Dictiornary-Farsi | وفور کالا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
glut	وفور کالا
gluts	وفور کالا


Other Matches

law of demand	براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem	ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods	موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire	برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores	فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store	فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone	با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
shelf life	مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter]	دادوستد کالا با کالا کردن
say's law	از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery	فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner	شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity	درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
copiousness	وفور
superabundance	وفور
super abundance	وفور
plenitude	وفور
routh	وفور
exuberance	وفور
affluence	وفور
wealth	وفور
plenteousness	وفور
luxuriance	وفور
lavishes	وفور
abundance	وفور
lavished	وفور
lavish	وفور
abondance	وفور
lavishing	وفور
luxuriously	با وفور
profusion	وفور
throughput capacity	فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
pluralities	وفور چندگانگی
plurality	وفور چندگانگی
lashongs	وفور کفایت
bounty	وفور بخشایندگی
superabundant	دارای وفور
opulence	وفور سرشار
plentitude	سرشاری وفور
super abundance	وفور نعمت
gluts	فراوانی وفور
glut	فراوانی وفور
affluence	وفور نعمت
terrestrial occurrence	وفور طبیعی
torna do	طغیان وفور
pluralism	وفور چندگانگی
abundantly	به فراوانی بحد وفور
consignee	گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
luxuriating	فراوان شدن وفور یافتن
vintage year	سال وفور محصول انگور
luxuriate	فراوان شدن وفور یافتن
luxuriates	فراوان شدن وفور یافتن
luxuriated	فراوان شدن وفور یافتن
frequency	تعداد پریودها پریودیسیته وفور
frequencies	تعداد پریودها پریودیسیته وفور
abounds	زیاد بودن وفور داشتن
horn of plenty	شاخ نشان وفور نعمت
abounded	زیاد بودن وفور داشتن
abounding	زیاد بودن وفور داشتن
c & f	قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cornucopia	شاخ amalthaea یا شاخ وفور نعمت
matters	کالا
cargo	کالا
mattering	کالا
produce	کالا
produced	کالا
produces	کالا
matter	کالا
products	کالا
article	کالا
stuffed	کالا
stuff	کالا
commodities	کالا
commodity	کالا
stuffs	کالا
articles	کالا
product	کالا
chattel	کالا
cargoes	کالا
good	کالا
trafficked	کالا
traffick	کالا
mattered	کالا
trafficking	کالا
traffics	کالا
merchandise	کالا
material	کالا
materials	کالا
traffic	کالا
ware	کالا
wares	کالا
goods	کالا
object of sale	کالا
mercery	کالا
consignor	فرستنده کالا
exclusion principle	کالا نیستندشد
copper alloy	همبسته کالا
fate of goods	وضعیت کالا
stowage	انبار کالا
stock requisition	درخواست کالا
margin utility	حد مطلوبیت کالا
handling of goods	جابجایی کالا
order for goods	سفارش کالا
storeroom	انبار کالا
on receipt of the goods	برسیدن کالا
on receipt of the goods	بوصول کالا
mock up	مدل کالا
lien on goods	حق حبس کالا
stock room	انبار کالا
commodity broker	واسطه کالا
commodity broker	دلال کالا
commodity agreement	موافقتنامه کالا
commodities exchange	بورس کالا
commodity code	شماره کالا
collection of goods	دریافت کالا
bill of goods	صورت کالا
acceptance of goods	پذیرفتن کالا
showroom	نمایشگاه کالا
commodity catalogue	کاتالوگ کالا
commodity code	رمز کالا
commodity code	علامت کالا
commodity market	بازار کالا
commodity flow	جریان کالا
commodity exchange	بورس کالا
commodity exchange	مبادله کالا
showrooms	نمایشگاه کالا
holds	انبار کالا
inventory	صورت کالا
interchanged	مبادله کالا
sample	نمونه کالا
traffics	مبادله کالا
inventory	موجودی کالا
barter	دادوستد کالا
sampled	نمونه کالا
bartered	دادوستد کالا
bartering	دادوستد کالا
samples	نمونه کالا
inventories	موجودی کالا
hold	انبار کالا
interchange	مبادله کالا
depot	انبار کالا
depots	انبار کالا
interchanges	مبادله کالا
drafts	بسته کالا
interchanging	مبادله کالا
drafted	بسته کالا
draft	بسته کالا
barters	دادوستد کالا
trafficking	مبادله کالا
glut	فراوانی کالا
fairer	نمایشگاه کالا
fairs	نمایشگاه کالا
warehouses	انبار کالا
warehouse	انبار کالا
fairest	نمایشگاه کالا
gluts	فراوانی کالا
commodity	کالا جنس
trafficked	مبادله کالا
traffic	مبادله کالا
fair	نمایشگاه کالا
commodities	کالا جنس
design change	تغییر شکل کالا
dead pledge	گرو زمین و کالا
d. of goods	تحویل کالا یا اجناس
shipping agent	موسسه حمل کالا
delivery order	دستور تحویل کالا
destination port	بندر تحویل کالا
despatch documents	اسناد ارسال کالا
custody of goods	حفافت یا نگهداری کالا
stock requisition	تقاضا جهت کالا
consignment note	سند ارسال کالا
marketing area	منطقه توزیع کالا
consignor	حمل کننده کالا
consignor	ارسال کننده کالا
containerization	حمل کالا با کانتینر
strike below	بردن کالا به انبار
owner's risk	ریسک صاحب کالا
storeroom	مخزن انبار کالا
the goods are orlie in pledge	کالا در گرو اوست
shipper	فرستنده کالا با کشتی
discount of goods	تخفیف روی کالا
goods received note	برگه دریافت کالا
handling charges	هزینههای جابجایی کالا
deliveries	تحویل کالا دادن
identification of supplies	تشخیص هویت کالا
initial campaign	معرفی کالا به بازار
order time	زمان سفارش کالا
mass production of goods	تولید انبوه کالا
materiel cognizance	مدیریت تشخیص کالا
release	ترخیص کردن کالا
releases	ترخیص کردن کالا
released	ترخیص کردن کالا
goods inwards sheet	برگ تحویل کالا
delivery	تحویل کالا دادن
distribution cost	هزینه توزیع کالا
distribution system	شبکه توزیع کالا
selling costs	هزینههای فروش کالا
sales tax	مالیات بر فروش کالا
proforma	پیشنهاد فروش کالا
product liability	مسئوولیت در قبال کالا

glut