English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
instrument وسیله دوربین یا زاویه یاب
Other Matches
angle of view زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
angular velocity bombsight دوربین سنجش زاویه رهایی بمب
floating reticle تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
theodolite دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
theodolites دوربین مهندسی زاویه سنج طول یاب
crab angle زاویه بین مسیر حرکت هواپیما و محور دوربین عکاسی
coarse setting تنظیمات دقیق دوربین یازاویه یاب بستن تنظیمات جزیی به زاویه یاب
target selector دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
sniper scope دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
cross line بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
boresight محوریابی لوله توپ وسیله محوریابی دوربین محوریابی
synchroscope دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
graduated circle of an alidade دایره مدرج زاویه یاب صفحه درجه دار زاویه سنج
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
longitudinal dihedral اختلاف زاویهای بین زاویه برخورد بال و زاویه برخوردسکانهای افقی که دومی معمولا کمتر است
grivation زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف دستگاه
collimating sight دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
angular velocity sight زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
angle of repose زاویه تعادل زاویه ارامش
entering angle زاویه ورودی زاویه دخول
angle of rotation زاویه دوران زاویه چرخش
declination زاویه انحراف زاویه میل
loss angle زاویه تلف زاویه تلفات
angle of convergence زاویه تقرب زاویه پارالاکس
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
lens distortion خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
constant angle arch dam بند قوسی با زاویه یکسان سد کمانی با زاویه یکسان
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
superelevation تصحیح تکمیلی تراز توپ زاویه تصحیح زاویه پرش لوله توپ زاویه تصحیح تکمیلی تراز
parallactic angle زاویه تقارب نصف النهارات زاویه تقارب
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
lie زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
apogee زاویه انحراف ثقل موشک زاویه انحراف مرکز ثقل موشک در روی مسیر
apex angle زاویه راسی هدف زاویه راسی
far sighted دوربین
presbyopic دوربین
far seeing دوربین
far-sighted دوربین
night glass دوربین شب
telescope دوربین
telescopes دوربین
opera glasses دوربین
the penetration of a telescope دوربین
long sighted دوربین
longsighted دوربین
camera دوربین
cameras دوربین
binocular دوربین
drawtube لوله دوربین
binocular دوربین دوچشمی
vial حباب دوربین
hypermetrope ادم دوربین
elbow telescope دوربین بازویی
closed-circuit camera دوربین نظارت
surveillance camera دوربین نظارت
box camera دوربین قوطی
sights دوربین دیدن
reticle عدسی دوربین
CCTV camera دوربین نظارت
observation camera دوربین نظارت
security camera دوربین نظارت
director sight دوربین هادی
box cameras دوربین قوطی
electron camera دوربین الکترونی
optician دوربین فروش
the penetration of a telescope قوه دوربین
theodo;ite دوربین مهندسی
opticians دوربین فروش
camera tube دوربین تلویزیونی
pickup tube دوربین تلویزیونی
television camera tube دوربین تلویزیونی
spyglass دوربین کوچک
gun sight دوربین توپ
binocular دوربین دو چشم
field glass دوربین صحرایی
closed-circuit camera دوربین امنیتی
surveillance camera دوربین امنیتی
eye piece عدسی سر دوربین
security camera دوربین امنیتی
observation camera دوربین امنیتی
CCTV camera دوربین امنیتی
telescopy فن استعمال دوربین
telescope دوربین نجومی
telescopes دوربین نجومی
computing sight دوربین محاسب
miniature camera دوربین مینیاتوری
coarse sight دوربین یدکی
camera nadir خط لولای دوربین
lens عدسی دوربین
color camera دوربین رنگی
kodak دوربین عکاسی
camera-shy بیزار از دوربین
reflex sight دوربین منشوری
sight دوربین دیدن
cross hair خط داخل دوربین
metascope دوربین تک چشمی
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
sighting دیدن از داخل دوربین
tacheometer دوربین نقشه برداری
camera axis محور دوربین عکاسی
camera magazine کاست فیلم دوربین
flash bulb فلاش دوربین عکاسی
camera nadir محورلولایی دوربین عکاسی
air survey camera دوربین عکسبرداری هوایی
tachymeter دوربین مسافت یاب
tachometric sight دوربین مسافت سنج
cameras دوربین یا جعبه عکاسی
opera glass دوربین مخصوص اپرا
sightings دیدن از داخل دوربین
glass ایینه شیشه دوربین
reticle شبکه دوربین نجومی
reticle تار موی دوربین
infrared viewer دوربین دیدبانی شبانه
riflescope دوربین روی تفنگ
sight دوربین نشانه روی
infrared viewer دوربین مادون قرمز
macrometer دوربین مسافت سنج
camera دوربین یا جعبه عکاسی
isocentre خط المرکزین دوربین عکاسی
miniature camera دوربین تصاویر کوچک
snooper scope دوربین تعقیب و دیدبانی
line of collimation خط تنظیم عدسی دوربین
minicam دوربین خیلی کوچک
spotting scope دوربین روی سه پایه
minicamera دوربین خیلی کوچک
sights دوربین نشانه روی
camera window دریچه دیافراگم دوربین
security camera دوربین مدار بسته
surveillance camera دوربین مدار بسته
tachometric sight دوربین مسافت یاب
closed-circuit camera دوربین مدار بسته
dumpy level تراز دوربین دار
colminator دوربین شاخص توپ
computing gunsight دوربین محاسب توپ
drawtube دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
observation camera دوربین مدار بسته
telescopic alidade عضاده دوربین دار
iris دیافراگم [دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm دیافراگم [دوربین عکاسی]
vidicon لوله دوربین عکاسی
CCTV camera دوربین مدار بسته
fixed reticle عدسی ثابت دوربین
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
tranship نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phase وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com