Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
vectored interrupt
وقفه برداری
Other Matches
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupts
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
xerographic
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stenciling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencil
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
geodesy
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
geodetic datum
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
jib
وقفه
chasm
وقفه
chasms
وقفه
abeyance or adeyancy
وقفه
break
وقفه
stationed
وقفه
stick
وقفه
breaks
وقفه
block
وقفه
stations
وقفه
interrupts
وقفه
arrest
وقفه
arrested
وقفه
unabated
<adj.>
بی وقفه
arrests
وقفه
deadlock
وقفه
standstill
وقفه
blocking
وقفه
interrupting
وقفه
blocked
وقفه
blocks
وقفه
interrupt
وقفه
station
وقفه
at a stretch
بی وقفه
jibbed
وقفه
hoid up
وقفه
paralysis
وقفه
suspension
وقفه
gaps
وقفه
cease
وقفه
ceased
وقفه
dead lock
وقفه
desuetude
وقفه
discontinuance
وقفه
ceases
وقفه
ceasing
وقفه
gap
وقفه
pausing
وقفه
down time
وقفه
pauses
وقفه
paused
وقفه
hold back
وقفه
hiatus
وقفه
suspensions
وقفه
abeyance
وقفه
interval
وقفه
pause
وقفه
uninterrupted
بی وقفه
jibs
وقفه
stound
وقفه
interruptions
وقفه
interruption
وقفه
jibbing
وقفه
standstil
وقفه
interval
ایست وقفه
work stoppage
وقفه در کار
uninterrupted duty
کار بی وقفه
wind rocked out
وقفه تنفسی
flashbacks
وقفه زمانی
flashback
وقفه زمانی
unceasing
بدون وقفه
program interrupt
وقفه برنامه
sticking voltage
ولتاژ وقفه
time out
وقفه فاصله
system interrupt
وقفه سیستم
priority interrupt
وقفه اولویت
massed practice
تمرین بی وقفه
affect block
وقفه عاطفه
massed learning
یادگیری بی وقفه
external interrupt
وقفه خارجی
interrupt driven
وقفه گرا
interrupt handler
گرداننده وقفه
caesura
وقفه ایست
interrupt vector
بردار وقفه
blocking period
دوره وقفه
machine interupption
وقفه ماشین
automatic interrupt
وقفه خودکار
nerve block
وقفه عصبی
run on
بدون وقفه
full stops
وقفه کامل
full stop
وقفه کامل
continous cycle
دوره بی وقفه
betweentimes
درمدت وقفه
interrupting
حرکت دادن وقفه
clock interrupt
وقفه زمان سنجی
interrupt
حرکت دادن وقفه
parabiosis
وقفه رسانش عصبی
short time rating
کار کردن با وقفه
interrupt
ناتوان کردن وقفه
arm
خط وط وقفه فعال شده .
scanned interrupt
وقفه پویش شده
machine check interrupt
وقفه مقابله ماشین
disarm
ثیرات وقفه شدن
disarmed
ثیرات وقفه شدن
disarms
ثیرات وقفه شدن
insolvency
وقفه در پرداخت دیون
fall into abeyance
درحال وقفه افتادن
interrupts
حرکت دادن وقفه
interrupt serrice routine
روال سرویس وقفه
machine check interrupt
وقفه بررسی ماشین
ups
تامین برق بی وقفه
interrupts
ناتوان کردن وقفه
interrupting
ناتوان کردن وقفه
survey station
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
interrupts
خط وقفه که فعال شده است
uniterruptable power supply
سیستم تامین برق بی وقفه
interrupting
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
interrupt
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
continous type furnace
کوره نوع بدون وقفه
continous
متصل متوالی بدون وقفه
tenuis
علامت مکث و وقفه در یونانی
interrupting
ای که در پاسخ به یک وقفه کار میکند
interrupting
خط وقفه که فعال شده است
interrupts
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupt
خط وقفه که فعال شده است
shut up
باعث وقفه در تکلم شدن
NMI
وقفه غیرقابل چشم پوشی
caesura
وقفه یاسکوت شعردرانتهای کلمه یا وتد
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
attentions
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
attention
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
handlers
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
interrupts
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupting
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
interrupting
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
attention
کلیدی در ترمینال که به پردازنده سیگنال وقفه می فرستد
bursts
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
burst
انتقال دستهای از داده در یک باس بدون وقفه
attentions
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
interrupts
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
interrupt
تصمیم گیری برای ارجحیت دادن به وقفه ها
handler
یک فایل یا تسهیلات وقفه را بعهده دارد دستگذار
interrupt
ذخیره سازی وقفه ها در صف و پردازش طبق اولویت
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
interrupting
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
daisy chain
خط ی که تمام خروجیهای وقفه وسایل را به CPU متصل میکند
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
maskable
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
interrupt
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
interrupts
سیگنال وقفه که با روش polling تشخیص داده میشود
Dont let the grass grow under your feet.
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
polls
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
disarm
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
poll
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
polled
سیگنال وقفه که توسط وسایل polling تشخیص داده میشود
disarms
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
maskable
وقفهای که توسط ماسک وقفه قابل فعال شدن است
externals
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
vectored interrupt
سیگنال وقفه که پردازنده را به یک تابع در آدرس مشخص هدایت میکند
disarmed
وضعیت وقفه که ناتوان شده است ونمیتواند سیگنال بپذیرد
external
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
interrupts
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupting
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
daisy chain interrupt
یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
interrupt
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
priorities
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupt
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
priority
لیست وسایل جانبی و اولویت آنها هنگام ارسال سیگنال وقفه .
interrupts
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
interrupting
نرم افزاری که سیگنالهای وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
trap
نرم افزاری که سیگنال وقفه را می پذیرد و روی آنها کار میکند.
interrupting
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
interrupt
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts
لیستی از وسایل جانبی و خصوصیات آنها وقتی که سیگنال وقفه صادر می کنند.
infarct
ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
embodiment
در برداری
decerebration
مخ برداری
vectors
برداری
vector
برداری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com