English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English Persian
meter وسیله سنجش
meters وسیله سنجش
Search result with all words
ceilometer وسیله سنجش ارتفاع ابر
limit gage وسیله سنجش تلرانس
pyrometer وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
rain gage وسیله سنجش میزان بارندگی
Other Matches
measuring technique متد سنجش اسلوب سنجش فن سنجش فن اندازه گیری
scalar توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
ppi gauge معیار سنجش استاندارد بار معیار سنجش ابعاد استانداردبستههای پستی
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
deliberations سنجش
degress of comparison سنجش
ponders سنجش
deliberation سنجش
appraisals سنجش
evaluation سنجش
ponder سنجش
pondering سنجش
measurment سنجش
evaluations سنجش
scalar سنجش
pondered سنجش
appraisal سنجش
evalution سنجش
assays سنجش
measure سنجش
measurements سنجش
poneration سنجش
scaling سنجش
measurement سنجش
ponderingly با سنجش
assay سنجش
assessments سنجش
assessment سنجش
g سنجش
ponderation سنجش
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
market appraisal سنجش بازار
voltage measuring سنجش ولتاژ
emergency measure سنجش اضطراری
ratings سنجش توان
pulmometry سنجش گنجایش شش
ponderable قابل سنجش
rating سنجش توان
indirect measurement سنجش غیرمستقیم
accuracy to gage دقت سنجش
frequency measurement سنجش فرکانس
font metric سنجش فونت
assays ازمایش سنجش
graduated steel straight edge شینه سنجش
surveyor's chain زنچیر سنجش
sociometry سنجش افکاراجتماعی
biometrics زیست سنجش
high accuracy measurement سنجش دقیق
measurable سنجش پذیر
volumetric analysis سنجش حجمی
measuring cable کابل سنجش
comparisons تطبیق سنجش
precision measurment سنجش دقیق
ponderability سنجش پذیری
method of measurment روش سنجش
incommensurable سنجش ناپذیر
metage حق سنجش قپانداری
assay ازمایش سنجش
measuring relay رله سنجش
colorimetry سنجش رنگ
measuring coil بوبین سنجش
measuring technique روش سنجش
measuring circuit مدار سنجش
measuring technique تکنیک سنجش
measuring thermocouple ترموکوپل سنجش
measuring point نقطه سنجش
measuring period دوره سنجش
comparative measurement سنجش قیاسی
comparison تطبیق سنجش
measuring system سیستم سنجش
measuring switch کلید سنجش
measuring position محل سنجش
clocked با سنجش زمان
measuring rectifier یکسوکننده سنجش
delib erator سنجش کننده
measuring range ناحیه ی سنجش
measuring period مدت سنجش
measuring range حیطه سنجش
datum line خط مبنای سنجش
measuring current جریان سنجش
measuring diaphragm دیافراگم سنجش
measuring sensitivity حساسیت سنجش
measuring thermocouple عنصرحرارتی سنجش
measuring transductor ترانسدوکتور سنجش
measuring unit واحد سنجش
measuring voltage فشار سنجش
depth measurement سنجش گودی
measuring generator مولد سنجش
measuring frequency فرکانس سنجش
comparative measurement سنجش مقایسهای
measurment سنجش اندازه
measuring error خطای سنجش
voltage measuring سنجش فشارالکتریکی
measuring diaphragm ممبران سنجش
measuring unit عضو سنجش
measuring junction محل سنجش
measuring method اسلوب سنجش
measuring junction نقطه سنجش
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
pixing the coin سنجش عیار سکه
coductivity cell پیل سنجش رسانندگی
acres برای سنجش زمین
clocked flip flop الاکلنگ با سنجش زمان
calipers پرگار برای سنجش
photomrtry سنجش شدت روشنایی
thermal resolution حداقل سنجش حرارت
quantifiable قابل سنجش یا تعیین
mile مقیاس سنجش مسافت
the estimative faculty قوه سنجش یا براورد
tangible benefits سودهای قابل سنجش
measure مقایسه کردن سنجش
optical measuring system سیستم سنجش نوری
bel یگان سنجش صوت
miles مقیاس سنجش مسافت
scruple واحد سنجش چیزجزئی
clocked input ورودی با سنجش زمان
assays عیار گرفتن سنجش
assay عیار گرفتن سنجش
milage سنجش برحسب میل
aerometry سنجش غلظت هوا
insulation measurement سنجش و ازمایش ایزولاسیون
means tests سنجش استطاعت مالی
means test سنجش استطاعت مالی
barometry سنجش فشار هوا
perimetry سنجش میدان دید
measuring thermocouple زوج فلزحرارتی سنجش
acre برای سنجش زمین
eudiometry سنجش اکسیژن هوا
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
instrumentation کاربرد وسائل سنجش
imponderability عدم قابلیت سنجش
pulmometer الت سنجش گنجایش شش
mileage سنجش برحسب میل
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phase وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phases وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
pneumercator شاغول سنجش ارتفاع مایعات
transit compass الت سنجش گوشههای افقی
chronograph الت سنجش فواصل زمانی
ergograph دستگاه سنجش قدرت کارعضلانی
piezometer دستگاه سنجش شدت انفجار
transversal سنجش ارزش برحسی معیارنوینی
butyrometer الت سنجش چربی شیر
pyrometer الت سنجش گرمای زیاد
roentgen واحد سنجش تشعشع اتمی
sociometry سنجش روابط افراد جامعه
Parts-per notation بخش در یکای سنجش [مهندسی]
manometer الت سنجش فشار خون
exposure meter دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
vinometer الت سنجش الکل شراب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com