Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
sex linked characteristic
ویژگی وابسته به جنس
Other Matches
redundancy
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
attributes
ویژگی
featuring
ویژگی
features
ویژگی
specification
ویژگی
traits
ویژگی
attribute
ویژگی
trait
ویژگی
featured
ویژگی
property
ویژگی
attributing
ویژگی
exclusivity
ویژگی
feature
ویژگی
characteristically
ویژگی
characteristic
ویژگی
source trait
ویژگی پایه
feature of performance
ویژگی عملکرد
peculiarities
حالت ویژگی
peculiarity
حالت ویژگی
surface trait
ویژگی روساختی
common trait
ویژگی مشترک
personality trait
ویژگی شخصیت
faceless
بدون ویژگی
membership character
ویژگی عضویت
polarity
ویژگی قطبی
polarities
ویژگی قطبی
dynamic trait
ویژگی پویشی
peronality of laws
ویژگی قانون
feature
ویژگی عملکرد
ergic trait
ویژگی پویشی
phallic
وابسته به پرستش الت مردی وابسته به الت رجولیت وابسته به قضیب
outline utility
برنامه یا ویژگی کمکی اختصاری
dead
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
parameter
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
parameters
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
maintainability
ویژگی مربوط به جداسازی وتعمیر یک خرابی
type ahead
ویژگی ای که باعث از بین رفتن کلمه میشود
end of page halt
ویژگی ای که چاپگر را درپایان هر صفحه خروجی متوقف میکند
syzygial
وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
bureaucratic
وابسته به اداره بازی وکاغذ پرانی وابسته به دیوان سالاری
olympian
اسمانی وابسته بخدایان کوه المپ وابسته بمسابقات المپیک
dialectological
وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
subglacial
وابسته به زیر توده یخ وابسته بدوره فرعی یخبندان
choral
وابسته بدسته سرودخوانان وابسته به اواز دسته جمعی
telepathic
وابسته به دورهم اندیشی وابسته به توارد یا انتقال فکر
vehicular
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
phylar
وابسته به راسته ودسته وابسته به قبیله ونژاد
sothic
وابسته به ستاره کلب وابسته به شعرای یمانی
lexicographic
وابسته به فرهنگ نویسی وابسته به واژه نگاری
puritanical
وابسته بفرقه پیوریتان ها وابسته به پاک دینان
rectal
وابسته براست روده وابسته به معاء غلاظ
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
cliquey
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
supervisory
وابسته به نظارت وسرپرستی وابسته به برنگری
kinetic
وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
cliquy
وابسته به دسته یا گروه وابسته به جرگه
erotic
وابسته به عشق شهوانی وابسته به eros
monarchic
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
bourgeois
<adj.>
از ویژگی های این طبقه متوسط، به طور معمول با اشاره به ارزشهای مادی ادراک شده و یا نگرش مرسوم
rat's nest
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
sister services
یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
frontal
وابسته به پیشانی وابسته بجلو
lithic
وابسته به ریگ وابسته به لیتوم
zygose
وابسته به لقاح وابسته به گشنیدگی
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
accumulation
[مجموعه ای از ویژگی های معماری مشتق شده از دوره های مختلف تاریخی با ترتیب زمانی مشخص]
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
bionics
مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
hermitical
وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
morphic
وابسته به شکل وابسته به شکل شناسی خواب الود
Neanderthal
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
associating
وابسته وابسته کردن
associated
وابسته وابسته کردن
associate
وابسته وابسته کردن
associates
وابسته وابسته کردن
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
Temerchin motife
نگاره تمرچین
[این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
popliteal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal
وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
epistemologycal
وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
physico chemical
وابسته به فیزیک و شیمی وابسته به شیمی فیزیکی
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
life cycle hypothesis
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
commissarial
وابسته به
attendant
وابسته
affiliate
وابسته
plantar
وابسته به کف پا
attendants
وابسته
pyrexial
وابسته به تب
attache
وابسته
appurtenant
وابسته
sexual organs
وابسته به
hanger on
وابسته
israelitish
وابسته به
interdependent
وابسته
febile
وابسته به تب
related
وابسته
thereof
وابسته به ان
thereof=of that
وابسته به ان
germane
وابسته
elfin
وابسته به جن
attached
وابسته
pertinent
وابسته
affiliated
وابسته
affiliates
وابسته
affiliating
وابسته
syncop
وابسته به غش
pyretic
وابسته به تب
aquatic
وابسته به اب
riverrine
وابسته به
federating
وابسته
federates
وابسته
attributable
وابسته به
tuitionary
وابسته به
levitical
وابسته به
adjective
وابسته
adjectives
وابسته
pertaining
وابسته
akin
وابسته
dependent
وابسته
belonging
وابسته ها
federate
وابسته
federated
وابسته
pyrexic
وابسته به تب
elysian
وابسته به
comprador
وابسته
subordinate
وابسته
carpal
وابسته به مچ
wedded
وابسته
messianic
وابسته به
pertianing
وابسته
congenerous
وابسته
cephalic
وابسته به سر
of kin
وابسته
contingent
وابسته
contingents
وابسته
relative
وابسته
cantabrigian
وابسته به
subordinated
وابسته
correspondents
وابسته
diphtheric
وابسته به
subordinating
وابسته
monitorial
وابسته به
relevant
وابسته
subordinates
وابسته
correspondent
وابسته
dependants
وابسته
dependant
وابسته
subversion
وابسته به خرابکاری
ethnic
وابسته به نژادشناسی
compunctious
وابسته به پشیمانی
ranine
وابسته به وزغ
structurally
وابسته به ساختمان
structural
وابسته به بنا
congestive
وابسته به تراکم
structurally
وابسته به بنا
radio ulnar
وابسته به زندبالاوزندپائین
floricultural
وابسته به گلکاری
flexional
وابسته به صرف
humans
وابسته بانسان
dermatic
وابسته به زیرپوست
memory dependent
وابسته حافظه
menopausal
وابسته به یائسگی
radio carpal
وابسته به زندبالاومچ
non self maintained discharge
تخلیه وابسته
structural
وابسته به ساختمان
communistic
وابسته بکمونیسم
commercial attache
وابسته بازرگانی
clitoral
وابسته به چوچوله
oratorical
وابسته به سخنرانی
pygmaean
وابسته به پیگمی ها
outer directed
برون وابسته
clerkly
وابسته به کشیش
pythian
وابسته به "اپولو"
pyrrhic
وابسته به " پیروس "
nasal
وابسته به بینی
nasal
وابسته به منخرین
pessimistic
وابسته به بدبینی
mission
وابسته به ماموریت
missions
وابسته به ماموریت
clitoric
وابسته به چوچوله
pygmean
وابسته به پیگمی ها
commercial attache
وابسته تجاری
commercial attache
وابسته تجارتی
social
وابسته بجامعه
device dependent
وابسته به دستگاه
nomological
وابسته به قانون
mensal
وابسته به میز
planetary
وابسته به سیاره
focal
وابسته بکانون
diaconal
وابسته بشماس
orthopedic
وابسته به استخوانپزشکی
diametral
وابسته بقطر
noachian
وابسته به نوح
cloistral
وابسته به صومعه
ovular
وابسته به تخمک
ornithic
وابسته به مرغان
microscopic
وابسته به میکروسکپ
darky
وابسته به نژادسیاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com