Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
initial voltage |
ولتاژ هاله بنفش |
|
|
Other Matches |
|
coronas |
هاله بنفش |
corona |
هاله بنفش |
erasable |
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود |
line voltage |
ولتاژ خطی ولتاژ زنجیرشده ولتاژ خط |
transmission |
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند |
transmissions |
که پاس ولتاژ و ولتاژ صفر توسط اعداد دو دویی نشان داده می شوند |
unipolar |
که پاس ولتاژ مثبت و ولتاژ صفر با اعداد دودویی نشان داده می شوند |
voltage regulator |
تنظیم کننده ولتاژ نافم ولتاژ |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
surges |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surge |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
surged |
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه |
voltage balance |
موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ |
electrically |
قطعه حافظه فقط خواندنی که مختوای آن با اعمال ولتاژ خاص به سوزن نوشتن فایل برنامه ریزی است و توسط نور یا ولتاژ مخصوص قابل پاک شدن است |
aura |
هاله |
auras |
هاله |
float |
هاله |
nimbus |
هاله |
areola |
هاله |
nimbuses |
هاله |
halation |
هاله |
effluvium |
هاله |
floats |
هاله |
floated |
هاله |
coronas |
هاله |
corona |
هاله |
loom |
هاله روشنایی |
loom |
هاله فاردریایی |
looming |
هاله فاردریایی |
looms |
هاله روشنایی |
looming |
هاله روشنایی |
loomed |
هاله روشنایی |
loomed |
هاله فاردریایی |
aureole |
هاله نور |
looms |
هاله فاردریایی |
violets |
بنفش |
violet |
بنفش |
violaceous |
بنفش |
anthelion |
هاله رو به روی خورشید |
chromatosphere |
هاله سرخ خورشید |
coronal |
هاله خورشید وغیره |
aureole |
هاله یا نور گرداگردسرمقدسین |
coronel |
هاله خورشید وغیره |
aureola |
هاله یا نور گرداگردسرمقدسین |
mauve |
رنگ بنفش |
lavender |
بنفش کمرنگ |
ultraviolet |
ماوراء بنفش |
violets |
بنفش رنگ |
amethyst |
لعل بنفش |
amethysts |
لعل بنفش |
violet |
بنفش رنگ |
amethysts |
درکوهی بنفش |
lilacs |
یاس بنفش |
ultra violet |
ماورا بنفش |
ultraviolet ray |
پرتوماوراء بنفش |
lilac |
یاس بنفش |
violet blindness |
بنفش کوری |
amethyst |
درکوهی بنفش |
methyl violet |
بنفش متیل |
parhelic circle |
هاله روشن بالای افق |
paraselene |
روشنایی اطراف هاله ماه |
violet ray |
اشعهء ماوراء بنفش |
ultra violet radiation |
تشعشع ماوراء بنفش |
Fuchia <adj.> <noun> |
نوعی بنفش پررنگ |
ultraviolet light |
نور ماوراء بنفش |
ultraviolet |
اشعه مادون بنفش |
aureola |
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان |
aureole |
هاله نورانی اطراف خورشید و سایرستارگان |
Rosewood |
رنگی میان بنفش و قهوه ای |
Blueviolet <adj.> <noun> |
رنگی بین آبی و بنفش |
Redviolet |
رنگی میان بنفش و قرمز |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
mauve |
رنگ بنفش مایل به ارغوانی سیر |
ultraviolet ray |
اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش |
tint |
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.] |
rosewood |
چوب بلسان بنفش نوعی اقاقیای بلند |
crocus [saffron] |
گل زعفران جهت تهیه رنگ زرد و بنفش |
negative true logic |
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد |
ultraviolet |
ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش |
ultraviolet light |
MORPG که محتوای آن با اشعه ماورای بنفش پاک میشود |
dosimeter |
وسیله اندازه گیری اشعه ماوراء بنفش در تابشهای خورشیدی و اسمانی |
positive |
سیسم منط قی که در آن یک منط قی با سطح ولتاژ مثبت و صفر منط قی با سطح ولتاژ صفر یا منفی نشان داده میشود |
larkspur |
[نوعی گل میمون که در تهیه رنگ های گیاهی خصوصا زرد و بنفش بکار می رود.] |
aluminum paste |
تکههای بسیار کوچک الومینیوم که مانع برخورداشعه ماوراء بنفش خورشیدبه سطح جسم میشوند |
eprom |
PRO مخصوص که در زیرنور شدید ماوراء بنفش میتواند پاک شده و سپس دوباره برنامه ریزی شودmemory only programmableread erasableیک |
