English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
taxidermist ویژه گر پر کردن پوست حیوانات باکاه وغیره
Other Matches
taxidermy پرکردن پوست حیوانات با کاه وغیره
zootechnician کارشناس تربیت حیوانات ویژه گر اهلی کردن جانوران
dicker مبادله کردن پوست حیوانات معامله جنسی
parkas نیم تنه پوست حیوانات
exuviae پوشش یا پوست حیوانات پس از انداخته شدن
loge جای ویژه در تاتر وغیره
shells پوست فندق وغیره
shelling پوست فندق وغیره
shell پوست فندق وغیره
hide پوست خام گاووگوسفند وغیره
hides پوست خام گاووگوسفند وغیره
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
skiver چرم نازک شده پوست گوسفند تیماج صحافی وغیره
to watch for certain symptoms توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
idiosyncrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
special interest groups گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
endermic انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
stow away مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره
scleroderma مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
To turn off the lights. (T. V. ,radio). چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
To turn on the light(radio, T. V). چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
twiddles باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddling باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddled باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
twiddle باساعت مچی وغیره بازی کردن وررفتن
dermatological مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
to listen with rapt attention با مجذوبیت تمام گوش کردن با ششدانگ حواس وغیره
swab پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
swabs پنبه برای پاک کردن زخم وگوش وغیره
lotion محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
lotions محلول طبی مخصوص شستشویا ضدعفونی کردن صورت وغیره لوسیون
consecrate ویژه کردن تخصیص دادن
consecrating ویژه کردن تخصیص دادن
seasoning klin کوره ویژه خشک کردن
consecrates ویژه کردن تخصیص دادن
skins پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned پوست کندن با پوست پوشاندن
skin پوست کندن با پوست پوشاندن
to tick کار کردن به نحوه ویژه یا درست
specialises ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializes ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialize ویژه کاری کردن متخصص شدن
specializing ویژه کاری کردن متخصص شدن
specialising ویژه کاری کردن متخصص شدن
straitjacket ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
trimming tool ابزار ویژه قطع کردن زائده ها
straightjacket ژاکت ویژه خفت کردن دیوانگان
tunes میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
tune میزان کردن میزان کردن الت موسیقی یارادیو وغیره
praetorial متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
indurate پوست کلفت کردن
slough پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
thresh از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshes از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
threshed از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
callosity سخت شدن یا پینه کردن پوست
threshing از پوست دراوردن خرمن کوبی کردن
paints پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
beading machine ابزارمخصوص ساختن فلانژدستگاه ویژه گرد کردن لبه ورقها
paint پر کردن شکل گرافیکی با رنگ . با روشهای مختلف و جلوههای ویژه
percutaneous perspiration عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
tan باحمام افتاب پوست بدن راقهوهای کردن
lore حیوانات
applied هزینه مربوط به هر خدمت یاکالا را به طور ویژه تعیین کردن و به ان اختصاص دادن
shingle توفال چوبی یاسیمانی وغیره توفال کوبی کردن
domestic animals حیوانات اهلی
put away <idiom> کشتن حیوانات
feedstuff خوراک حیوانات
wildlife حیوانات وحشی
fauna حیوانات یک اقلیم
bestiality جماع با حیوانات
foal توله حیوانات
breeding پرورش حیوانات
stray animals حیوانات ضاله
chit توله حیوانات
chits توله حیوانات
foals توله حیوانات
zoolatry پرستش حیوانات
zootomy تشریح حیوانات
dung مدفوع حیوانات
buggery with animals جماع با حیوانات
home range جایگاه حیوانات
rodentia حیوانات قراضه
venery حیوانات شکارشونده
peels پوست انداختن پوست
tegumnentum پوست طبیعی پوست
