Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
ranger
ولگرد خانه بدوش
rangers
ولگرد خانه بدوش
rover
ولگرد خانه بدوش
Other Matches
tramps
خانه بدوش
landlouper
خانه بدوش
tramp
خانه بدوش
tramped
خانه بدوش
landloper
خانه بدوش
nomadically
بطور خانه بدوش
vagabond
دربدر خانه بدوش
gangrel
اواره خانه بدوش
vagabonds
دربدر خانه بدوش
nomads
خانه بدوش صحرانشین
nomad
خانه بدوش صحرانشین
caird
ادم خانه بدوش
Bushmen
خانه بدوش درافریقای جنوبی
Bushman
خانه بدوش درافریقای جنوبی
carry
بدوش گرفتن
shoulder to shoulder
دوش بدوش
carries
بدوش گرفتن
carrying
بدوش گرفتن
carried
بدوش گرفتن
horse
بدوش کشیدن
to take the cross
صلیب بدوش گرفتن
shuffle off
بدوش دیگری گذاردن
bird of passage
شخص مهاجر وخانه بدوش
to saddle any one with a task
کاری را بدوش کسی گذاشتن
to shuffle off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن بدوش ودیگری گذاردن
lady help
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
homebody
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycomb
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine
پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
طرح خانه خانه مورب پارچه
Honey comb design
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
rambler
ولگرد
rapparee
ولگرد
landlouper
ولگرد
straying
ولگرد
strays
ولگرد
vagabonds
ولگرد
hooligans
ولگرد
prowler
ولگرد
vagabond
ولگرد
rangey
ولگرد
strayed
ولگرد
hooligan
ولگرد
prowlers
ولگرد
vagrant
ولگرد
loafers
ولگرد
loafer
ولگرد
ramblers
ولگرد
vagrants
ولگرد
canters
ولگرد
layabout
ولگرد
straggler
ولگرد
gangrel
ولگرد
runner
ولگرد
gaberlunzie
ولگرد
footer
ولگرد
rogue
ولگرد
rogues
ولگرد
tramper
ولگرد
tramps
ولگرد
tramped
ولگرد
tramp
ولگرد
layabouts
ولگرد
stragglers
ولگرد
stray
ولگرد
cantering
ولگرد
cantered
ولگرد
canter
ولگرد
landloper
ولگرد
vagabondish
ولگرد
roamer
ولگرد
runners
ولگرد
rover
ولگرد
idle wanderer
ولگرد
saunterer
ولگرد
bagnio
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
قپاندار خانه ترازودار خانه
garde manger
سرد خانه اشپز خانه
cellular
لانه زنبوری خانه خانه
punk
جوان ولگرد
yegg
جانی ولگرد
alley cat
گربهی ولگرد
alley cats
گربهی ولگرد
street arab
بچه ولگرد
roustabout
عمله ولگرد
punks
جوان ولگرد
beachcomber
ادم ولگرد
strayed
جانور ولگرد
swingers
ولگرد هوسران
beachcombers
ادم ولگرد
flaneur
ادم ولگرد
arrant
ولگرد اواره
swinger
ولگرد هوسران
larrikin
ولگرد لافزن
gamine
دختر ولگرد
gadabout
ادم ولگرد
rangy
ولگرد پا دراز و لاغر
blackgurad
ولگرد ادم هرزه
shaker
ادم ولگرد واواره
vagrant
ادم اواره و ولگرد
vagrants
ادم اواره و ولگرد
sinecures
جیره خور ولگرد
sinecure
جیره خور ولگرد
cell
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
yeggman
جانی ولگرد دزد صندوق شکن
pinfold
جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
honey comb
خانه خانه کردن
ranges
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
یک خانه یا تعدادی خانه
range
یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
bum
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bummed
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bumming
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bums
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
guttersnipe
بچه ولگرد بچه کوچه
dwelling
خانه
dwellings
خانه
furnace house
خانه
cloisonne
خانه خانه
materfamilias
زن خانه
honeycomb
خانه خانه
alveolate
خانه خانه
pigeon hole
خانه
pigeon-hole
خانه
pigeon-holes
خانه
quarterage
خانه
housing
خانه ها
honeycombs
خانه خانه
shacks
خانه
lodge
خانه
lodged
خانه
shack
خانه
cellular
خانه خانه
door-to-door
خانه به خانه
i was under his roof
در خانه
roommates
هم خانه
houseless
بی خانه
roommate
هم خانه
checkered
خانه خانه
her house
خانه ان زن
her house
خانه اش
door to door
خانه به خانه
tersellated
خانه خانه
lar
خانه
lares
خانه
lodges
خانه
cellulated
خانه خانه
pieds-a-terre
خانه
pied-a-terre
خانه
cells
خانه
room
خانه
houses
خانه
rooms
خانه
cell
خانه
sockets
خانه
double-fronted
خانه دو در
unsheltered
<adj.>
بی خانه
socket
خانه
housed
خانه
houseroom
جا در خانه
homes
خانه
house
خانه
home
خانه
within doors
در خانه
domicile
خانه
domiciles
خانه
grummet
شاگرد خانه
homemaker
خانه دار
fuse block
خانه فیوز
gynaeceum
خانه اندرونی
homebred
خانه پرورده
kibitka
خانه تاتار
home born
خانه زاد
keep in
در خانه ماندن
insectary
حشره خانه
housewifely
خانه دار
housewifery
خانه دار
hub or hub by
خانه دار
husbandman
سرپرست خانه
i wrote home
برای خانه
insectarium
حشره خانه
household art
فن اداره خانه
house work
خانه داری
house agent
دلال خانه
keep house
در خانه ماندن
house to get
خانه اجارهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com