English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English Persian
price market وضع کردن قیمت در انحصار
Search result with all words
price setter قیمت وضع کردن در انحصار
Other Matches
price discriminating monopoly انحصار تبعیض قیمت
bain index شاخصی که بااستفاده از اختلاف بین قیمت و هزینه کل متوسط قدرت انحصار را اندازه گیری میکند
kinked demand curve و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
monopolization انحصار کردن
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
oligopoly انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
cost plus pricing تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice قیمت پایین تراز قیمت بازار
bull گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
bulls گران کردن قیمت سهام به وسیله پیش خرید کردن انها
deflating خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bids خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
deflated خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
bid خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
deflate خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
deflates خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price شبه قیمت قیمت ضمنی
last price اخرین قیمت حداقل قیمت
normal price قیمت عادی قیمت معمولی
quantum valebat در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
apprises قیمت کردن
values قیمت کردن
apprising قیمت کردن
apprise قیمت کردن
value قیمت کردن
valuing قیمت کردن
overcharged در قیمت اجحاف کردن
overcharges در قیمت اجحاف کردن
appraisals تعیین قیمت کردن
overcharge در قیمت اجحاف کردن
overcharging در قیمت اجحاف کردن
appraisal تعیین قیمت کردن
cost قیمت گذاری کردن
overcharge قیمت اضافی غلو کردن
overcharged قیمت اضافی غلو کردن
overcharges قیمت اضافی غلو کردن
overcharging قیمت اضافی غلو کردن
monopolies انحصار
monopoly انحصار
monopoly انحصار حق
monopolies انحصار حق
restriction انحصار
premption انحصار
restrictions انحصار
price taker قیمت را داده شده فرض کردن
monopolosm اصول انحصار
perfect monopoly انحصار کامل
monopsony انحصار خرید
oligopoly انحصار چندجانبه
natural monopoly انحصار طبیعی
bilateral monopoly انحصار دوجانبه
bilateral monopoly انحصار دو جانبه
monopoly انحصار فروش
monopolist صاحب انحصار
monopolies انحصار فروش
monopolization انحصار طلبی
monopolist انحصار خرید
monopolist انحصار طلب
exclusiveness محدودیت انحصار
exclusion principle اصل انحصار
cornering انحصار موقتی
duopoly در انحصار دو فروشنده
oligopoly انحصار فروش
corner انحصار موقتی
absolute monopoly انحصار مطلق
duopoly انحصار دو گانه
pure monopoly انحصار خالص
public monopoly انحصار دولتی
legal monopoly انحصار قانونی
duopoly انحصار دو نفری
monopolist طرفدار انحصار
institutional monopoly انحصار نهادی
selling monopoly انحصار فروش
corners انحصار موقتی
taxation of monopoly مالیات بر انحصار
monopolism انحصار گرایی
monopolism اصول انحصار
monopolism انحصار طلبی
appraise تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraising تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraises تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
appraised تقویم کردن تعیین قیمت از طرق علمی
spiral of wages and prices حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
duopsony انحصار دو قطبی خرید
monopolizes بخود انحصار دادن
monopolised بخود انحصار دادن
monopolises بخود انحصار دادن
monopolizing بخود انحصار دادن
duopoly انحصار دو جانبه فروش
regulated monopoly انحصار نظارت شده
duopoly انحصار دو قطبی فروش
letter testamentary تصدیق انحصار وراثت
discriminating monopoly انحصار تبعیض امیز
monopolist وابسته بصاحب انحصار
monopolized بخود انحصار دادن
monopolize بخود انحصار دادن
monopolising بخود انحصار دادن
duopsony انحصار دو جانبه خرید
charge and discharge statements حساب انحصار وراثت
certificate of exclusive inheritance گواهی انحصار وراثت
evaluate تقویم کردن قیمت کردن
evaluated تقویم کردن قیمت کردن
evaluating تقویم کردن قیمت کردن
evaluates تقویم کردن قیمت کردن
To sell at coast price . مایه کاری حساب کردن ( به قیمت تمام شده )
collusive oligopoly انحصار چند جانبه سازشکارانه
oligopsony انحصار چند جانبه خرید
imperfect oligopoly انحصار چند جانبه ناقص
complete oligopoly انحصار چند جانبه کامل
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
cornering انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
guild socialism اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
duopsony انحصار خرید کالا بطور دونفری
duopoly انحصار فروش کالا بین دونفر
circumscription انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
corners انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
privity in contract انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
corner انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
marginal cost pricing قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
trover دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
skimming محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
probate تصدیق صحت وصیتنامه رونوشت مصدق وصیتنامه گواهی انحصار وراثت
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
invalued بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& قیمت
price قیمت
valueless بی قیمت
priceless بی قیمت
prices قیمت
PR قیمت
above rubies بی قیمت
worth قیمت
price line خط قیمت
quotation قیمت
quotations قیمت
all in price قیمت کل
nominal کم قیمت
At the price of. At the cost of . به قیمت
price limit حد قیمت
wage price spiral قیمت
valuing قیمت
treasure ذی قیمت
high priced پر قیمت
bourse قیمت
set (one) back <idiom> قیمت
cif قیمت
equivalents هم قیمت
value قیمت
cost قیمت
values قیمت
equivalent هم قیمت
wage price guideline قیمت
loom time مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
final price اخرین قیمت
consideration جایزه قیمت
considerations جایزه قیمت
excess price اضافه قیمت
slash قیمت را شکستن
freight قیمت حمل
half price نصف قیمت
fixed price قیمت ثابت
minimum charge حداقل قیمت
terminal price قیمت تحویل
excess price قیمت اضافی
final price قیمت نهائی
trade price قیمت صنفی
price قیمت گذاشتن
lump sum قیمت مقطوع
lump sums قیمت مقطوع
fair price قیمت مناسب
fair price قیمت منصفانه
fair price قیمت بیطرفانه
fair value قیمت عادله
terminal price قیمت نهائی
low price قیمت پائین
proper price قیمت عادله
prices قیمت گذاشتن
peasonable price قیمت عادله
fair price قیمت عادلانه
trade price قیمت تجاری
buying price قیمت خرید
break up value قیمت رهایی
bottom price کمترین قیمت
bottom price حداقل قیمت
big ticket گران قیمت
basis price قیمت پایه
basis price قیمت مبنا
basic standard cost قیمت پایه
basic standard cost قیمت استاندارد
basic price قیمت مبنا
basic price قیمت پایه
base price قیمت مبنا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com