peel پوست انداختن پوست
bull حیوانات نر بزرگ فرمان
pedication عمل جنسی با حیوانات
forepaw پنجه دست حیوانات
bulls حیوانات نر بزرگ فرمان
farm پرورشگاه حیوانات اهلی
big game شکار حیوانات بزرگ
damage feasant خسارت ناشی از حیوانات
woodnote صدای حیوانات جنگل
make friends <idiom> رفاقت با حیوانات ومردم
farmed پرورشگاه حیوانات اهلی
zootechnical وابسته به فن تربیت حیوانات
farms پرورشگاه حیوانات اهلی
shells بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
beaver سگ آبی [حیوانات و جانور شناسی]
acron قسمت قدامی حیوانات بنددار
soilage علف تازه علوفه حیوانات
privilegium حق تقدم در شکار حیوانات اهلی
sweetbread تیموس حیوانات جوان دنبلان
penning حیوانات اغل خانه ییلاقی
pen حیوانات اغل خانه ییلاقی
squamation پوشش فلسی شکل حیوانات
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
penned حیوانات اغل خانه ییلاقی
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
pens حیوانات اغل خانه ییلاقی
crest یال [حیوانات و جانور شناسی]
mane یال [حیوانات و جانور شناسی]
reclaim animal حیوانات وحشی تربیت شده
zoomorphic [استفاده از نقوش حیوانات در فرش]
home range جای محدود برای فعالیت حیوانات
blasetocyst جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
diana الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
zoon هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
gasteropod حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
animalist مصور حیوانات معتقد به حیوان صفتی انسان
zoomorphism تجسم خدا یا خدایان بشکل حیوانات پست
veterinarians پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
veterinarian پزشک حیوانات در ارتش دامپزشک رشته دامپزشکی
zoomorphism استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
vivary جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
forequarter ربع قدامی خارجی بدن یالاشه حیوانات
fluor مایعات بدن حیوانات مواد فلورین دار
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
crunches صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunched صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
crunch صدای خرد کردن یا خرد شدن چیزی زیر دندان یا زیر چرخ وغیره
poundage وزن چیزی برحسب پوند یا رطل محصور سازی حیوانات
fish story ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biomorph [فرم پایه در موضوعات زنده مانند طراحی حیوانات، انسانها یا جانورشناسی]
fish meal ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
biogeography رشتهای از زیست شناسی که درباره طرزانتشار و پخش حیوانات ونباتات بحث میکند
incrust با قشر و پوست پوشاندن دارای پوشش سخت کردن قشر تشکیل دادن
xanthochroid شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
etcaetera وغیره
And so on and so forth. Etcetera et cetera . وغیره وغیره
et cetera وغیره
snapped قفلکیف وغیره
snap قفلکیف وغیره
dales خلیج وغیره
sheeting ملافه وغیره
dale خلیج وغیره
snaps قفلکیف وغیره
piled پرزقالی وغیره
snapping قفلکیف وغیره
pile پرزقالی وغیره
service charge سرویس مهمانخانه وغیره
furnace تون حمام وغیره
furnaces تون حمام وغیره
dower لانه خرگوش وغیره
propeller پروانه هواپیماوکشتی وغیره
trap زانویی مستراح وغیره
To score a goal . گل زدن ( درفوتبال وغیره )
stations ایستگاه اتوبوس وغیره
pillboxes قوطی حب دارو وغیره
pillbox قوطی حب دارو وغیره
sashes حمایل نظامی وغیره
sash حمایل نظامی وغیره
snout لوله کتری وغیره
tamp سوراخی را با شن وغیره پرکردن
Dont move . Hold it. Keep stI'll. بی حرکت ( در عکاسی وغیره )
vase گلدان نقره وغیره
curlicue تزئینات خطاطی وغیره
coronel هاله خورشید وغیره
vases گلدان نقره وغیره
coronal هاله خورشید وغیره
coequal درشان ومقام وغیره
stationed ایستگاه اتوبوس وغیره
clop لنگی اسب وغیره
dossal پشتی صندلی وغیره
dollops دسته علف وغیره
dollop دسته علف وغیره
station ایستگاه اتوبوس وغیره
dossel پشتی صندلی وغیره
subsidence تخفیف درد وغیره
frontlet پیشانی اسب وغیره
snouts لوله کتری وغیره
propellor پروانه هواپیماوکشتی وغیره
tubes لوله خمیرریش وغیره
seance جلسه احضارارواح وغیره
tube لوله خمیرریش وغیره
ratoon نهال موز وغیره
acrostolium [قسمتی از دماغه کشتی در ناو جنگی باستان مه معمولا مدور، مارپیچ یا شکلی شبیه حیوانات داشته است.]
The kI'lled and the wounded. کشته وزخمی ( در جنگ وغیره )
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com