Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (3 milliseconds)
English	Persian
open	وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opened	وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
opens	وضع راکت نسبت به دیوار مقابل با سطح ان به طرف بالا
Other Matches
front wall	دیوار مقابل اسکواش
charactristic lenght	نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
midcourt	منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
forecourts	قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
service line	حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
forecourt	قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
alley shot	ضربه شدید کم ارتفاع به دیوار مقابل که بعد به دیوارکناری می خورد
crosscourt shot	ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
lobbing	ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobs	ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lobbed	ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
lob	ضربه قوسدار هوایی توپ بلند به دیوار مقابل که به گوشه مخالف برگردد
flying shore	تیر چوبی افقی جهت نگاهداری دو دیوار مقابل هم که بطور موقت نصب میشود
mason up	بالا اوردن دیوار
cat burglar <idiom>	دزدی که از دیوار بالا میرود
partition wall	دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
counter fert	دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage	مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
common wall	دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
multiplier principle	اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
quando acciderint	وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
retaining wall	دیوار نگهبان دیوار محافظ
leverage	نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین
ohm's law	جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد
lift fan	توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
liftjet	توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
attributable	قابل نسبت دادن نسبت دادنی
prorata	برحسب نسبت معین بهمان نسبت
adjacent	نزدیک دیوار به دیوار
nationallism	مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
rocketing	راکت
rocket	راکت
gutting	زه راکت
guts	زه راکت
gut	زه راکت
rocketed	راکت
rockets	راکت
racquet	راکت
racquets	راکت
racket	راکت
ideal rocket	راکت ایده ال
fired	پرتاب راکت
asroc	راکت ضد زیردریایی
rocket engine	موتور راکت
rocket fuel	سوخت راکت
rocket motor	موتور راکت
breeder rocket	راکت زاینده
ion rocket	راکت یونی
rocket sonde	راکت هواشناسی
racquets	راکت تنیس
hybrid rocket	راکت مختلط
archer	راکت صوتی
fire	پرتاب راکت
archers	راکت صوتی
racket	راکت تنیس
racquet	راکت تنیس
ramrocket engine	موتور رم راکت
rocket thrust	تراست راکت
fires	پرتاب راکت
presses	قاب راکت تنیس
backhands	ضربه با پشت راکت
forehand	ضربه با روی راکت
paddling	راکت پینگ پنگ
paddles	راکت پینگ پنگ
paddled	راکت پینگ پنگ
paddle	راکت پینگ پنگ
liquid rocket	راکت سوخت مایع
press	قاب راکت تنیس
breeder rocket	راکت سوخت ساز
backhand	ضربه با پشت راکت
forehands	ضربه با روی راکت
aeolus	نوعی راکت صوتی دریایی
wood shot	ضربه با قسمت چوبی راکت
aerobee	نوعی راکت تجسسی دریایی
sweet spot	قسمت مرکزی راکت یا چوب
tennis grip	طرز گرفتن راکت تنیس
backhands	باپشت راکت ضربت وارد کردن
backhand	باپشت راکت ضربت وارد کردن
sponging	لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
sponge	لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
sponged	لایه اسفنجی راکت پینگ پنگ
squash rackets	یکجو رتوپ بازی که ماننداست به راکت
burns	کارکردن موتور راکت طبق برنامه
tetherball	نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
swings	ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
swing	ضربه محکم با راکت یا چوب هم گارد
burn	کارکردن موتور راکت طبق برنامه
nose cone	دماغه مخروطی شکل نوک موشک و راکت
gate	فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gates	فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
backswing	تاب اولیه راکت تنیس بسمت عقب
turborocket	ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
spinwriter	چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
plug nozzle	نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
vertically	از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
hot test	تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
rockets	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket	راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
boost rocket	موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
volumetric loading/density	خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
attitude motor	موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
jetevator	فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
omni axial nozzle	نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
control rocket	راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
multipropellant	سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
the clouds above	ابرهای بالا یا بالا سر
dat	سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
fore <adv.>	در مقابل
opposite	مقابل
vis-a-vis	مقابل
versus	در مقابل
versus prep	در مقابل
anti	در مقابل
as compared to	در مقابل
as opposed to	در مقابل
opposites	مقابل
titles	مقابل
title	مقابل
at the fore <adv.>	در مقابل
at the front <adv.>	در مقابل
in the front <adv.>	در مقابل
at front <adv.>	در مقابل
in front <adv.>	در مقابل
opposed	مقابل
vis a vis	مقابل
in consideration of	در مقابل
tacit collusion	حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
turbopump	پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
counterweights	وزنه مقابل
obverse	طرف مقابل
counterweight	وزنه مقابل
on payment	در مقابل وجه
in comparison to [compared with]	در قبال [در مقابل]
orientated	هدف مقابل
from opposite directions	از دو طرف مقابل
water resistance	مقاومت در مقابل اب
opposed piston engine	موتورپیستون مقابل
point-blank	مقابل هدف
alternative hypothesis	فرضیه مقابل
respondents	طرف مقابل
counter weight	وزنه مقابل
opposite the house	مقابل خانه
counterpoint	نقطه مقابل
contrary	مقابل خلاف
inverse	برعکس مقابل
counterpart	نقطه مقابل
counterparts	نقطه مقابل
respondent	طرف مقابل
dead against	درست مقابل
point blank	مقابل هدف
anti thesis	وضع مقابل
contralateral muscles	عضلات مقابل
off	مقابل عازم
boring stay	قسمت ساکن مقابل
flood protection	حفافت در مقابل طغیان
torsional rigidity	استحکام در مقابل پیچش
forward	حرکت به جلو یا مقابل
passing on the oath to the other party	رد قسم به طرف مقابل
antipode	نقطهء مقابل یا متقاطر
block	دفاع در مقابل ابشار
forwarded	حرکت به جلو یا مقابل
driveway	راه مقابل خانه
opposit stroke pistons	پیستون مقابل گرد
blocked	دفاع در مقابل ابشار
blocks	دفاع در مقابل ابشار
capitals	در مقابل حالت کوچک
sonnal deung	مقابل تیغه دست
countered	مقابل دستگاه شمارنده
counter	مقابل دستگاه شمارنده
light resistance	مقاومت در مقابل نور
shell proof	مقاوم در مقابل گلوله
mouses	مقابل حساسیت Mouse
laws versus tendencies	قوانین در مقابل تمایلات
release documents against	واگذاری اسناد در مقابل
hard	سخت در مقابل نرم
harder	سخت در مقابل نرم
hardest	سخت در مقابل نرم
kukutsu dachi	ایستادن در مقابل حریف
caps	در مقابل حالت کوچک
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
drip proof enclosure	حفافت در مقابل ریزش اب
windproof	مقاوم در مقابل باد
wear resistance	مقاومت در مقابل سایش
mouse	مقابل حساسیت Mouse
countering	مقابل دستگاه شمارنده
rivalled	طرف مقابل دعوا
aboral	نقطه مقابل دهان
rivaled	طرف مقابل دعوا
rivalling	طرف مقابل دعوا
cash against documents	پول در مقابل اسناد
rivals	طرف مقابل دعوا
rival	طرف مقابل دعوا
equity versus efficiency	برابری در مقابل کارائی
rivaling	طرف مقابل دعوا
stenothermy	کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
than <conj.>	از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
thermostability	قابلیت استحکام در مقابل حرارت
actinautographic	دارای حساسیت در مقابل نور

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com