Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
azimuth micrometer
وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
Other Matches
azimuth equidistant projection
وسیله نشان دهنده تعادل سمتی هواپیما
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
altitude azimuth
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
external indicator
نشان دهنده وضع خارجی وسیله
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
component
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
earth
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
earths
اتصال سیم بین وسیله الکتریکی و زمین که نشان دهنده پتانسیل صفر است
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
azimuth resolution
اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
vertical scale
عقربه نشان دهنده میزان صعود هواپیما عقربه صعود مقیاس ارتفاع
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
indicator
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
discretionary
خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
diagonal matrix
ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
poniter
نشان دهنده نشان گیرنده
boarded
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
circuits
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
indicative
نشان دهنده
indicant
نشان دهنده
demonstrator
نشان دهنده
indicator
نشان دهنده
demonstrators
نشان دهنده
end
کد نشان دهنده انتهای خط
resilient
نشان دهنده فنری
ended
کد نشان دهنده انتهای خط
counting balance
ترازوی نشان دهنده
ends
کد نشان دهنده انتهای خط
illustrators
نشان دهنده تصویر کش
illustrator
نشان دهنده تصویر کش
ring indicator
نشان دهنده حلقه
aircraft plotter
وسیله ناوبر هواپیما
indicator
عقربه یاصفحه نشان دهنده
status board
تابلوی نشان دهنده وضعیت
frequency indicator
دستگاه نشان دهنده فرکانس
end
کد نشان دهنده انتهای رکورد
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده امواج
oil gage
عقربه نشان دهنده روغن
taximeter
نشان دهنده کرایه تاکسی
control flag
پرچم نشان دهنده دستورات
voltage indicator
دستگاه نشان دهنده فشارالکتریکی
ended
کد نشان دهنده انتهای رکورد
episcope
دستگاه نشان دهنده تصاویر
ends
کد نشان دهنده انتهای رکورد
adumbrant
نشان دهنده طرح مختصرازچیزی
supervisory
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
air distance
مسافت طی شده به وسیله هواپیما
aircraft plotter
وسیله ترسیم مسیر هواپیما
noncrew
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
connector
وسیله اتصال دهنده
regulatory signs
علایم نشان دهنده مقررات جاده ها
boundary disclaimer
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
bathymetric contour
میزان منحنیهای نشان دهنده عمق
air hose coupling
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
oscilloscope
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
gauge
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
to feel on top of the world
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
gauges
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
gauged
اندازه گیر عقربه نشان دهنده
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
station bill
لوحه نشان دهنده محلهای پرسنل
gas indicator
دستگاه نشان دهنده مقدار گاز
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
to be on top of the world
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
quasi-
که نشان دهنده تعداد دستورات است
radix
عدد نشان دهنده اعشار صحیح
escape character
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
situation map
نقشه نشان دهنده وضعیت جنگ
rudder
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
search mission
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
rudders
سکان هواپیما وسیله هدایت یا خط سیر
colon
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
position buoy
بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
drift signal
علایم نشان دهنده انحراف مسیر ناو
markers
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
marker
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
colons
که نشان دهنده یک توقف در رشتهای از کلمات است
arithmetic
علامتی که نشان دهنده یک تابع محاسباتی است .
