Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
anticountermining device
وسیله ضد انفجار مین دریایی در اثر ضربه ضامن انفجارضربتی مین
Other Matches
contact burst preclusion
ضامن ضد انفجار ضربتی وسیله ممانعت از انفجار دراثر اصابت
soluble washer
ضامن تاخیری مین دریایی
blasts
ضربه انفجار
blast
ضربه انفجار
ignitor
وسیله انفجار
attack director
وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
firing stop mechanism
وسیله منع اتش ضامن خودکار
ice mining
انفجار یخ رودخانه یا دریاچه ها به وسیله مین
stargauge
وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
antiwatching device
ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
permissive action link
ضامن مسلح شدن جنگ افزاراتمی ضامن خودکار
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
sextant
وسیله اندازه گیری ارتفاع ستارگان مسافت سنج دریایی
safety stop
ضامن اسلحه گیره ضامن
safety pin
خار ضامن میله ضامن
safety pins
خار ضامن میله ضامن
antirecovery device
ضامن ضد جمع اوری مین ضامن ضد باز و بسته کردن مین
blast line
مسیرموج انفجار خط موج انفجار
burning train
مسیر انفجار سیکل انفجار
explosive train
مدار انفجار مسیر انفجار
seabee
گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
interruptor
ضامن قطع مدار اشتعال ماسوره ضامن داخلی ماسوره
safety
به ضامن کردن ضامن
chemical horn
مکانیسم انفجار مین صوتی مکانیسم انفجار شیمیایی
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
midshipman
افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic
درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
petty officer
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kites
کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography
تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
running lights
فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart
نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officers
معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
chine
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark
راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter
مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber
حلزون دریایی از جنس راب دریایی
punt
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
early time
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
sea power
قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner
ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
terns
پرستوک دریایی چلچله دریایی
tern
پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
marine
تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity
تاسیسات دریایی قسمت دریایی
task unit
نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
summary areas
مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists
کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
crater analysis
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
knot
میل دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
knot
گره دریایی
[واحد اندازه گیری]
[واحد سرعت دریایی]
crosses
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
ضربه هوک پس از ضربه حریف
maritime
ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
sclaff
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
rear commodore
سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel
اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
naval aviation
قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
light period
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
mainpernor
ضامن تن
hostage
ضامن
bail
ضامن
keylock
ضامن
latch
ضامن
pawl
ضامن
latches
ضامن
retainers
ضامن
retainer
ضامن
guarantee
ضامن
security
ضامن
toggles
ضامن
safety device
ضامن
safety bolt
ضامن
bondsman
ضامن
preventor
ضامن
toggle
ضامن
guarantees
ضامن
guardless
بی ضامن
device
ضامن
devices
ضامن
recognizor
ضامن
extender
ضامن
obligor
ضامن
saftey bolt
ضامن
guaranteed
ضامن
bailsman
ضامن
guarantor
ضامن
safe
ضامن
safe
به ضامن
safer
ضامن
safer
به ضامن
safes
ضامن
safes
به ضامن
safest
ضامن
safest
به ضامن
brake
ضامن
caution
ضامن
braked
ضامن
cautioned
ضامن
sponsor
ضامن
warranter
ضامن
guarantors
ضامن
sponsors
ضامن
sponsoring
ضامن
brakes
ضامن
braking
ضامن
warrantor
ضامن
surety
ضامن
sureties
ضامن
warranties
ضامن
hostages
ضامن
warranty
ضامن
cautioning
ضامن
cautions
ضامن
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
crash position indicator
برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
convoy commodore
فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
Marine Corps
نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
safety pins
اشبیل ضامن
voucher
ضامن گواه
safety pin
اشبیل ضامن
ratchets
ضامن دارکردن
vouchers
ضامن گواه
answerable
ضامن جوابگو
bailsman
ضامن حرفهای
joint guarantor
ضامن تضامنی
ratchet
ضامن دارکردن
bolt release
چفت ضامن
to give security
ضامن دادن
nonboresafe
بدون ضامن
depositary
نگهدار ضامن
good and svfficient bail
ضامن معتبر
rowlock
ضامن پارو
obligate
ضامن سپردن
grommet
حلقه ضامن
guarantee
ضامن متعهد
detent
چفت ضامن
guaranteed
ضامن متعهد
guarantees
ضامن متعهد
ratchet wheel
چرخ ضامن
stand guarantor
ضامن شدن
safety fork
گیره ضامن
safety lever
اهرم ضامن
i will be security for him
من ضامن او میشوم
safety lever
دستگیره ضامن
rowlocks
ضامن پارو
engages
ضامن کردن
safety lock
ضامن اسلحه
safety lock
قفل ضامن
set screw
پیچ ضامن
shear pin
سیم ضامن
safety wire
سیم ضامن
safety wire
اشبیل ضامن
safety device
دستگاه ضامن
handle
ضامن دستگیره
put on safety
به ضامن کردن
general partner
شریک ضامن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com