English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
wait state وضعیت انتظار
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
attends انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
inverse تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
attitude control کنترل وضعیت هواپیما
active status وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
races وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
wing position وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
statement of service خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
flying status وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flags یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
center of gravity limits محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
rigging position وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
transparent مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
artificial horizon یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
envisages انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisage انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaged انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
turn off guidance راهنمای تاکسی کردن هواپیما
expectantly با انتظار
expectations انتظار
expectation انتظار
ready line خط انتظار
prospects انتظار
prospecting انتظار
expectance انتظار
prospected انتظار
prospect انتظار
expectancy انتظار
anticipation انتظار
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
inopinate انتظار نداشته
waiting lists لیست انتظار
waiting list لیست انتظار
anticipatory در حال انتظار
waiting-room اطاق انتظار
beyond the pale <idiom> دوراز انتظار
waiting-rooms اطاق انتظار
waiting room اطاق انتظار
aspiration level سطح انتظار
error of expectation خطای انتظار
redezvous محل انتظار
waiting-room اتاق انتظار
anticipated <adj.> انتظار می رود
to my great surprise برخلاف انتظار من
anterooms اطاق انتظار
lobbied سالن انتظار
anteroom اطاق انتظار
lobbies سالن انتظار
expectative مورد انتظار
cooling period زمان انتظار
in prospect انتظار داشته
half pay حق انتظار خدمت
in prospective انتظار داشته
estimated <adj.> انتظار می رود
rendezvous area موضع انتظار
expectancy table جدول انتظار
waiting time زمان انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
expected <adj.> انتظار می رود
expectancy chart نمودار انتظار
standby حالت انتظار
standbys حالت انتظار
wait state حالت انتظار
bide در انتظار ماندن
ante-chamber اتاق انتظار
wait time زمان انتظار
to look forward to انتظار داشتن
anticipative درحالت انتظار
lobby سالن انتظار
presumable <adj.> انتظار می رود
probable <adj.> انتظار می رود
reception room اتاق انتظار
reception rooms اتاق انتظار
in the cards <idiom> انتظار داشتن
add insult to the injury <idiom> [بدتر کردن یک وضعیت نامناسب]
to get back on one's feet وضعیت خود را بهتر کردن
expected frequency فراوانی مورد انتظار
on deck در انتظار نوبت شنا
to look forward to something انتظار چیزی را داشتن
expected value ارزش مورد انتظار
point spread امتیاز قابل انتظار
anticipated profit سود مورد انتظار
sales expectations فروش مورد انتظار
anticipated inflation تورم مورد انتظار
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
anticipated price قیمت مورد انتظار
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
intended saving پس انداز مورد انتظار
likly انتظار داشتنی مناسب
suit up ذخیره در انتظار بازی
look forward انتظار چیزی را داشتن
tempo stroll variation واریاسیون صبر و انتظار
means end expectation انتظار وسیله- هدف
expected price قیمت مورد انتظار
nonpay status حالت انتظار خدمتی
develop توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
develops توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
awaited منتظر شدن انتظار داشتن
speculated انتظار سودو زیاد داشتن
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
speculating انتظار سودو زیاد داشتن
awaiting منتظر شدن انتظار داشتن
product life expectancy عمر مورد انتظار محصول
promise نوید انتظار وعده دادن
await منتظر شدن انتظار داشتن
promises نوید انتظار وعده دادن
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
profiteers فردیکه انتظار سودزیاد دارد
profiteer فردیکه انتظار سودزیاد دارد
wait انتظار کشیدن معطل شدن
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
speculate انتظار سودو زیاد داشتن
awaits منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
expects انتظار داشتن منتظر بودن
expecting انتظار داشتن منتظر بودن
waited انتظار کشیدن معطل شدن
expected انتظار داشتن منتظر بودن
waits انتظار کشیدن معطل شدن
expect انتظار داشتن منتظر بودن
speculates انتظار سودو زیاد داشتن
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
climb mode روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
get away with murder <idiom> انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
immediate پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Those who play with edged tools must expect to be . <proverb> کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
mttr متوسط زمانی که انتظار می رود برای تشخیص و تصحیح یک خطا در سیستم کامپیوتری لازم باشدRepair To Time ean
attack condition , alfa وضعیت تک
situation وضعیت
estate وضعیت
attack conditon , bravo وضعیت تک
positioned وضعیت
situations وضعیت
position وضعیت
fate وضعیت
fates وضعیت
attitude وضعیت
manner وضعیت
estates وضعیت
attitudes وضعیت
phase وضعیت
stated وضعیت
states وضعیت
quality وضعیت
condition وضعیت
qualities وضعیت
phased وضعیت
state وضعیت
status وضعیت
stating وضعیت
phases وضعیت
state- وضعیت
HE that lies down with dogs must expect to rise with fleas.. <proverb> کسى که با سگها بخوابد بایستى انتظار آن را هم داشته باشد که با یشرات برخیزد.(پسر نوی با بدان بنشست ,خاندان نبوتش گم شد).
configurations وضعیت یا موقعیت
ball games شرایط وضعیت
prone position وضعیت درازکش
develops گسترش وضعیت
estimate of the situation براورد وضعیت
condition code رمز وضعیت
idle position وضعیت ساکن
truest وضعیت منط قی
on position وضعیت وصل
estimated of situation براورد وضعیت
truer وضعیت منط قی
sitting position وضعیت نشسته
as it is با وضعیت کنونی
true وضعیت منط قی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com