actinism |
خاصیت نیروی تشعشعی مخصوصا در نواحی مرئی وغیرمرئی ماوراء بنفش که خاصیت شیمیایی پیدا میکند |
voltages |
ولتاژ |
voltage |
ولتاژ |
potential |
ولتاژ |
alternating voltage |
ولتاژ C.A |
total voltage |
ولتاژ کل |
electric tension |
ولتاژ |
line voltage |
ولتاژ خط |
distubing voltage |
ولتاژ پارازیت |
firing voltage |
ولتاژ اشتعال |
signal voltage |
ولتاژ دریافتی |
forward voltage |
ولتاژ مستقیم |
generator voltage |
ولتاژ ژنراتور |
signal voltage |
ولتاژ ورودی |
rated voltage |
ولتاژ اسمی |
potentiometer |
مقسم ولتاژ |
potential regulator |
رگولاتور ولتاژ |
line voltage |
ولتاژ شبکه |
phase to neutral voltage |
ولتاژ فازی |
voltage gradient |
گرادیان ولتاژ |
filament voltage |
ولتاژ فیلامان |
filament voltage |
ولتاژ افروزه |
field voltage |
ولتاژ میدان |
interference vcoltage |
ولتاژ پارازیت |
main voltage |
ولتاژ اصلی |
mains voltage |
ولتاژ شبکه |
load voltage |
ولتاژ بار |
electrode bias |
ولتاژ استراحت |
electrode voltage |
ولتاژ الکترد |
load tension |
ولتاژ بار |
y voltage |
ولتاژ ستاره |
line voltage variation |
نوسان ولتاژ |
star voltage |
ولتاژ ستاره |
extinction voltage |
ولتاژ خاموشی |
spark voltage |
ولتاژ جرقه |
fault voltage |
ولتاژ خطا |
fault voltage |
ولتاژ عیب |
signal voltage |
ولتاژ سیگنال |
grid voltage |
ولتاژ شبکه |
potential gradient |
گرادیان ولتاژ |
line to line voltage |
ولتاژ بین دو خط |
peak to peak voltage |
ولتاژ مضاعف |
input voltage |
ولتاژ اولیه |
impluse |
ضربه ولتاژ |
impressed voltage |
ولتاژ موثر |
induce voltage |
ولتاژ القایی |
line to neutral voltage |
ولتاژ فازی |
no load voltage |
ولتاژ بی باری |
overvoltage |
اضافه ولتاژ |
overvoltage |
ولتاژ اضافی |
induction voltage |
ولتاژ القائی |
overpotential |
اضافه ولتاژ |
output voltage |
ولتاژ خروجی |
service voltage |
ولتاژ کار |
operating voltage |
ولتاژ کار |
normal voltage |
ولتاژ عادی |
potential regulator |
نافم ولتاژ |
primery voltage |
ولتاژ اولیه |
instantaneous voltage |
ولتاژ لحظهای |
imaginary voltage |
ولتاژ راکتیو |
potential drop |
افت ولتاژ |
heating voltage |
ولتاژ گرمایش |
high voltage |
ولتاژ بالا |
hum voltage |
ولتاژ نویز |
line drop |
افت ولتاژ یک خط |
idle voltage |
ولتاژ کور |
peak voltage |
ولتاژ پیک |
limiting voltage |
ولتاژ مرزی |
ionization voltage |
ولتاژ یونیزاسیون |
inverse voltage |
ولتاژ معکوس |
ignition voltage |
ولتاژ احتراق |
internal voltage |
ولتاژ داخلی |
medium voltage |
ولتاژ متوسط |
peak voltage |
ولتاژ حداکثر |
peak voltage |
ولتاژ اوج |
nominal voltage |
ولتاژ اسمی |
disruptive voltage |
ولتاژ شکننده |
voltage increase |
افزایش ولتاژ |
voltage peak |
پیک ولتاژ |
voltage pulse |
پالس ولتاژ |
voltage ratio |
نسبت ولتاژ |
voltage regulation |
تنظیم ولتاژ |
electronic |
باس ولتاژ کم |
voltage amplifier |
امپلیفایر ولتاژ |
voltage regulator |
نافم ولتاژ |
voltage amplification |
تقویت ولتاژ |
voltages |
ولتاژ تانسیون |
voltage regulator |
رگولاتور ولتاژ |
voltage |
ولتاژ تانسیون |
useful voltage |
ولتاژ موثر |
voltage relay |
رله ولتاژ |
voltage source |
منبع ولتاژ |
anode voltage |
ولتاژ اندی |
voltage measuring |
سنجش ولتاژ |
voltage loss |
تلف ولتاژ |
voltage loss |
اتلاف ولتاژ |
voltage impluse |
ضربان ولتاژ |
voltage impluse |
ایمپولز ولتاژ |
voltage gain |
بهره ولتاژ |
voltage rise |
افزایش ولتاژ |
voltage drop |
افت ولتاژ |
bias |
ولتاژ بایاس |
voltage divider |
مقسم ولتاژ |
biases |
ولتاژ بایاس |
voltage curve |
منحنی ولتاژ |
voltage control |
کنترل ولتاژ |
bleeder |
مقسم ولتاژ |
bleeders |
مقسم ولتاژ |
voltage compensation |
تعادل ولتاژ |
voltage level |
سطح ولتاژ |
voltage balance |
میزان ولتاژ |
insulation voltage |
ولتاژ ایزولاسیون |
plate voltage |
ولتاژ اندی |
voltage stability |
ثبات ولتاژ |
zener voltage |
ولتاژ زنر |