Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
kinglet
پادشاه کوچک و بی اهمیت امیر
Other Matches
kingling
پادشاه کوچک
schmaltz
کوچک وکم اهمیت
schmaltzy
کوچک وکم اهمیت
schmalz
کوچک وکم اهمیت
snipping
ادم کوچک یابی اهمیت
snipped
ادم کوچک یابی اهمیت
snip
ادم کوچک یابی اهمیت
penny-wise and pound-foolish
<idiom>
توجه به چیزی کوچک وکم توجهای به چیزهای با اهمیت
king dom
کشوری که پادشاه داشته باشد قلمرو یک پادشاه
litotes
کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
secondary
در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
flag officer
امیر
brass hats
امیر
emir
امیر
brass hat
امیر
seigneur
امیر
soldan
امیر
emirs
امیر
raja
امیر یاپادشاه
jarl
فرمانروا یا امیر
emirate
امیر نشین
the prince of the faithful
امیر المومنین
chief tomn
امیر نشین
emirates
امیر نشین
jarl
امیر دانمارکی یا نروژی
generals
ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
general
ژنرال امیر ارتش دادگاه عالی تیمسار
sokeman
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
of secondary importance
از حیث اهمیت د ردرجه دوم دردرجه دوم اهمیت
queens
زن پادشاه
monarch
پادشاه
kingless
بی پادشاه
potentates
پادشاه
head of state
پادشاه
rex
پادشاه
our sovereingn
پادشاه
o king
ای پادشاه
constitutional monarch
پادشاه
queen
زن پادشاه
monarchs
پادشاه
kings
پادشاه
queenconsort
زن پادشاه
sovereign
پادشاه
Shah
پادشاه
potentate
پادشاه
sovereigns
پادشاه
king
پادشاه
Shahs
پادشاه
regicide
قتل پادشاه
fit for a king
لایق پادشاه
sign manual
امضا پادشاه
kings palace
کاخ پادشاه
kings palace
قصر پادشاه
regicides
قتل پادشاه
lese majestyodhkj &odhkj fvqn
پادشاه یا دولت
oberon
پادشاه پریان
king of england
پادشاه انگلستان
rial
پادشاه ملکه
king's counsel
قاضی دادگاه پادشاه
his britannic majesty
اعلیحضرت پادشاه انگلستان
croesus
کراسوس : پادشاه یونان
princess of the blood
دختر یا نوه پادشاه
raja or rajah
راجه-امیریا پادشاه
aeolus
پادشاه تسالی یونان
lord lieutenant
نماینده پادشاه در ایالات
king of birds
پادشاه مرغان :دال
regent
نماینده پادشاه رئیس
royal prerogative
حق امتیاز ویژه پادشاه
privy seal
مهر شخصی پادشاه
regents
نماینده پادشاه رئیس
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
princessroyal
بزرگترین دختر پادشاه انگلیس
dauphiness
عروس پادشاه فرانسه ازپسرارشدش
HMS
مخفف در خدمت پادشاه انگلیس
regius professor
استاد منصوب ازطرف پادشاه
prince royal
پسر ارشد پادشاه انگلیس
privy purse
اعتبارمخصوص هزینههای خصوصی پادشاه
the u kingdom
کشوری که پادشاه داشته باشد
sovereignty
اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
herod
هبرودیس :نام پادشاه یهودیه
the u states
کشوری که پادشاه داشته باشد
they attended the king
ایشان درخدمت پادشاه بودند
gordian
وابسته به پادشاه فریجیه لاینحل
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
royalties
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
royalty
حق تالیف امتیازات و مزایای مخصوص پادشاه
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
priam
پریام پادشاه تروا وپدر هکتور
the code of justinian
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
infanta
دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
monarchical
وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
dauphin
عنوان پسر ارشد پادشاه فرانسه
household troops
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
eminent domain
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
kingmaker
کسی که درانتخاب پادشاه یا رئیس موثر است
monarch
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
yeoman of the guard
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
infante
جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
queen dowager
زنی که شوهرش پادشاه بوده ومرده است
monarchs
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
jacobite
طرفدارسلطنت جیمز اول پادشاه مخلوع انگلیس
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
major generals
امیر تومان تومان اغا
major general
امیر تومان تومان اغا
empire
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
empires
امپراتوری چند کشور که دردست یک پادشاه باشد فرمانروایی
romulus
رمولوس برادررموس نخستین پادشاه بنیادگذار داستانی شهر روم
order of council
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
Desornamentado
[سبک معماری رنسانس در اسپانیا در دوره ی حکومت پادشاه فیلیس]
Georgian architecture
معماری جرجی
[در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
homage
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه
letters missive
نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
to kiss hands
دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
koh i noor
کوه نور:الماس نامی هندوستان که اکنون جزودارایی پادشاه انگلیس است
agamemnon
اگاممنون پادشاه مایسنا که منازعهء او با اشیل مقدمهء داستان حماسی ایلیاد است
procedendo
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
lord chancellor
بزرگترین لرد انگلیس که بامورقضایی رسیدگی کرده ومهردارسلطنتی ومشاورمخصوص پادشاه ورئیس مجلس اعیان میباشد
immaterial
بی اهمیت
importance
اهمیت
indifferent
بی اهمیت
notbility
اهمیت
momentousness
اهمیت
self importance
اهمیت
of no significance
بی اهمیت
off the map
بی اهمیت
notability
اهمیت
nonsignificant
کم اهمیت
main
با اهمیت
technical
کم اهمیت
materiality
اهمیت
inconsiderable
بی اهمیت
unimportant
بی اهمیت
dimension
اهمیت
dimensions
اهمیت
inconsequential
بی اهمیت
emphasis
اهمیت
of no consequence
بی اهمیت
seriousness
اهمیت
weightiness
اهمیت
significance
اهمیت
weeny
بی اهمیت
inconseqential
بی اهمیت
matters
اهمیت
matter
اهمیت
mattered
اهمیت
mattering
اهمیت
trifler
بی اهمیت
unmeaning
بی اهمیت
weeniest
بی اهمیت
worthful
پر اهمیت
momentous
با اهمیت
weensy
بی اهمیت
concernment
اهمیت
negligible
بی اهمیت
two-bit
بی اهمیت
worthless
بی اهمیت
two bit
بی اهمیت
piddling
بی اهمیت
small-time
بی اهمیت
small change
کم اهمیت
weenier
بی اهمیت
of no account
بی اهمیت
small time
بی اهمیت
trivialized
بی اهمیت شدن
slight
شخص بی اهمیت
slighted
شخص بی اهمیت
slights
شخص بی اهمیت
slighting
شخص بی اهمیت
dont mention it
اهمیت ندارد
let it go hang
اهمیت ندهید
accenting
اهمیت دادن
accent
اهمیت دادن
accents
اهمیت دادن
concern
اهمیت داشتن
never mind
اهمیت ندهید
nobody
ادم بی اهمیت
criticalness
اهمیت موقع
accented
اهمیت دادن
slightest
شخص بی اهمیت
moments
زمان اهمیت
moment
زمان اهمیت
lordling
لردکوچک یا بی اهمیت
nobodies
ادم بی اهمیت
slighter
شخص بی اهمیت
no matter
اهمیت ندارد
no object
اهمیت ندارد
it does not matter
اهمیت ندارد
trivializing
بی اهمیت دانستن
import
اهمیت داشتن
imported
اهمیت داشتن
importing
اهمیت داشتن
account
اهمیت گزارش
I couldn't care less.
[colloquial]
<idiom>
اهمیت نمیدهم.
emphasised
اهمیت دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com