Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
extra duty
وفیفه اضافی ماموریت اضافی
Other Matches
dropper
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
droppers
قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
surcharges
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge
هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
over break
خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
surcharges
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge
نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system
کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
squelch circuit
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
extensions
اضافی
floating
اضافی
extension
اضافی
surplus
اضافی
plus
اضافی
redundant
اضافی
additional
اضافی
relative
اضافی
supplementary
اضافی
accessing
اضافی
paragogic
اضافی
access
اضافی
accessed
اضافی
excess
اضافی
overtime
اضافی
excesses
اضافی
accesses
اضافی
de trop
اضافی
supernumerary
اضافی
surplusage
اضافی
supplemantary
اضافی
overflow
اضافی
overflowed
اضافی
overflows
اضافی
unduly
اضافی
surpluses
اضافی
accessional
اضافی
surplus water
ابهای اضافی
surplus value
ارزش اضافی
overestimation
براورد اضافی
the intercalary month
ماه اضافی
overcharging
هزینه اضافی
bonuses
پرداخت اضافی
bonus
پرداخت اضافی
poundage
هزینه اضافی
beauty sleep
خواب اضافی
surplus stock
موجودی اضافی
surplus production
تولید اضافی
barrage
وقت اضافی
barrages
وقت اضافی
shootoff
مسابقه اضافی
slip sheet
صفحه اضافی
spill water
ابهای اضافی
overcharges
هزینه اضافی
overcharged
هزینه اضافی
sunk cost
هزینههای اضافی
supplementary costs
هزینههای اضافی
surplus material
ماده اضافی
redundant equation
معادله اضافی
supplementary
اضافی مکمل
days of grace
مهلت اضافی
extra cost
هزینه اضافی
extra current
جریان اضافی
extra duty
خدمت اضافی
extra equipment
تجهیزات اضافی
extra period
وقت اضافی
extra time
وقت اضافی
extra premium
پاداش اضافی
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
excess supply
عرضه اضافی
excess stock
مواد اضافی
excess reserves
ذخائر اضافی
end cell
پیل اضافی
regulating cell
پیل اضافی
excess capacity
فرفیت اضافی
excess length
طول اضافی
excess load
بار اضافی
excess pressure
فشار اضافی
excess price
قیمت اضافی
excess profit
سود اضافی
an a.chapter
یک باب اضافی
incremental cost
هزینه اضافی
furthers
اضافی زائد
overcharge
هزینه اضافی
overhand knot
گره اضافی
overhead costs
هزینههای اضافی
overirrigation
ابیاری اضافی
overpayment
پرداخت اضافی
overvoltage
ولتاژ اضافی
boostes pump
پمپ اضافی
superimposed
اتش اضافی
overload
بار اضافی
overloaded
بار اضافی
furthering
اضافی زائد
furthered
اضافی زائد
further
اضافی زائد
intercalary
اضافی افزوده
sudden death
وقت اضافی
sudden-death
وقت اضافی
surtax
مالیات اضافی
overloads
بار اضافی
postiche
متن اضافی
additional charges
خرجهای اضافی
over-
گذشته اضافی
over
گذشته اضافی
adduct
ترکیب اضافی
aditional service
سرویس اضافی
adscript
یادداشت اضافی
overtime
ساعات اضافی
additional charges
اتهامات اضافی
addition record
رکورد اضافی
additional outlet
آبگیر اضافی
auxiliary work
کارهای اضافی
additional score
نمره اضافی
additional
<adj.>
مکمل اضافی
flab
گوشت اضافی
surcharge
مالیات اضافی
surcharge
نرخ اضافی
surcharges
هزینه اضافی
surcharges
مالیات اضافی
surcharge
هزینه اضافی
overtime
وقت اضافی
padding
متن اضافی
ancillary equipment
تجهیزات اضافی
surcharges
نرخ اضافی
acompaniment
تزئینات اضافی در ساختمان
overflows
ابهای اضافی لبریزی
plusage
سرامد مقدار اضافی
jury sturt
پایه اضافی یا موقتی
accrued expenditures
هزینه های اضافی
overcharged
اضافی هزینه کردن
margins
زمان یا فضای اضافی
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
margin
زمان یا فضای اضافی
plussage
سرامد مقدار اضافی
supplement
تکمیل کننده اضافی
surpluses
اقلام اضافی و مازاد
less than carload
وزن بار اضافی
surplus
اقلام اضافی و مازاد
extrasystole
ضربان اضافی قلب
cumulative evidence
قرائن یا مدارک اضافی
surcharges
درصد هزینههای اضافی
excess meter
کنتور مصرف اضافی
excess burden of taxation
بار اضافی مالیات
motorcar accessories
لوازم اضافی اتومبیل
surtax
مالیات بر درامد اضافی
supplemented
تکمیل کننده اضافی
supplementing
تکمیل کننده اضافی
supplements
تکمیل کننده اضافی
additional costs
[expenses]
هزینه های اضافی
overcharge
اضافی هزینه کردن
extra expenses
هزینه های اضافی
incremental cost
هزینه های اضافی
surcharge
درصد هزینههای اضافی
terret or rit
حلقه یراق اضافی
value added network
ارزش اضافی شبکه
addition
اسم اضافی ضمیمه
overflow
ابهای اضافی لبریزی
additions
اسم اضافی ضمیمه
bonuses
پرتاب پنالتی اضافی
bonus
پرتاب پنالتی اضافی
third brush regulation
تنظیم با زغال اضافی
third brush generator
دینام با زغال اضافی
overcharges
اضافی هزینه کردن
shootoff
مسابقه اضافی تیراندازی
overcharging
اضافی هزینه کردن
extras
فوق العاده اضافی
supertax
مالیات بر درامد اضافی
extra
فوق العاده اضافی
extra-
فوق العاده اضافی
additionally
بطور اضافی یا زائد
overflowed
ابهای اضافی لبریزی
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
overcharging
قیمت اضافی غلو کردن
pillion seat
جای اضافی در موتور سیکلت
noncrew
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
sullage
مواد اضافی فلزات مذاب
overcharge
قیمت اضافی غلو کردن
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
overhead personnel
پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
additional protocol
مقاوله نامه اضافی یا تکلمه
overcharges
قیمت اضافی غلو کردن
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
spares
اقلام اضافی وسایل یدکی
by-line
کار یاشغل اضافی وزائد
There's no need to elaborate.
نیازی به توضیح اضافی نیست.
by line
کار یاشغل اضافی وزائد
by-lines
کار یاشغل اضافی وزائد
surcharge
مبلغ جریمه نرخ اضافی
dropper fly
طعمه اضافی وصل به نخ ماهیگیری
overproduction
تولید اضافی یا بیش از حد بس فراوری
overcharged
قیمت اضافی غلو کردن
surcharges
مبلغ جریمه نرخ اضافی
protection
کپی اضافی از فیلم یا نوار اصلی
imposition
[بار اضافی در قسمت خارجی ساختمان]
floatation
سطح اماد اضافی شارژ انباراضافی
floatation
اضافی بودن سطح سیال اماد
be a fifth wheel
<idiom>
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
I crossed out the extra expenses .
هزینه های اضافی را قلم زدم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com