Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
nutritionist
ویژه گر تغذیه
nutritionists
ویژه گر تغذیه
Other Matches
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
dystrohpy
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
feeders
خط تغذیه
recharging
تغذیه
nutrition
تغذیه
feeder
خط تغذیه
feeding
تغذیه
nutriment
تغذیه
nourish
تغذیه
nourished
تغذیه
nourishment
تغذیه
recharge
تغذیه
recharged
تغذیه
recharges
تغذیه
diet
تغذیه
nutriments
تغذیه
nurturing
تغذیه
sustenance
تغذیه
nurture
تغذیه
alimentation
تغذیه
line feed
تغذیه خط
nurtured
تغذیه
nurtures
تغذیه
feedings
تغذیه
nourishes
تغذیه
feeding problem
مشکل تغذیه
power supplay
منبع تغذیه
feeder panel
تابلوی تغذیه
power pack
جعبه تغذیه
bottle feeding
تغذیه با بطری
feedway
تغذیه کننده
bacteriophagy
تغذیه ازباکتری
pouring gate
تغذیه قالب
feeding center
مرکز تغذیه
bottle-feeding
تغذیه با بطری
power supply
منبع تغذیه
feeder canal
کانال تغذیه
dystrophic nutrition
تغذیه دش بار
downfeed
تغذیه رو به پایین
undernourished
سوء تغذیه
cutler feed
تغذیه کاتلر
support
[nourish, feed]
تغذیه کردن
serial feeding
تغذیه نوبتی
reverse bias
تغذیه معکوس
alimentiveness
قوه تغذیه
recharge basin
حوضچه تغذیه
cross feed
تغذیه عرضی
feed mechanism
مکانیزم تغذیه
feed pump
پمپ تغذیه
power transformer
مبدل تغذیه
artificial recharge
تغذیه مصنوعی
malnutrition
سوء تغذیه
pastures
تغذیه کردن
main feed
تغذیه اصلی
pasture
تغذیه کردن
magazine feed
تغذیه مخزن
pasturage
تغذیه کردن
paper feer
تغذیه کاغذ
natural recharge
تغذیه طبیعی
mulnutrition
سوء تغذیه
feeder
سیم تغذیه
feeders
سیم تغذیه
breast feeding
تغذیه پستانی
breast-feeding
تغذیه پستانی
dystrophy
سوء تغذیه
fed
تغذیه شده
malnourished
دچارسوء تغذیه
undernourished
گرفتارسوء تغذیه
anti parallel feeding
تغذیه مخالف
ad lib feeding
تغذیه ازاد
anthophagous
تغذیه شده با گل
plate supply
تغذیه صفحه
anode supply
تغذیه صفحه
food program
رژیم تغذیه
form feed
تغذیه کاغذ
ab power pack
جعبه تغذیه ا.ب
injection well
چاه تغذیه
recharge well
چاه تغذیه
innutrition
عدم تغذیه
malnourished
بد تغذیه شده
main supply line
خط تغذیه اصلی
noise
منبع تغذیه
ff
تغذیه کاغذ
feed
تغذیه گردن
unhealthy diet
تغذیه ناسالم
noises
منبع تغذیه
supply cable
کابل تغذیه
feeds
تغذیه کردن
undernourishment
گرفتارسوء تغذیه
feeds
تغذیه گردن
feed pipe
لوله تغذیه
feed
تغذیه کردن
undernourishment
سوء تغذیه
aliment
تغذیه کردن
nourish
تغذیه کردن
predator
تغذیه کننده از شکار
petrol feed pump
پمپ تغذیه بنزین
turn off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
predators
تغذیه کننده از شکار
gates
راه تغذیه لشعلث
negative feeder
سیم تغذیه منفی
myrmecophagous
تغذیه کننده ازمورچه
power supply cable
کابل منبع تغذیه
power supply switch
کلید منبع تغذیه
gate
راه تغذیه لشعلث
turn-off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
ration method
روش تغذیه پرسنل
power feed cable
کابل تغذیه برق
vermivorous
تغذیه کننده از کرم
grazes
تغذیه کردن از چریدن
switches
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
predatory
تغذیه کننده از شکار
switched
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
positive feeder
سیم تغذیه مثبت
grazed
تغذیه کردن از چریدن
graze
تغذیه کردن از چریدن
tractor feed mechanism
مکانیسم تغذیه تراکتوری
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
to eat an unhealthy diet
خوردن تغذیه ناسالم
pin feed
تغذیه ممتد کاغذ
turn-offs
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
predatorial
تغذیه کننده از شکار
feeds
خوراندن تغذیه کردن
hematophagous
تغذیه کننده از خون
gallivorous
تغذیه کننده از مازو
dozzle
مخزن کمکی تغذیه
feeding group
گروه تغذیه کننده
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
form feed character
کاراکتر تغذیه فرم
endophagous
تغذیه کننده ازروی
anthophagous
تغذیه کننده از شهد گل
energizing in field o phase rotation
تغذیه میدان دوار
autotroph
قابل تغذیه خودبخود
ichthyophagous
تغذیه کننده ازماهی
loop feeder
سیم تغذیه حلقوی
axial feed method
روش تغذیه محوری
input of current
تغذیه و هدایت جریان
internal power supply
منبع تغذیه داخلی
tractor feed
تغذیه کاغذ پیوسته
magazine feeding attachment
تجهیزات تغذیه مخزن
feed
خوراندن تغذیه کردن
long distance supply
تغذیه مسافت دور
predacious
شکاری تغذیه کننده از شکار
well field
حوزه تغذیه کننده چاه
endophagous
تغذیه کننده از موادفاسد زیرزمینی
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
mains power supply unit
واحد منبع تغذیه شبکه
cut sheet feeder
تغذیه کننده کاغذ مجزا
predaceous
شکاری تغذیه کننده از شکار
downfeed milling machine
دستگاه فرز با تغذیه از زیر
supplied
تحویل دادن تغذیه کردن
supply
تحویل دادن تغذیه کردن
supplying
تحویل دادن تغذیه کردن
low voltage supply system
سیستم تغذیه فشار ضعیف
lf
تعویض سطر تغذیه کاغذ
powers
توقف منبع تغذیه الکتریکی
active zone of well
حوزهای که چاه را تغذیه میکند
ingot feeder head
مخزن کمکی تغذیه شمش
powered
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
anthropophagous
تغذیه کننده از گوشت انسان
powering
توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains supply unit
واحد تغذیه جریان شبکه
tractor feed printer
چاپگر تغذیه شده تراکتوری
sitology
علم تغذیه ورژیم غذایی
sheet feeder
تغذیه کننده ورق کاغذ
bedbugs
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
updraft
کاربوراتوری که هوااز زیربدان تغذیه شود
stenophagous
تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
saprophagous
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
switches
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
polyphagous
تغذیه کننده برگیاهان یا جانوران متعدد
apivorous
زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
malnutrition
تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
switch
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
bedbug
ساس که از خون انسان تغذیه میکنند
oligophagous
تغذیه کننده از گیاهان معدود وخاصی
turn on
وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switched
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
flight sister
افسر مسئول بهداشت و تغذیه هواپیما
holophytic
تغذیه کننده از گیاهان سبز همجنس خوار
sags
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powering
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
sag
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
powers
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
ray
ماهی چهارگوش عمق زی که از حلزون تغذیه میکند
jacamar
پرندگان منقار درازبرزیلی و مکزیکی که ازحشرات تغذیه می کنند
tusser or sur orsore
یکجور کرم ابریشم که ازدرخت بلوط تغذیه میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com