reverberation index
دستگاه نشان دهنده میزان امواج برگشتی
strafing
به مسلسل بستن هدفهای زمینی به وسیله هواپیما
appliances
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
staged crews
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
appliance
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
parking
پارک کردن هواپیما یا وسیله توقفگاه خودرو
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
ends
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
plus
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
earth
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
ended
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
ends
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
marks
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
marks
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
attitude gyro
الت نشان دهنده پروازی که توسط ژایرو کارمیکند
zmarker beacon
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
drift float
علامت یا شاخص شناور نشان دهنده انحراف مسیر
compliance index
شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
deictic
بطور مستقیم نشان دهنده مستقیما استدلال کننده
ended
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
end
کد نشان دهنده انتهای فایل داده ذخیره شده
earths
اتصالی در مدار که نشان دهنده پتانسیل صفر است
end
کد نشان دهنده انتهای رسانه فیزیکی قابل استفاده
plus signs
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
mark
علامت روی صفحه که نشان دهنده چیزی است
mark
سیگنال ارسالی که نشان دهنده یک منط قی یا درست است
plus sign
که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
arrow head
پیکان نشان دهنده محل پیاده شدن افراد
controlling
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
controls
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
control
وسیله تغییرسمت و مسیر هواپیما دستگاه هدایت موشک
fielded
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
zero
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
Manchester coding
نیمه اول دوره زمانی نشان دهنده مقدار بیت
field
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
fields
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
most significant bit
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است .
indicator
نمایش گرافیکی محل و استفاده پرچمهای نشان دهنده در برنامه
zeros
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeroes
نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
graphic
داده ذخیره شده که نشان دهنده اطلاعات گرافیکی است .
homologate
اعلام و تایید کار حد نصاب سرعت هواپیما به وسیله داوران
ends
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
colon
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
end
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
layer tints
هاشورهای نشان دهنده لایههای مختلف اب دریا هاشور لایه نما
scorecard
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
scorecards
کارت نشان دهنده تعداد ضربات بازیگر در هر بخش بازی گلف
colons
علامت چاپ آنچه نشان دهنده انتهای خط یا دستور در برخی زبانهاست
ended
کد نشان دهنده آخرین پایت بلاک داده ارسالی از طریق خط ارتباطی
transportation in kind
وسیله حمل و نقل دولتی یامجانی اعم از هواپیما یاکشتی یا اتوبوس
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
paragraph
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
paragraphs
حرف چاپ نشده که نشان دهنده رفتن نشانه گر به ابتدای خط بعد است
boolean operation
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
connective
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
manual
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
ren
شمارهای که باریک وسیله را در شبکه تلفنی نشان دهد
pages
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
page
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged
اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
simulators
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
simulator
برنامه کامپیوتری که کاربر امکان هدایت هواپیما را میدهد. با نشان داده یک تابلوی کنترل واقعی و صحنههای متحرک .
demonstration
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demo
قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
elevators
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
elevator
نشانه دهنده کوچک گرد که در یک Scroll bar که محل شمارا در یک متن یا تصویر بزرگ نشان میدهد
card
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
cards
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
decimal
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
decimals
نقط های که نشان دهنده تقسیم بین تمام اعداد واحد و بخش کوچکتر کسری عددد دهدهی مثل ... است
stated
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
states
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
stating
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state-
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
state
مدار یا وسیله یا برنامهای که نشان میدهد هیچ عملی رخ نداده ولی ورودی می پذیرد
combined speed indicator
عقربه نشان دهنده سرعت علمی و عملی سرعت نمای مرکب
cabin pressure altimeter
ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
question marks
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
question mark
" که نشان دهنده این است که یک حرفی در این محل تط ابق ایجاد میکند
line route map
نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
on board
<idiom>
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
parts explosion
رسم تمام قطعات تشکیل دهنده یک مجموعه که رابطه قطعات با یکدیگر را نشان میدهد
polar motion
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
combat developer
وسیله اموزش دهنده رزمی مربی رزمی
continuity light
وسیله سادهای برای ازمایش پیوستگی یک مدار که پیوسته بودن مغئر الکتریکی را باروشن شدن یک لامپ نشان میدهد
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
absolute altimeter
ارتفاع سنج یا فرازیابی که ارتفاع واقعی یا فاصله واقعی هواپیما را از زمین نشان میدهد
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
lool
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
resilience
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
drives
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
landmarks
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
landmark
دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
automatic pilots
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilot
وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
frequency component
اجزای فرکانس
building component
اجزای ساختمان
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com