English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
English Persian
overwrite و خراب کردن هر داده دیگر در این محل
Other Matches
fault تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faults تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faulted تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
safe format عملیات فرمت که داده موجود را خراب نمیکند ودرصورتی که یسک اشتباه را فرمت کرده باشید امکان ترمیم داده وجود دارد
switch شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switches شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
tree سیستم ساختار داده که هر داده به دادههای دیگر بوسیله انشعابها وصل است .
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
sifting روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
port مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
corruption خطاهای داده ناشی از اختلال یاوسایل خراب
media خطا در رسانه ذخیره سازی که داده را خراب میکند
serials مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
serial مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند
interfaces مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
interface مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد.
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
personal محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند
modify تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
reel to reel کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel-to-reel کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
modifying تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
checks حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
viruses هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
virus هر بار که فایل آسیب دیده اجرا میشود. ویروس میتواند داده را خراب کند , یک پیام نشان دهد یا کاری نکند
code تبدیل دستورات یا داده به فرم دیگر
structuring ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
loop دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
structures ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
structure ساختار داده که به هر گره امکان اتصال به گرههای دیگر میدهد
bridged استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
looped دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
loops دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد
cut and paste عمل گرفتن بخشی از متن یا داده از یک نقظه و درج در آن چیز دیگر
outputs بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
modification دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد
reversing حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverse حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reverses حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
postprocessor ریز پردازندهای که داده نیمه پردازش شده را از وسیله دیگر کنترل میکند
port مدار یا اتصال که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسایل خارجی دیگر میدهد
reversed حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
input/output ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
output مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
garbage داده یا اطلاعی که دیگر لازم نیست چون خارج از تاریخ است یا غلط دارد
readers وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
reader وسیلهای که داده ذخیره شده روی یک رسانه را می خواند و به قالب دیگر تبدیل میکند
outputs مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
dud ترقه خراب هرچیز خراب
reformat فرمت کردن دیسکی که حاوی داده است و پاک کردن داده به این ترتیب
degauss پاک کردن داده از روی نوارمغناطیسی و جایگزین کردن داده جدید
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
ratten بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
mar خراب کردن
marred خراب کردن
take down خراب کردن
vitiate خراب کردن
to play the deuce with خراب کردن
make havoc with خراب کردن
to cut up خراب کردن
to mull a mull of خراب کردن
demolition خراب کردن
demolitions خراب کردن
unbuild خراب کردن
muddling خراب کردن
botching خراب کردن
marring خراب کردن
muddles خراب کردن
corrupting خراب کردن
corrupted خراب کردن
bungled خراب کردن
corrupt خراب کردن
amortize خراب کردن
bungles خراب کردن
demonish خراب کردن
go to pot <idiom> خراب کردن
overtumble خراب کردن
bungle خراب کردن
muddled خراب کردن
muddle خراب کردن
to do for خراب کردن
undo خراب کردن
undoes خراب کردن
dilapidate خراب کردن
corrupts خراب کردن
bungling خراب کردن
botches خراب کردن
destroys خراب کردن
disfiguring خراب کردن
impaired خراب کردن
to lay in ruin خراب کردن
to break down خراب کردن
disfigures خراب کردن
demolishing خراب کردن
demolishes خراب کردن
disfigured خراب کردن
cut up خراب کردن
to take down خراب کردن
to make a hash of خراب کردن
to bring to nought خراب کردن
impairs خراب کردن
destroy خراب کردن
impair خراب کردن
impairing خراب کردن
botch خراب کردن
botched خراب کردن
pull down خراب کردن
vitiated خراب کردن
vitiates خراب کردن
wrack خراب کردن
demolish خراب کردن
vitiating خراب کردن
demolished خراب کردن
destroying خراب کردن
disfigure خراب کردن
non return to zero سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد
enquiry تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
data interchange format استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
undermine از زیر خراب کردن
undermines از زیر خراب کردن
undermined از زیر خراب کردن
double foult خراب کردن پی در پی دوسرویس
to wreck کاملا خراب کردن
to bring to ruin خانه خراب کردن
to do up خانه خراب کردن
batters خراب کردن خمیر
to tear down a building خراب کردن ساختمانی
over run خراب کردن در هم نوردیدن
to demolish a building خراب کردن ساختمانی
side out خراب کردن سرویس
To spoilt things . To mess thing up . کارها را خراب کردن
to crock up خراب کردن یاشدن
raze or rase بکلی خراب کردن
batter خراب کردن خمیر
to pull down a building خراب کردن ساختمانی
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
paste عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pasted عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
pasting عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
postprocessor برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
pastes عمل گرفتن یک بخش از متن با داده از یک نقط ه و درج آن در نقط ه دیگر.
relays ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
converter وسیله یا برنامهای که داده را از یک فرم به فرم دیگر ترجمه میکند
relay ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
relayed ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
drag به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
dragged به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
drags به نشانه برنامه دیگر که باعث شروع این برنامه و درج داده میشود
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
encapsulation دریک شبکه سیستم ارسال فریم داده به یک فرمت همراه به فریمی با فرمت دیگر
forwarded که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند
forward که یک بسته داده را از یک بخش در بخش دیگر کپی میکند
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
unmake بهم زدن خراب کردن
muck خراب کردن زحمت کشیدن
simple leg ride شگک خراب کردن حریف
to break aset خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
hand out خراب کردن سرویس اسکواش
frustrate فکر کسی را خراب کردن
deteriorated خراب کردن روبزوال گذاشتن
To get damaged . To become defective . عیب کردن ( خراب شدن )
deteriorate خراب کردن روبزوال گذاشتن
to torpedo خراب کردن [برنامه یا نقشه]
frustrating فکر کسی را خراب کردن
deteriorates خراب کردن روبزوال گذاشتن
frustrates فکر کسی را خراب کردن
deteriorating خراب کردن روبزوال گذاشتن
swapping فعالیتی که در آن داده برنامه از حافظه اصلی به دیسک می رود در حالی که برنامه دیگر آماده اجرا است
ram سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
rammed سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
rams سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
boot خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
daisy chain باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
ascends مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascended مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
ascend مرتب کردن داده ها بر طبق کوچکترین مقدار یا داده در لیست
preparations تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
preparation تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com