English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
life preserver وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
Other Matches
lifesaving وسیله نجات غریق
lifebuoys کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
resuscitation نجات غریق
lifeguard نجات غریق
lifeguards نجات غریق
lifesaving نجات غریق
life belt لاستیک نجات غریق
lifeguards مامور نجات غریق
lifeguard مامور نجات غریق
life belt کمربند نجات غریق
life buoy حلقه نجات غریق
life vest لباس نجات غریق
lifeguard نجات غریق محافظ شخصی
lifesaver عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifeguards نجات غریق محافظ شخصی
life raft قایق چوبی [برای نجات غریق]
salvaging نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvaged نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvages نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
salvage نجات مال یا جان کسی نجارت کسی از خطر
tranship نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
partitions وسیله یا اسباب تفکیک
partition وسیله یا اسباب تفکیک
device دستگاه اسباب وسیله
devices دستگاه اسباب وسیله
para bomb بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
tuners پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
tuner پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
gastroscope اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
save نجارت دادن
saver نجارت دهنده
saving نجارت دهنده
saved نجارت دادن
saves نجارت دادن
air-sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
life jacket کت نجات
liberation نجات
salvation نجات
rescues نجات
life vest کت نجات
rescued نجات
livery نجات
liveries نجات
rescue نجات
escape line خط نجات
safety نجات
rescuing نجات
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
safety belts کمربند نجات
safety belt کمربند نجات
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
life raft قایق نجات
life vest جلیقه نجات
save نجات دروازه
life net تور نجات
life buoy حلقه نجات
life belt کمربند نجات
life boat کرجی نجات
life jacket جلیقه نجات
salvation سبب نجات
saviour نجات دهنده
life buoy بویه نجات
life line طناب نجات
life line بند نجات
saviours نجات دهنده
lifeguard submarine زیردریایی نجات
parachute چتر نجات
life boad قایق نجات
breeches buoy بویه نجات
lifebelts کمربند نجات
lifebelt کمربند نجات
survivors نجات یافتگان
deliver نجات دادن
survive نجات دادن
survival suit لباس نجات
survival pack بسته نجات
survived نجات دادن
parachuted چتر نجات
parachutes چتر نجات
parachuting چتر نجات
survives نجات دادن
surviving نجات دادن
plane guard ناوگارد نجات
recovers نجات دادن
deep submergence زیردریایی نجات
parachut چتر نجات
fire escape نردبان نجات
delivers نجات دادن
fire escapes نردبان نجات
stole جلیقه نجات
lifeboat قایق نجات
lifeboats قایق نجات
recovering نجات دادن
liferaft شناوه نجات
crash boat قایق نجات
life float قایق نجات
savior نجات دهنده
salvageable قابل نجات
salvable نجات یافتنی
rescue operation عملیات نجات
safety boat قایق نجات
redeliver از نو نجات دادن
rescue basket زنبیل نجات
refugee relief نجات پناهندگان
plane guard ناو نجات
recover نجات دادن
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demanded جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
phased وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
survivors نجات یافتگان از مرگ
salvaged از خطرنابودی نجات دادن
rescue and assistance عملیات نجات و مددکاری
rescue chamber اطاقک نجات زیردریایی
search and rescue عملیات تجسس و نجات
soteriology مبحث نجات رستگاری
mae west جلیقه نجات فشاری
lifeguards گارد نجات دریایی
lifesaver نجات دهنده زندگانی
lifeguard گارد نجات دریایی
salvages از خطرنابودی نجات دادن
salvaging از خطرنابودی نجات دادن
fire and rescue نجات و اطفای حریق
helicopter rescue strop کمربند نجات هلیکوپتر
salvage از خطرنابودی نجات دادن
lifesaving نجات دهنده زندگی
helicopter rescue net تور نجات هلیکوپتر
liferaft قایق نجات لاستیکی
pararescue team تیم تجسس و نجات
pararaft وسایل نجات چتربازی
paradrop بارریزی باچتر نجات
etcaetera وغیره
et cetera وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . وغیره وغیره
device اسباب
tool اسباب
apparel اسباب
tackle اسباب
remover اسباب کش
devices اسباب
doodads اسباب
doodad اسباب
freehand بی اسباب
removers اسباب کش
tackled اسباب
article اسباب
rigs اسباب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com