Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
neap tide
پائین ترین جزر و مد
Search result with all words
bottom price
پائین ترین قیمت
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
Other Matches
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
پایین ترین زیر ترین
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
low price
قیمت پائین
f.of a page
پائین صفحه
land vi
پائین امدن
katabatic
پائین اینده
juniority
رتبه پائین تر
falling of the womb
پائین افتادگی
downwards
بطرف پائین
f.of a bed
پائین بستریاتختخواب
low productivity
بازده پائین
sewsaw
بالا و پائین رفتن
light or lighted
پائین امدن واردامدن
To stop being adamant (unyielding).
از خر شیطان پائین آمدن
shift downward
حرکت به سمت پائین
sewsaw
پس و پیش بالا و پائین
shift downward
انتقال به سمت پائین
tax haven
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
tax havens
نرخ پائین مالیات پیشنهادی
phreatic decline
پائین رفتن سطح ایستائی
lower limit
[of the integral]
کرانه پائین
[انتگرال]
[ریاضی]
to reach down
سوی پائین دراز کردن
to d. a hill
از تپه ایی پائین امدن
falling of the womb
سقوط کردن پائین افتادگی
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
fluctuable
مستعد بالا و پائین رفتن مواج
velocity of retreat
سرعت متوسط اب در پائین دست سرریز
to haul a ship
بادبانهای کشتی را پائین اوردن یاخواباندن
low ball
شوت کردن پائین توپ
[فوتبال]
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
tide mark
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
No matter which way you fling a cat, it will light.
<proverb>
گربه را هر طورى بیندازند روى چهار دست و پا پائین مى آید.
Lower third
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
chyron
[American E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
aston
[British E]
قسمت پائین صفحه تلویزیون
[برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
lee board
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
backmost
پس ترین
most significant
پراهمیت ترین
rightmost
راست ترین
middlemost
میان ترین
hindmost
عقب ترین
driest
خشک ترین
lower most
پایین ترین
downmost
پایین ترین
meritorious
شایسته ترین
more like;most like
شبیه ترین
leftmost
سمت چپ ترین
proto
مهم ترین
least significant
کم اهمیت ترین
midmost
میان ترین
lattermost
پست ترین
lattermost
عقب ترین
lowermost
پایین ترین
nethermost
پست ترین
bottommost
پایین ترین
rearmost
عقب ترین
aftmost
عقب ترین
lowest
پایین ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
eldest
مسن ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
foremost
پیش ترین
westernmost
غربی ترین
topmost
اعلی ترین
furthest
پیشرفته ترین
undermost
پایین ترین
arrant
بدنام ترین
backmost
عقب ترین
undermost
زیر ترین
best
عظیم ترین
drier
: خشک ترین
aftermost
عقب ترین واپسین
tick
سخت ترین مرحله
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
easternmost
شرقی ترین نقطه
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
tenth rate
از پایین ترین جنس
most significant bit
با ارزش ترین بیت
next
نزدیک ترین پس ازان
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
tenth rate
پایین ترین درجه
lsb
کم اهمیت ترین بیت
best
شایسته ترین پیشترین
innermost
داخلی ترین دراعماق
ticked
سخت ترین مرحله
ticks
سخت ترین مرحله
eastermost
شرقی ترین نقطه
royal road
اسان ترین راه
full-backs
عقب ترین بازی کن
full-back
عقب ترین بازی کن
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
most significant digit
با ارزش ترین رقم
top flight
اعلی ترین مرتبه
neap
خفیف ترین جزر و مد
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
primitive data type
ساده ترین شکل داده
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
last
پایین ترین درجه یا مقام
curtail step
پایین ترین پله پلگان
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback
جای عقب ترین بازی کن
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
curtal step
پایین ترین پله پلگان
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
liquidity preference theory
براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
garboard
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
geodeticline
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
optimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
weakest maintained
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
silicon valley
محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
minimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
Pentium Pro
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down.
<proverb>
تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garters
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
garter
عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary
عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contraltos
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contralto
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
madder
گیاه روناس
[از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
distance vector protocols
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
zara design
نقش محرمات
[قدیمی ترین نقش شناخته شده فرش بصورت ساده و نوارهای موازی در طول فرش بافته می شود.]
Fustat rug
فرش فسطاط
[فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
salor
سالور
[از قدیمی ترین ایل های ترکمن که به قرن چهارم هجری شمسی باز می گردند. عده ای هم در افغانستان زندگی می کنند. نگاره خاص فرش های آنها گل های هشت ضلعی است.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com