Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
wing position
وضعیت بال نسبت به بدنه هواپیما
Other Matches
artificial horizon
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
airframe
بدنه هواپیما
fuselages
بدنه هواپیما
fuselage
بدنه هواپیما
aviation structural mechanic
مکانیک بدنه هواپیما
belt frame
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
cocooning
روکش دادن بدنه هواپیما
airframe mechanic
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
empty weight
وزنه بدنه هواپیما و موتور وتجهیزات ان
air foil
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
attitude control
کنترل وضعیت هواپیما
bench check
ازمایش عملی روی قطعه بازشده از بدنه هواپیما به منظور تعیین قابلیت ادامه کار
airspeed
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds
سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
center of gravity limits
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
rigging position
وضعیت هواپیما که دران محورعرضی و یک محورطولی اختیاری در یک صفحه افقی قرار دارند
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
limiting velocity
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
pod
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
pods
محفظهای با شکل ایرودینامیکی که روی شاه تیر یا تیر و تماما" در خارج از بدنه هواپیما نصب میشود
cathedral
تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals
تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
monocoque
ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
localizer
انتن سمت نما یا تعیین کننده محل هواپیما نسبت به مسیرباند فرود
cantilever ratio
نصف طول دو سر بال تقسیم بر حداکثر طول پنهان بال داخل بدنه هواپیما
absolute ceiling
حداکثر ارتفاع نسبت به سطح دریا که هواپیما میتواند تحت فشار استاندارد پرواز افقی ومتعادلی داشته باشد
machine number
عدد نسبت سرعت هواپیما به سرعت صوت
columns
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
pareto criterion
ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
leverage
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
landing gear
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
prorata
برحسب نسبت معین بهمان نسبت
attributable
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
touchdown
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
plane director
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
space charter
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
nationallism
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
coordinated turn
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
moment
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
azimuth indicator
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
transition altitude
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
casing
بدنه
contour
بدنه
casings
بدنه
frameworks
بدنه
hull
بدنه
compartment
بدنه
hulls
بدنه
framework
بدنه
housing
بدنه
trunks
بدنه
trunk
بدنه
shafts
بدنه
shaft
بدنه
compartments
بدنه
bodies
بدنه
fuselages
بدنه
body
بدنه
bridge deck
بدنه پل
fuselage
بدنه
altitude height
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
shaft
بدنه چوبه
cartridge shell
بدنه پوکه
pressure hull
بدنه ضد فشار
hull insurance
بیمه بدنه
hulls
بدنه قایق
shelling
بدنه ساختمان
pump casting
بدنه پمپ
to connect to frame
اتصال به بدنه
hulk
بدنه کشتی
hulks
بدنه کشتی
shafts
بدنه چوبه
hull
بدنه کشتی
ground
اتصال بدنه
loop body
بدنه حلقه
hull column
پایه بدنه
elevator casing
بدنه بالابر
shells
بدنه ساختمان
hull
بدنه قایق
motor casing
بدنه موتور
hulls
بدنه کشتی
monohull
قایق با یک بدنه
shell
بدنه ساختمان
trunks
بدنه ستون
trunk
بدنه ستون
automobile body sheet
بدنه اتومبیل
die stock
بدنه رنده
white body
بدنه سفید
head
شبکه یا بدنه
the body of a carriage
بدنه یک کالسکه
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
revetment
پوشش بدنه
box type van body
بدنه صندوق
auto body sheet
بدنه اتومبیل
gate leaf
بدنه دریچه سد
stock
بدنه رنده
fuselage refrence line
خط مبنای بدنه
furnace body
بدنه کوره
costa
تیغه در بدنه
magnet case
بدنه اهنربا
westwork
بدنه غربی
magnet housing
بدنه اهنربا
buffer body
بدنه دافع
stocked
بدنه رنده
tige
بدنه ساقه
turbin casing
بدنه توربین
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
hull
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
selected material
لایه بدنه راه
multihull
قایق با بیش از یک بدنه
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
steering gear housing
بدنه جعبه فرمان
hull
بدنه یک هواپیمای دریایی
bottom line
طناب زیر بدنه
hulls
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
freeboard
بدنه فوقانی ناو
ideal energy radiator
رادیاتور بدنه سیاه
cartridge shell
بدنه پوکه فشنگ
hull down
بدنه پشت حفاظ
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
engine block
قالب یا بدنه موتور
thallus
ساقه بدنه گیاه
hulls
بدنه یک هواپیمای دریایی
saddletree
بدنه چوبی زین
trunk
تلگراف یا تلفن بدنه
seacock
شیرهای بدنه ناو
trunks
تلگراف یا تلفن بدنه
modified stock car
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
bonding
گیره اتصالی اتصال بدنه
catamarans
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
catamaran
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
heels
قسمت عقبی بدنه قایق
displacement hull
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
forebody
بدنه قسمت جلوی ناو
heel
قسمت عقبی بدنه قایق
underbody
قسمت بدنه قایق در زیر اب
point of no return
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
low mid wing
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
crotches
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gap
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
crotch
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
gaps
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
waterline
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
hull
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hulls
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com