Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
postfix
و نیاز به کروشه را از بین می برد.
Search result with all words
notation
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notation
و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
عملیات ریاضی به صورت منط قی که عملگر قبل از عملوند می آید و دیگر نیاز به کروشه نیست
notations
و دیگر نیاز به کروشه نیست
Other Matches
dog ear
کروشه
bracket
کروشه
square bracket
کروشه
bracket
حالت معمولی کروشه
LUT
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
bracket
نوعی کروشه با گوشههای صاف
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
prefix notation
عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
reversing
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverses
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reversed
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
reverse
عملیات ریاضی که به صورت منط قی نوشته شده اند, وبنابراین عملگرپس از اعداد فاهر میشودونیازبه کروشه را ازبین می برد
bracket
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
requirement
نیاز
needed
نیاز
need
نیاز
demands
نیاز
self sufficing
بی نیاز
demand
نیاز
self-sufficient
بی نیاز
demanded
نیاز
needing
نیاز
need
نیاز
demand
نیاز
want
نیاز
requirement
نیاز
needless
بی نیاز
urgency of need
ضرورت نیاز
sweet nothings
راز و نیاز
self explaining
بی نیاز از توصیف
self contained
برون بی نیاز
social need
نیاز اجتماعی
demands
نیاز احتیاج
wanted
نقصان نیاز
want
نقصان نیاز
prerequisites
پیش نیاز
demand
نیاز احتیاج
prerequisite
پیش نیاز
succorance need
نیاز مهرطلبی
demanded
نیاز احتیاج
quasi need
شبه نیاز
self-explanatory
بی نیاز از توصیف
necessity
نیاز نیازمندی
requirement
مورد نیاز
self-evident
بی نیاز از اثبات
felt need
نیاز هشیار
achievement need
نیاز پیشرفت
n achievement
نیاز پیشرفت
affiliation need
نیاز پیوندجویی
n affiliation
نیاز پیوندجویی
agamic
بی نیاز ازتخم نر
capital requirement
نیاز سرمایه
self explanatory
بی نیاز از توصیف
cognizance need
نیاز شناخت
nurturance need
نیاز مهرورزی
need gratification
ارضای نیاز
manifest need
نیاز اشکار
structural requirement
نیاز استاتیکی
construction need
نیاز سازندگی
lime requirement
اهک مورد نیاز
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
floor space occupied
فضای مورد نیاز
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
obviates
رفع نیاز کردن
defendance need
نیاز خویشتن پایی
deference need
نیاز دنباله روی
criminal court
راز و نیاز کردن
need press theory
نظریه نیاز- فشار
reserve requirements
ذخائر مورد نیاز
obviate
رفع نیاز کردن
obviated
رفع نیاز کردن
demand processing
پردازش بر اساس نیاز
dominance need
نیاز سلطه گری
self sufficient
مستغنی بی نیاز از غیر
obviating
رفع نیاز کردن
custom ROM
مین نیاز مشتری
addressing
بدون نیاز به موارد خاص
demand paging
صفحه بندی مورد نیاز
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
netblock
ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
bank capital requirement
سرمایه مورد نیاز بانک
overproduce
بیش ازفرفیت یا نیاز تولیدکردن
post free
بدون نیاز به تمبر زدن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
combat essential
مورد نیاز حتمی رزمی
common goods
کالای مورد نیاز عموم
demand satisfaction
تحویل اماد مورد نیاز
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
requirements
آنچه مورد نیاز است
iam in bad
بسیار نیاز مند هشتم
requiring
نیاز داشتن لازم بودن
requires
نیاز داشتن لازم بودن
required
نیاز داشتن لازم بودن
require
نیاز داشتن لازم بودن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
materials requirements planning
برنامه ریزی مواد مورد نیاز
completed
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
supplying
تامین چیزی که مورد نیاز است .
completes
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
paralleling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
supplied
تامین چیزی که مورد نیاز است .
supply
تامین چیزی که مورد نیاز است .
complete
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
parallels
اگر به توجه نیاز داشته باشند
shortest
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
parallelling
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallelled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
To leave someone in the lurch .
