Dictiornary-Farsi | ویژه گرفلز کاری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (12 milliseconds)

English	Persian
metllurgist	ویژه گرفلز کاری


Other Matches

specialization	ویژه کاری
specializing	ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializes	ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialize	ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialising	ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialises	ویژه کاری کردن متخصص شدن
idiosyncrasies	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
to watch for certain symptoms	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
special interest groups	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
expressed	ویژه
privilege	حق ویژه
extra special	ویژه
net	ویژه
nets	ویژه
expresses	ویژه
express	ویژه
particulars	ویژه
specific	ویژه
specific humidity	نم ویژه
adhoc	ویژه
specifics	ویژه
expressing	ویژه
nett	ویژه
prerogatives	حق ویژه
specially	ویژه
expert	ویژه گر
special <adj.>	ویژه
extra <adj.>	ویژه
experts	ویژه گر
paticular	ویژه
priviege	حق ویژه
idiocrasy	ویژه
particular	ویژه
special character	ویژه
prerogative	حق ویژه
peculiar	ویژه
specialist	ویژه گر
special	ویژه
specialists	ویژه گر
lachrymal	ویژه اشک
physiologist	ویژه گر فیزیولوژی
physiologists	ویژه گر فیزیولوژی
labeled cargo	کالای ویژه
characteristic	نشان ویژه
specific weight	سنگینی ویژه
specific weight	وزن ویژه
specific humidity	رطوبت ویژه
specialty	ویژه گری
nutritionist	ویژه گر تغذیه
prerogatives	حق یا امتیاز ویژه
specific lattice	شبکه ویژه
specialists	ویژه کار
kink	ویژه گی فرریز
specific resistance	مقاومت ویژه
special drawing right	حق برداشت ویژه
indicium	نشانه ویژه
monographs	ویژه نگاشت
monograph	ویژه نگاشت
specific rotation	چرخش ویژه
dead weights	ویژه وزن
dead weight	ویژه وزن
experts	ویژه کار
expert	ویژه کار
garb	پوشاک ویژه
specific viscosity	گرانروی ویژه
specific volume	حجم ویژه
specialist	ویژه کار
characteristically	نشان ویژه
praetorian guard	گارد ویژه
net profit	سود ویژه
self weight	ویژه وزن
singular matrix	ماتریش ویژه
singular matrix	ماتریس ویژه
monocular	ویژه یک چشم
monkish	ویژه راهبان
special agreement	قرارداد ویژه
special bastard	حرامزاده ویژه
special case	مورد ویژه
penologist	ویژه گر کیفرشناسی
preceptorial	ویژه اموزگاری
prerogatived	دارای حق ویژه
proper function	ویژه تابع
proper volume	ویژه حجم
particular lien	حق حبس ویژه
quantum state	ویژه حالت
relative density	گرانی ویژه
resistivity	مقاومت ویژه
specialization	ویژه گری
special character	دخشه ویژه
special deposits	سپردههای ویژه
specializing	ویژه گری
specializes	ویژه گری
specialize	ویژه گری
specialising	ویژه گری
specialises	ویژه گری
lingoes	زبان ویژه
lingo	زبان ویژه
specific heat	دمای ویژه
specific heat	گرمای ویژه
regiospecific	جهت ویژه
specific drawdown	افت ویژه
life guard	هنگ ویژه
special drawing rights	حق برداشت ویژه
special duty	کار ویژه
special party	گروه ویژه
special passport	پاسپورت ویژه
special symbol	نماد ویژه
special verdict	تصمیم ویژه
species specific	نوع- ویژه
specific cost	هزینه ویژه
specific donor	دهنده ویژه
lacrimal	ویژه اشک
stall	لژ جایگاه ویژه
electrical resistivity	مقاومت ویژه
capital	ارزش ویژه
byelaw	قانون ویژه
acoustician	ویژه گر اواشنود
idioms	تعبیر ویژه
idioms	زبان ویژه
idiom	تعبیر ویژه
idiom	زبان ویژه
specific gravity	گرانی ویژه
bylaw	قانون ویژه
cariologist	ویژه گر قلب
characteristic function	ویژه تابع
eigenvalue	ویژه مقدار
eigenfunction	ویژه تابع
ecotype	بوم ویژه
conizance	نشان ویژه
traits	نشان ویژه
trait	نشان ویژه
proper value	ویژه مقدار
characteristic root	ویژه مقدار
characteristic number	ویژه مقدار
specific gravities	گرانی ویژه
version	شرح ویژه
specialities	ویژه گری
speciality	ویژه گری
juveniles	ویژه نو جوانان
juvenile	ویژه نو جوانان
nutritionists	ویژه گر تغذیه
versions	شرح ویژه
zoologist	ویژه گرجانورشناسی
morbid	ویژه ناخوشی
rarely	بااستادی ویژه
characteristics	نشان ویژه
extraordinary meeting	نشست ویژه
special session	نشست ویژه
body guard	هنگ ویژه
booths	جای ویژه
booth	جای ویژه
standing orders	اوامر ویژه
standing order	اوامر ویژه
neurologist	ویژه گر اعصاب
endemical	ویژه یک قوم
lineaments	نشان ویژه
prerogatives	دارای حق ویژه
prerogative	دارای حق ویژه
prerogative	حق یا امتیاز ویژه
gastronomist	ویژه گرخوراک
habiliments	جامه ویژه
lineament	نشان ویژه
stalling	لژ جایگاه ویژه
special effects	جلوههای ویژه
equity capital	ارزش ویژه
(not one's) cup of tea <idiom>	علاقه ویژه
extra equipment	متعلقات ویژه
specific yield	ابدهی ویژه
favourite or vor	ویژه مخصوص
speleologist	ویژه گر غارشناسی
political scientist	ویژه گر علوم سیاسی
royal prerogative	حق امتیاز ویژه پادشاه
special ammunition	مهمات مخصوص یا ویژه
idiosyncratic	وابسته به حالت ویژه
he is in the know	اطلاع ویژه دارد
syphilologist	طبیب ویژه گرسفلیس
germanity	صفات ویژه المانی
political scientists	ویژه گر علوم سیاسی
gynarcologist	ویژه کاردرناخوشیهای زنانه
theoretician	ویژه گردر تئوری
mycologist	ویژه گر قارچ شناسی
theoreticians	ویژه گردر تئوری
molar specific heat	گرمای ویژه مولی
molecular specific heat	گرمای ویژه مولی