English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
English Persian
favourite or vor ویژه مخصوص
Search result with all words
characteristic آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristically آنچه مخصوص یا ویژه است
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
special character علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special forces نیروهای مخصوص یانیروهای ویژه نیروی چریک و ضد چریک
special operations عملیات مخصوص یا ویژه
Other Matches
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
lute گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
registering که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleting کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
peculiar ویژه
special ویژه
expressed ویژه
net ویژه
nett ویژه
particulars ویژه
express ویژه
expert ویژه گر
experts ویژه گر
expresses ویژه
expressing ویژه
specific humidity نم ویژه
idiocrasy ویژه
nets ویژه
paticular ویژه
particular ویژه
specialists ویژه گر
adhoc ویژه
special character ویژه
prerogative حق ویژه
specialist ویژه گر
privilege حق ویژه
extra special ویژه
prerogatives حق ویژه
specifics ویژه
extra <adj.> ویژه
priviege حق ویژه
special <adj.> ویژه
specific ویژه
specially ویژه
prerogative حق یا امتیاز ویژه
monkish ویژه راهبان
speciality ویژه گری
(not one's) cup of tea <idiom> علاقه ویژه
special effects جلوههای ویژه
specific lattice شبکه ویژه
specific resistance مقاومت ویژه
expert ویژه کار
experts ویژه کار
prerogative دارای حق ویژه
specialities ویژه گری
proper function ویژه تابع
specific yield ابدهی ویژه
physiologist ویژه گر فیزیولوژی
physiologists ویژه گر فیزیولوژی
prerogatives دارای حق ویژه
life guard هنگ ویژه
prerogatived دارای حق ویژه
preceptorial ویژه اموزگاری
praetorian guard گارد ویژه
specific humidity رطوبت ویژه
booths جای ویژه
booth جای ویژه
prerogatives حق یا امتیاز ویژه
speleologist ویژه گر غارشناسی
specific weight وزن ویژه
nutritionists ویژه گر تغذیه
specialty ویژه گری
penologist ویژه گر کیفرشناسی
characteristically نشان ویژه
specific weight سنگینی ویژه
specialist ویژه کار
nutritionist ویژه گر تغذیه
specific volume حجم ویژه
characteristic نشان ویژه
juvenile ویژه نو جوانان
juveniles ویژه نو جوانان
version شرح ویژه
versions شرح ویژه
specific viscosity گرانروی ویژه
lineaments نشان ویژه
specific rotation چرخش ویژه
zoologist ویژه گرجانورشناسی
particular lien حق حبس ویژه
lingo زبان ویژه
lingoes زبان ویژه
specializes ویژه گری
garb پوشاک ویژه
dead weights ویژه وزن
dead weight ویژه وزن
standing order اوامر ویژه
standing orders اوامر ویژه
specializing ویژه گری
special case مورد ویژه
net profit سود ویژه
specialists ویژه کار
specialises ویژه گری
lineament نشان ویژه
specialising ویژه گری
proper volume ویژه حجم
specialize ویژه گری
monographs ویژه نگاشت
morbid ویژه ناخوشی
quantum state ویژه حالت
monocular ویژه یک چشم
monograph ویژه نگاشت
extraordinary meeting نشست ویژه
traits نشان ویژه
trait نشان ویژه
special session نشست ویژه
special passport پاسپورت ویژه
special party گروه ویژه
proper value ویژه مقدار
indicium نشانه ویژه
extra equipment متعلقات ویژه
resistivity مقاومت ویژه
special verdict تصمیم ویژه
special symbol نماد ویژه
self weight ویژه وزن
stalling لژ جایگاه ویژه
stall لژ جایگاه ویژه
singular matrix ماتریس ویژه
body guard هنگ ویژه
special deposits سپردههای ویژه
special character دخشه ویژه
byelaw قانون ویژه
special drawing right حق برداشت ویژه
gastronomist ویژه گرخوراک
singular matrix ماتریش ویژه
capital ارزش ویژه
habiliments جامه ویژه
characteristic root ویژه مقدار
special duty کار ویژه
characteristic number ویژه مقدار
special drawing rights حق برداشت ویژه
characteristic function ویژه تابع
cariologist ویژه گر قلب
bylaw قانون ویژه
lacrimal ویژه اشک
specialization ویژه کاری
idiom زبان ویژه
specialization ویژه گری
idiom تعبیر ویژه
idioms زبان ویژه
idioms تعبیر ویژه
regiospecific جهت ویژه
relative density گرانی ویژه
specific gravity گرانی ویژه
specific heat دمای ویژه
characteristics نشان ویژه
rarely بااستادی ویژه
specific heat گرمای ویژه
specific gravities گرانی ویژه
specific drawdown افت ویژه
ecotype بوم ویژه
eigenfunction ویژه تابع
species specific نوع- ویژه
kink ویژه گی فرریز
specific cost هزینه ویژه
endemical ویژه یک قوم
special bastard حرامزاده ویژه
equity capital ارزش ویژه
conizance نشان ویژه
neurologist ویژه گر اعصاب
acoustician ویژه گر اواشنود
electrical resistivity مقاومت ویژه
specific donor دهنده ویژه
special agreement قرارداد ویژه
labeled cargo کالای ویژه
lachrymal ویژه اشک
eigenvalue ویژه مقدار
dressing room اطاق ویژه ارایش
individualises حالت ویژه دادن
dressing rooms اطاق ویژه ارایش
individualizes حالت ویژه دادن
individualising حالت ویژه دادن
individualizing حالت ویژه دادن
individualized حالت ویژه دادن
individualised حالت ویژه دادن
specialty اختصاص کیفیت ویژه
specific magnetic reluctance مقاومت مغناطیسی ویژه
specific ionization coefficient ضریب ویژه یونش
specific heat capacity فرفیت گرمایی ویژه
ratio of specific heats نسبت گرمایی ویژه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com