English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
instrumentalism وسیله گرایی
Other Matches
hydrotropism اب گرایی یا هیدروتربیسم رطوبت گرایی
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawler وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawlers وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
loops آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
looped آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
built-in نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulating کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
daisy chain روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
lasers وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
laser وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
hydrotropic اب گرایی
leftism چپ گرایی
ambivalence دو سو گرایی
skepticism شک گرایی
sensualism حس گرایی
communication بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
sectionalism استان گرایی
monarchical شاه گرایی
self determinism نفس گرایی
centration میان گرایی
consumerism مصرف گرایی
machiavellianism ماکیاول گرایی
magnotropism مغناطیس گرایی
nationalism ملت گرایی
masculinism نرینه گرایی
determinism جبر گرایی
viscerotonia لذت گرایی
vitalism حیات گرایی
absolutism مطلق گرایی
mentalism ذهن گرایی
introspection درون گرایی
spiritism روح گرایی
westernization غرب گرایی
verism حقیقت گرایی
mendelism مندل گرایی
formalism صورت گرایی
chromatotropism رنگ گرایی
necrophilia مرده گرایی
revanchism کین گرایی
intuitionism شهود گرایی
sophism سفسطه گرایی
intuitionalism شهود گرایی
introversion درون گرایی
somatotonia فعالیت گرایی
solipsism نفس گرایی
capitalism سرمایه گرایی
intellectualism عقل گرایی
altruism همگونه گرایی
aestheticism زیبایی گرایی
positive tropism محرک گرایی
phenomenalism پدیده گرایی
semitism سامی گرایی
islamism اسلام گرایی
feudalism تیول گرایی
separatism جدا گرایی
irredentism الحاق گرایی
sectarianism فرقه گرایی
regionalism ناحیه گرایی
adience محرک گرایی
animism جان گرایی
minimalism کمینه گرایی
modernism نوین گرایی
modernism مدرن گرایی
theatricalism تماشاخانه گرایی
existentialism هستی گرایی
socialism جامعه گرایی
materialism ماده گرایی
syndicalism اتحادیه گرایی
probabilism احتمال گرایی
pragnanz طرح گرایی
idealism ارمان گرایی
autism وهم گرایی
rationalism عقل گرایی
associationism تداعی گرایی
realism تحقق گرایی
realism واقع گرایی
realism راستین گرایی
synthetism تالیف گرایی
realism واقعیت گرایی
ambiversion میان گرایی
naturalism طبیعت گرایی
pluralism کثرت گرایی
centralism مرکز گرایی
subjectivism ذهن گرایی
transformism دگرگونی گرایی
unitarianism توحید گرایی
objectivism برون گرایی
nominalism اسم گرایی
universalism عام گرایی
negativism منفی گرایی
nationallism ملت گرایی
utilitarianism سودمند گرایی
moralization اخلاق گرایی
utopianism ارمان گرایی
monopolism انحصار گرایی
verbalism لفظ گرایی
accidentalism تصادف گرایی
stereotapis جمد گرایی
rightism راست گرایی
transformism تحول گرایی
pneumotropism ریه گرایی
atavism نیاکان گرایی
athleticism ورزش گرایی
atomism ذره گرایی
phototropism نور گرایی
relativism نسبیت گرایی
subjectivism ذهنی گرایی
tritheism سه یزدان گرایی
objectivism عین گرایی
subjectivism درون گرایی
individualism فرد گرایی
galvanotropism برق گرایی
germanism المان گرایی
militarism جنگ گرایی
perfectionism کمال گرایی
geotropism زمین گرایی
quietism ارامش گرایی
totalitarianism تمرکز گرایی
governmentalism حکومت گرایی
gregariousness جمع گرایی
empircism تجربه گرایی
geotaxis زمین گرایی
environmentalism پرمون گرایی
extremism افراط گرایی
erotism شهوت گرایی
evolutionism تکامل گرایی
extroversion برون گرایی
fixism ثبات گرایی
futurism اینده گرایی
nihilism پوچ گرایی
constructivism سازندگی گرایی
pragmatism مصلحت گرایی
theism یزدان گرایی
corporativism شرکت گرایی
tribalism قبیله گرایی
pragmatism عمل گرایی
surrealism فراواقعیت گرایی
tribalism ایل گرایی
voluntarism اراده گرایی
subjective ذهن گرایی
galvanotaxis برق گرایی
heliotropism افتاب گرایی
cynism [rare] [cynicism] کلبی گرایی
traditionalism سنت گرایی
historicity تاریخ گرایی
ideality اندیشه گرایی
illusionism وهم گرایی
inflationism تورم گرایی
denominationalism فرقه گرایی
darwinism داروین گرایی
institutionalism بنیاد گرایی
cynicism کلبی گرایی
corporatism شرکت گرایی
collectivism جمع گرایی
eroticism شهوت گرایی
homosexuality همجنس گرایی
spiritualism روح گرایی
eidesis تخیل گرایی
industrialism صنعت گرایی
functionalism کارکرد گرایی
electrotaxis برق گرایی
fixism ایست گرایی
defeatism شکست گرایی
structuralism ساخت گرایی
positivism اثبات گرایی
positivism مثبت گرایی
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com