Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 126 (8 milliseconds)
English
Persian
feature
ویژگی عملکرد
feature of performance
ویژگی عملکرد
Other Matches
redundancies
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancy
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
two way alternate operation
عملکرد متناوب دو طرفه عملکرد جانشین دوگانه
multitasking
عملکرد چند وفیفهای عملکرد چند تکلیفی
featuring
ویژگی
features
ویژگی
featured
ویژگی
feature
ویژگی
characteristically
ویژگی
characteristic
ویژگی
specification
ویژگی
attributing
ویژگی
attributes
ویژگی
attribute
ویژگی
exclusivity
ویژگی
property
ویژگی
trait
ویژگی
traits
ویژگی
peronality of laws
ویژگی قانون
polarity
ویژگی قطبی
source trait
ویژگی پایه
surface trait
ویژگی روساختی
common trait
ویژگی مشترک
faceless
بدون ویژگی
peculiarities
حالت ویژگی
peculiarity
حالت ویژگی
membership character
ویژگی عضویت
personality trait
ویژگی شخصیت
ergic trait
ویژگی پویشی
dynamic trait
ویژگی پویشی
polarities
ویژگی قطبی
sex linked characteristic
ویژگی وابسته به جنس
revenue operation
عملکرد
method of operation
عملکرد
turn over
عملکرد
throughput
عملکرد
performances
عملکرد
operation
عملکرد
performance
عملکرد
work
عملکرد
process
عملکرد
processes
عملکرد
worked
عملکرد
outline utility
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
dead
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
monadic operation
عملکرد تکین
operating lever
اهرم عملکرد
monadic operation
عملکرد یگانه
operating panel
تابلوی عملکرد
operation analysis
تحلیل عملکرد
parallel operation
عملکرد موازی
unattended operation
عملکرد بی مراقب
reatrain
عملکرد توام
telephone operation
عملکرد تلفن
transformer operation
عملکرد یا طرزکارترانسفورماتور
performance appraisal
عملکرد سنجی
returns
عملکرد کارکرد
continous operation
عملکرد پایدار
loss marking operation
عملکرد زیانبار
logical operation
عملکرد منطقی
indirect operation
عملکرد غیرمستقیم
return
عملکرد کارکرد
furnace operation
عملکرد کوره
returned
عملکرد کارکرد
dyadic operation
عملکرد دوتایی
returning
عملکرد کارکرد
concurrent operation
عملکرد همزمان
computer operation
عملکرد کامپیوتری
maximum performance
عملکرد حداکثر
binary operation
عملکرد دودوئی
attended operation
عملکرد با مراقب
machine operating
عملکرد ماشین
parameter
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameters
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
maintainability
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
electrically operated chuck
سه نظام با عملکرد الکتریکی
even-handed treatment
رفتار
[عملکرد]
عادلانه
ratings
نحوه عملکرد مجاز
uniprogramming system
سیستم عملکرد تک برنامهای
operation
وابسته به عمل عملکرد
binary arithmetic operation
عملکرد ریاضی دودویی
rating
نحوه عملکرد مجاز
multitasking
عملکرد چند تکلیفی
multisequencing
عملکرد چند ترتیبی
two way simultaneous operation
عملکرد همزمان دو طرفه
off line operation
عملکرد برون خطی
on line operation
عملکرد درون خطی
one way only operation
عملکرد فقط یک طرفه
operating speed
سرعت عملکرد کار
multiprogramming
عملکرد چند برنامهای
input output operation
عملکرد ورودی- خروجی
illegal operation
عملکرد غیر قانونی
performance rating
درجه بندی عملکرد
fixed point operation
عملکرد با ممیز ثابت
type ahead
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
multiprogramming system
سیستم عملکرد چند برنامهای
social audit
ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
end of page halt
ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
duplex operation
کارکرد یا عملکرد دوبل مکالمه تلفنی دو طرفه
chunking along
عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
compatible
زیردستگاهی که در رابطه باکل دستگاه عملکرد مناسبی دارد
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
spools
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
spool
Operations SimultaneousPeripheral Line On عملکرد دستگاه جانبی همزمان به صورت درون خطی
numeric keypad
یک وسیله ورودی که مجموعهای از کلیدهای رقم دهدهی وکلیدهایی با عملکرد مخصوص را استفاده میکند
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
control unit
قسمتی از یک کامپیوتر که عملکرد صحیح واحدهای اریتمتیک نگهداری و انتقال اطلاعات را کنترل میکند
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
bourgeois
<adj.>
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
system follow up
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
boostrap operation
عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
thrashing
وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
race condition
حالت نامعینی که به هنگام عملکرد همزمان ددستورالعملهای دو کامپیوتربوجود می اید و امکان شناخت این مسئله که کدام یک از انها ابتدا تمام خواهند شدوجود ندارد
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
mflops
یک میلیون عملیات ممیز شناور در ثانیه یک میلیون عملکرد با ممیزشناور در ثانیه Per Operation FloatingPoint illion
auxiliary operation
عملیات کمکی عملکرد کمکی
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
Temerchin motife
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
performance standard
معیارهای عملکرد معیارهای اجرای کار یاعملکرد یکان یا دستگاه معیارهای اجرای کار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com