کسی را قال گذاشتن ( هنگام نیاز )
specifying
بیان واضح آنچه نیاز است
paralleled
اگر به توجه نیاز داشته باشند
customers
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
shorter
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
short
بدون نیاز به حمل کننده مسیر
You are needed . They need you .
وجود شما مورد نیاز است
specify
بیان واضح آنچه نیاز است
specifies
بیان واضح آنچه نیاز است
customer
ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
real time
داده وروری به یک سیستم در صورت نیاز یا رویداد
dynamically
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
demand
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
elastic buffer
اندازه بافر که طبق نیاز تغییر میکند
buffer
بافری که اندازه اش طبق نیاز تغییر میکند
These statistics speak for themselves.
این آمار به هیچ توضیحی نیاز ندارد.
demanded
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
discarding
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
operation
دستوری که نیاز به آدرس کردن اش نداشته باشد
demands
یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
discards
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
attentions
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
discarded
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
attention
سیگنال وقفه که نیاز به توجه پردازنده دارد
dynamic
بافری که اندازه آن طبق نیاز تغییر کند
customises
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
hog
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
logical
گرافیکی که حاوی اطلاعات رنگ مورد نیاز است
storage
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
static
حافظه غیر فرار که نیاز به تنظیم مجدد ندارد
customising
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
inheriting
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
inherit
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
hogged
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
automatic
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
automatics
آنچه خودش و بدون نیاز اپراتور کار میکند
hogs
برنامهای که نیاز به مقدارزیادی از یک منبع قابل دسترس دارد
customizing
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
end item
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
customized
بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
Gun laws need to be revisited.
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
autos
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
We'll need 10 years at a
[the]
minimum.
ما کمکمش به ۱۰ سال
[برای این کار]
نیاز داریم.
auto
خودکار یا آنچه بدون نیاز به کابر کار کند
cpu
کل زمانی که CPU برای پردازش دستورات نیاز دارد
public information
اطلاعات مورد نیاز عامه مردم وافکار عمومی
equipment
وسایل مورد نیاز برای کار در یک کارخانه یا شرکت
inherits
یک کلاس یا نوع داده که به مشخصات دیگری نیاز دارد
thin
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
interrupting
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
I have to go back a little bit.
[This requires a little background
{explanation}
]
.
این نیاز به کمی پیش زمینه
[توضیح بیشتر]
دارد.
overlay
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
overlaying
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
prompt
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
interrupt
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
overlays
و بنابراین حافظهاصلی فقط حاوی بخشهای مورد نیاز است
ancillary equipment
وسیلهای که کاری را ساده تر میکند ولی واقعا نیاز نیست
interrupts
سیگنال از وسیلهای که به CPU اعلام میکند که نیاز به توجه دارد
thinners
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
thinnest
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompts
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
thins
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
prompted
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
standalone
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
Funstionalism
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
thinned
روی یک مادهای برای ایجاد قط عات متصل مورد نیاز
compound
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
dynamically
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
process
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
processes
نموداری که هر مرحله از توابع کامپیوتری مورد نیاز سیستم را نشان میدهد
compounded
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compounds
وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
free issue system
سیستم انبارداری که در ان جهت گرفتن کالا نیاز به برگ درخواست نمیباشد
dynamic
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
extracted
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
extract
دستور انتخاب و خواندن دادن مورد نیاز از پایگاه داده یافایل
paging
که آدرس به آنها اختصاص داده میشود و در صورت نیاز فراخوانی می شوند
fetch
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
prints
تعداد حروف که یک قطعه میتواند پیش از نیاز به جایگزینی چاپ کند
fetched
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetches
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
store
ذخیره داده که بعداگ در صورت نیاز مورد استفاده قرار می گیرد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com