Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
natural form
وضع بدن هنگام تیراندازی
Other Matches
firing position
موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
rifle clasp
نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range
برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
shelling report
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
archery
تیراندازی
gunning
تیراندازی
shootings
تیراندازی
shooting
تیراندازی
gunnery
تیراندازی
pops
تیراندازی
popped
تیراندازی
musketry
تیراندازی
pop
تیراندازی
verification fire
تیراندازی ازمایشی
field archery
تیراندازی صحرایی
order of fire
روش تیراندازی
combat firing
تیراندازی جنگی
lived
تیراندازی جنگی
live
تیراندازی جنگی
dry sum
مشق تیراندازی
the butts
میدان تیراندازی
firing area
منطقه تیراندازی
conduct of fire
هدایت تیراندازی
conduct of fire
اجرای تیراندازی
fire power
قدرت تیراندازی
fire bay
دهلیز تیراندازی
firing line
خط شروع تیراندازی
automatic fire
تیراندازی خودکار
fire
تیراندازی کردن
fired
تیراندازی کردن
offhand
تیراندازی ایستاده
delivery error
اشتباه در تیراندازی
fires
تیراندازی کردن
methode of fire
روش تیراندازی
guns
تیراندازی کردن
gunnery
قوانین تیراندازی
gun
تیراندازی کردن
riflery
تیراندازی تفنگداری
shoot
تیراندازی کردن
ready position
حاضربه تیراندازی
school shooting
تیراندازی در مدرسه
handbow
کمان تیراندازی
shoots
تیراندازی کردن
firing table
جدول تیراندازی
fire trench
سنگر تیراندازی
gunning
تمرین تیراندازی
scheme of fire
طرح تیراندازی
horseback archery
تیراندازی سواره
dwell at
به تیراندازی ادامه دادن
range firing
تیراندازی در میدان تیر
squatting position
وضعیت چمباتمه در تیراندازی
absolute error
اشتباه مطلق تیراندازی
range correction
تصحیح برد تیراندازی
field arrow
تیرهای تیراندازی صحرایی
target arrow
تیر مخصوص تیراندازی
columbia round
تیراندازی مخصوص زنان
recoils
دفع ضربت تیراندازی
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
set up
اماده تیراندازی کردن
skeet
انداختن تمرین تیراندازی
shooting galleries
میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery
میدان تیراندازی تمرینی
recoil
دفع ضربت تیراندازی
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
pit detail
کمک مربی تیراندازی
recoiled
دفع ضربت تیراندازی
recoiling
دفع ضربت تیراندازی
combat firing
تمرین تیراندازی رزمی
archery
تیراندازی با تیر و کمان
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
trap shoot
تیراندازی به هدفهای متحرک
open fire
شروع به تیراندازی کردن
squeeze off
تیراندازی با فشار ماشه
firing line
خط تیراندازی مدار اتش
shots
تیراندازی شده تیرخورده
shots
گلوله تیراندازی شده
shots
تیراندازی تیرانداز ماهر
gun fire
توپ بامدادیاشام تیراندازی
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
field round
یک دور تیراندازی صحرایی
firing battery
اتشبار تیراندازی کننده
field roving course
مسابقه تیراندازی جنگلی
passive
دفاع بدون تیراندازی
passives
دفاع بدون تیراندازی
firing data
عناصر مربوط به تیراندازی
shot
تیراندازی تیرانداز ماهر
shot
تیراندازی شده تیرخورده
shot
گلوله تیراندازی شده
methode of fire
روش اجرای تیراندازی
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
skeet gun
تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
sector of fire
قطاع اتش منطقه تیراندازی
target round
یک دور تیراندازی با تیر وکمان
target rifle
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
step through method
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
power form
تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
shooting position
حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
point bland
تیراندازی بدون نشانه روی
plinking
تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
x ring
دایره مرکزی هدف تیراندازی
plane of fire
سطح مبنای مسیر تیراندازی
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
port
حمل کردن مزغل تیراندازی
toxophily
علم تیراندازی باتیر وکمان
wingshooting
تیراندازی به پرنده در حال پرواز
string
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
power head
نوک نیزه تیراندازی به ماهی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
repeat range
با همین مسافت تیراندازی کنید
string walking
تمرین تیراندازی با تیر وکمان
gun shy
کسی که از صدای تیراندازی می ترسد
intermittent
اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
ground fire
تیراندازی باسلاحهای کوچک از زمین به هواپیما
shootings
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
lady paramount
بانوی سرپرست مسابقه تیراندازی زنان
shooting
تیراندازی درمیدان تیر تیرباران کردن
slow fire
یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
sleeves
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
sleeve
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
error
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
trap gun
تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
armpit
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
freestyle
شنای ازادمسابقه تیراندازی با روش ازاد
fire restriction
محدود کردن اتش یا تیراندازی یکانها
armpits
چاله تکیه گاه ارنج در تیراندازی
errors
خطای تیراندازی انحراف گلوله ازمسیر
double barreled shotgun
تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
springing teal
تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
flight arrow
تیر مخصوص تیراندازی باپرواز منحنی و طویل
hip shoot
تیراندازی غیر مترقبه بااشغال موضع ناگهانی
howlers
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
high pheasant
تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
shoot
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
howler
بوق اعلام زمان تیراندازی به توپهای ضد هوایی
gunnery
توپچی گری تانک تیراندازی با توپ یاتفنگ
olympic trench shooting
مسابقه تیراندازی المپیک با 5تیر از 5 موضع مختلف
hereford round
مسابقه تیراندازی مخصوص زنان در مسافتهای مختلف
shoots
زخمی کردن یا کشتن شکار هدف تیراندازی
snipe
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
outshoot
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
battle clout
نوعی تیراندازی میدانی ازفاصله 002 متری
sniping
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
snipes
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
sniped
از کمین گاه بسوی دشمن تیراندازی کردن
gun salute
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
time fire
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
freestyle
مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
captive firing
ازمایش سریع سیستم تیراندازی موشک در روی سکو
first salvo
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
night time
هنگام شب
during
هنگام
termed
هنگام
at dark
هنگام شب
terming
هنگام
night season
شب هنگام
moments
هنگام
term
هنگام
moment
هنگام
night tide
هنگام شب
night season
هنگام شب
nightfall
شب هنگام
night-time
هنگام شب
at night
شب هنگام
nighttide
شب هنگام
at the same moment
در آن هنگام
timed
هنگام
gamut
هنگام
time
هنگام
seasons
هنگام
times
هنگام
oestrum
هنگام
at nightfall
شب هنگام
season
هنگام
seasoned
هنگام
neglected
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglect
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
subcaliber range
تیراندازی بالوله جوفی یا تیربار اثرگذارمیدان تیر تنظیم هدف
neglects
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
redeye
موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
neglecting
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
verification fire
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
hexachord
هنگام شش بردهای
compile time
هنگام همگردانی
in case of emergency
هنگام اضطرار
at one's leisure
هنگام فراغت
at mess
هنگام خوردن
meal time
هنگام غذاخوری
on seeing him
هنگام دیدن او
binding time
هنگام انقیاد
on occasion
هنگام لزوم
hard times
هنگام تنگدستی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com