Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 101 (7 milliseconds)
English
Persian
adjacent video
ویدئو مجاور
Other Matches
buffer duo
دو پیاده مجاور در برابر دوپیاده مجاور با یک عرض فاصله
limitrophe
مجاور مرزی مجاور
video
ویدئو
videoing
ویدئو
videos
ویدئو
TV/video button
ویدئو
videoed
ویدئو
video frequency
فرکانس ویدئو
video frequency
بسامد ویدئو
video detector
اشکارساز ویدئو
video carrier
حامل ویدئو
video signal
پیام ویدئو
Montevideo
شهر مونته ویدئو
video signal
سیگنال یا علامت ویدئو
crystal video rectifier
یکسوکننده بلورین ویدئو
video amplifier
فزون ساز ویدئو
adjacent rows
ردیف های مجاور
[رج های مجاور]
abutting
مجاور
neighbor
مجاور
near by
مجاور
nigh
مجاور
appressed
مجاور
neighbouring
مجاور
circumjucent
از هر سو مجاور
conterminous
مجاور
adjoining
مجاور
contiguous
مجاور
coterminous
مجاور
nearby
مجاور
adjacent
مجاور
vicinal
مجاور
vicinity
مجاور
vicinage
مجاور
proximal
مجاور
next
مجاور
abuttal
زمین مجاور
abuttals
زمین مجاور
adjacent lines
خطهای مجاور
graveside
مجاور قبر
aduacent sound
صدای مجاور
vicinal dihalide
دی هالید مجاور
paranephric
مجاور کلیه
contiguous zone
منطقه مجاور
gravesides
مجاور قبر
parahepatic
مجاور کبد
proximal stimulus
محرک مجاور
abuting surface
سطح مجاور
anal
مجاور مقعد
neighbour
نزدیک مجاور
neighbours
نزدیک مجاور
adjacent
مجاور همسایه
adjoining
نزدیک مجاور
against
پیوسته مجاور
border
مجاور بودن
collateral
همسایه مجاور
bordered
مجاور بودن
neighbors
نزدیک مجاور
bordering
مجاور بودن
adjoins
مجاور بودن
adjoin
مجاور بودن
adjoined
مجاور بودن
surrounding
احاطه کننده مجاور
guiding
عضلات کمکی مجاور
monkey chatter
تداخل کانال مجاور
adjacent channel interfernce
تداخل کانال مجاور
colocate
در مجاور هم قرار دادن
allele
ژنهای ناهمسان مجاور
anchimeric assistance
کمک گروه مجاور
adjacent point
نقطه های مجاور
appressed
کاملا نزدیک و مجاور چیزی
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
adjacent
دو میدان متصل به دو گروه مجاور
hand-to-hand
دست بدست یکدیگر مجاور
hand to hand
دست بدست یکدیگر مجاور
nips
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nipped
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
nip
فشار موضعی بین دو جزء یاقطعه مجاور
hydro
هتل یامهمانخانهای که مجاور اب معدنی ساخته میشود
I could have sworn that there was somebody in the next room .
می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
dotting
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
induce
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induced
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
induces
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
inducing
اختلال الکتریکی در سیگنال ناشی از منابع الکترومغناطیسی مجاور
dot
فضای بین دو پیکسل مجاور روی صفحه نمایش
contiguous
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
overlap tell
رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
base pitch
فاصله بین نیمرخهای مشابه دو دندانه مجاور از یک چرخ دنده
triangulation
تقسیم ناحیهای به مثلثهای مجاور هم جهت مساحی سه گوش سازی
compass compensation
تنظیم قطب نما از نظر اثر نیروی مغناطیسی فلزات مجاور
photo pattern generation
تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
joggles
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggled
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggle
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
joggling
برجستگی قائم کوچکی درامتداد لبه ورقه ها یاباریکههای فلزی بمنظورروی هم امدن لبه اجزاء مجاور
abutted
مماس بودن مجاور بودن
abut
مماس بودن مجاور بودن
abuts
مماس بودن مجاور بودن
irredentism
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Herati pattern
طرح هراتی
[در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com