیابی خودکار سیستم تعقیب خودکار هدفها
trim for take off سیستم بلند شدن هواپیما به طور خودکار تنظیم خودکاربلند شدن
control وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controlling وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
terrain clearance حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
automated teller machine ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
stabilisation تثبیت
fixing تثبیت
stabilize تثبیت
fixations تثبیت
stabilizes تثبیت
corroboration تثبیت
stabilized تثبیت
fixity تثبیت
fixation تثبیت
stabilization تثبیت
stabilised تثبیت
confirmation تثبیت
consolidation تثبیت
stabilises تثبیت
stabilising تثبیت
anchor cell سل تثبیت
fixation process فرایند تثبیت
mechanical stabilization تثبیت مکانیکی
price stabilization تثبیت قیمت
price stability تثبیت قیمت
visual fixation تثبیت دیداری
wage stabilization تثبیت مزد
reinstating تثبیت کردن
patents حق تثبیت اختراع
reinstates تثبیت کردن
reinstate تثبیت کردن
stop go policy سیاست تثبیت
maintenance level سطح تثبیت
confirmation تثبیت استقرار
patent حق تثبیت اختراع
positioning تثبیت موقعیت
fixedness تثبیت شدگی
fixing agent عامل تثبیت
voltage stabilization تثبیت ولتاژ
patenting حق تثبیت اختراع
fixate تثبیت کردن
fixation of affect تثبیت عاطفی
stabilization پابرجاسازی تثبیت
reinstated تثبیت کردن
reinstatement تثبیت در مقام
functional fixedness تثبیت کارکردی
heat setting تثبیت گرمائی
patented حق تثبیت اختراع
fixation point نقطه تثبیت
father fixation تثبیت پدری
economic stabilization تثبیت اقتصادی
stabilises تثبیت کردن
stabilized تثبیت کردن
nitrogen fixation تثبیت نیتروژن
stabilised تثبیت کردن
stabilize تثبیت کردن
stabilising تثبیت کردن
price ceilings تثبیت قیمت
avouch تثبیت کردن
price freezing تثبیت قیمت
price freeze تثبیت قیمت ها
stabilizes تثبیت کردن
mach hold بستن سرعت ماخ به هواپیما بستن سرعت لازم به هواپیمابه طور خودکار
hard shoulder شانه تثبیت شده
stabilized layer قشر تثبیت شده
stabilization policy سیاست تثبیت اقتصادی
stabilized layer لایه تثبیت شده
well fixed خوب تثبیت شده
exchanged stabilization fund صندوق تثبیت ارز
fixes تثبیت محل ناو
verge شانه تثبیت نشده
voltage stabilization تثبیت فشار الکتریکی
verges شانه تثبیت نشده
fix تثبیت محل ناو
private automatic branch exchange رد و بدل کننده شعبهای اتومات خصوصی مبادله انشعاب خودکار خصوصی
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
commodity agreement تثبیت مشترک قیمت فروش
route به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes به خاک نشاندن تثبیت کردن
zener diode stabilization تثبیت کنندگی دیود زنر
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
pegging تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
high frequency stabilized arc قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
setting time [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
automatic coding برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
automatic toss روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
fair trade laws قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
self-starter خودکار
autonomic خودکار
automatic خودکار
automatic pipet پی پت خودکار
auyomated خودکار
self-starters خودکار
automaticity خودکار
self acting خودکار
unmanned خودکار
automatous خودکار
automotive خودکار
automatics خودکار
ballpens خودکار ها
ball pens خودکار ها
pen خودکار
unattended خودکار
ballpoint pens خودکار ها
mechnical خودکار
ballpoints خودکار ها
preset خودکار
positioning band حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
automatics دستگاه خودکار
automatic computer کامپیوتر خودکار
robots دستگاه خودکار
sub-machine guns تیربار خودکار
sub-machine gun تیربار خودکار
automatic circuit breaker مدارشکن خودکار
automatic treatment تسویه خودکار
automation خودکار کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com