Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
station break
وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
Other Matches
screenwriters
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
screenwriter
نویسنده نمایشنامههای رادیویی وتلویزیونی
transmitter
فرستنده رادیویی
transmitters
فرستنده رادیویی
broadcasting station
ایستگاه رادیویی فرستنده
maintain watch
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
manipulative deception
تغییر فرکانس یا دستکاری دروسایل فرستنده خودی برای گول زدن دشمن فریب رادیویی عمدی
program interrupt
وقفه برنامه
interrupt
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupting
حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
cone of silence
مخروط سکوت رادیویی فضای مخروطی خلاء رادیویی بالای برج مراقبت
radio interference
تداخل امواج رادیویی انترفرنس رادیویی
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
interrupts
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupt
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
interrupting
خط وقفه که میتواند ناتوان شود یا با استفاده از ماسک وقفه نادیده گرفته شود
signalling
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
communications stallite corporation
یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
video cassette
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
video cassettes
نوار کاست سمعی و بصری نوار کاست صوتی وتلویزیونی
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
consignor
فرستنده
agent
فرستنده
agents
فرستنده
dispatcher
فرستنده
wireless station
فرستنده
chooser
فرستنده
forwarder
فرستنده
transmitter
فرستنده
transmitters
فرستنده
sending set
فرستنده
transmitting set
فرستنده
sender
فرستنده
senders
فرستنده
shipper
فرستنده
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
radioed
رادیویی
broadcasting
رادیویی
radio
رادیویی
radioing
رادیویی
radios
رادیویی
senders
فرستنده پیام
amateur transmitter
فرستنده اماتور
forwarding country
کشور فرستنده
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
consignor
فرستنده کالا
mobile station
فرستنده متحرک
transmitters
دستگاه فرستنده
transmitter
دستگاه فرستنده
broadcast station
ایستگاه فرستنده
pulse transmitter
فرستنده پالس
transreceiver
فرستنده و گیرنده
amateur station
فرستنده تفننی
transmitting antenna
انتن فرستنده
service area
برد فرستنده
sending state
کشور فرستنده
sender
فرستنده پیام
noise transmitter
فرستنده پارازیت
jamming transmitter
فرستنده پارازیت
television broadcasting station
فرستنده تلویزیون
transceiver
فرستنده و گیرنده
intermediate transmitter
فرستنده واسطه
intermediate transmitter
فرستنده میانی
radiographic
مخابرات رادیویی
radiophotograph
عکس رادیویی
radio frequencies
فرکانسهای رادیویی
radio sextant
سکستانت رادیویی
radio silence
سکوت رادیویی
radio wave
موج رادیویی
radio waves
امواج رادیویی
radiometeorograph
هوانگار رادیویی
radiographic
عکس رادیویی
radio alimeter
فرازیاب رادیویی
radmail
پست رادیویی
receiver
گیرنده رادیویی
radio telescopes
تلسکوپ رادیویی
radio call sign
معرف رادیویی
radio telescope
تلسکوپ رادیویی
radio compass
قطبنمای رادیویی
radio control
فرمان رادیویی
radio beacon
بیکن رادیویی
radio detection
اکتشاف رادیویی
radio dicipline
انضباط رادیویی
radio ferquency
بسامد رادیویی
play by play
پخش رادیویی
space radiation
تشعشع رادیویی
radio receiver
گیرنده رادیویی
wirephoto
عکاسی رادیویی
facsimiles
عکس رادیویی
radio metal locator
فلزیاب رادیویی
facsimiles
عکاسی رادیویی
facsimile
عکس رادیویی
facsimile
عکاسی رادیویی
listening silence
سکوت رادیویی
receivers
گیرنده رادیویی
telephoto
عکاسی رادیویی
telephotography
عکاسی رادیویی
metal locator
فلزیاب رادیویی
electronic locator
فلزیاب رادیویی
radio frequency
فرکانس رادیویی
radiophoto
عکاسی رادیویی
receiving set
گیرنده رادیویی
radio navigation
ناوبری رادیویی
radio match
رویارویی رادیویی
compere
مجریبرنامهتلویزیونییا رادیویی
r.f.
بسامد رادیویی
radio link
پیوند رادیویی
radio interference
پارازیت رادیویی
phototelegraphy
عکاسی رادیویی
radio horizon
افق رادیویی
hertzian wave
موج رادیویی
faxed
عکاسی رادیویی
fax
عکاسی رادیویی
waves
موج رادیویی
waving
موج رادیویی
radio broadcasting
پخش رادیویی
call sign
معرف رادیویی
waved
موج رادیویی
wave
موج رادیویی
faxing
عکاسی رادیویی
faxes
عکاسی رادیویی
call signs
معرف رادیویی
long wave transmitter
فرستنده موج بلند
directive sending
فرستنده جهت دار
shipper
فرستنده کالا با کشتی
directional transmitter
فرستنده جهت دار
handset
دستگاه فرستنده وگیرنده
handsets
دستگاه فرستنده وگیرنده
transmissive
انتقال دهنده فرستنده
handie talkie
فرستنده دستی کوچک
reversed
داده ازگیرنده به فرستنده
radio telephone transmitter
فرستنده تلفن بیسیم
transceiver
دستگاه گیرنده فرستنده
reverse
داده ازگیرنده به فرستنده
impluse sender
فرستنده ضربه جریان
amateur bands
باندهای فرستنده تفننی
reversing
داده ازگیرنده به فرستنده
reverses
داده ازگیرنده به فرستنده
amateur station call letters
علامت فرستنده تفننی
telemetry
مسافت سنجی رادیویی
radiographs
پوتونگار عکس رادیویی
radiograph
پوتونگار عکس رادیویی
tactical call sign
معرف رادیویی تاکتیکی
direction finder
جهت یاب رادیویی
groundwave
موجهای رادیویی زمینی
radiotelegraphic
تلگراف رادیویی کردن
net call sign
معرف رادیویی شبکه
spotter
کمک مفسر رادیویی
radio
پیام رادیویی فرستادن
radioed
پیام رادیویی فرستادن
radioing
پیام رادیویی فرستادن
radios
پیام رادیویی فرستادن
play by play
پخش رادیویی مسابقه
wave front
جبهه امواج رادیویی
skip zone
منطقه کور رادیویی
high power radio station
ایستگاه رادیویی بزرگ
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
rawinsonde
جهت یاب رادیویی
radio astronomy
اختر شناسی رادیویی
radiotelegraph
تلگراف رادیویی کردن
radio call sign
معرف ایستگاه رادیویی
radio frequency interference
تداخل فرکانس رادیویی
radio frequency transformer
مبدل بسامد رادیویی
squad cars
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
ultrashort wave transmitter
فرستنده موج خیلی کوتاه
squad car
اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk
تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
back scattering
توزیع معکوس امواج رادیویی
radio range station
ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
r f power supply
منبع توان بسامد رادیویی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com