English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (1 milliseconds)
English Persian
winter quarters پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
Other Matches
winter crookneck کدوی زمستانی کدوی گردن کج زمستانی
winterish زمستانی
wintry زمستانی
hiberbal زمستانی
brumal زمستانی
brumous زمستانی
hymal زمستانی
hiemal زمستانی
hibernal زمستانی
wintery زمستانی
hibernaculum جایگاه زمستانی
jack frost لولوی زمستانی
winterberry راج زمستانی
winterization زمستانی شدن
winterization زمستانی کردن
winterly زمستانی بی نشاط
winter solstice انقلاب زمستانی
winter olympic بازیهای المپیک زمستانی
hibernated بخواب زمستانی رفتن
hibernaculum گلخانه گلهای زمستانی
hibernate بخواب زمستانی رفتن
winterization بصورت زمستانی در امدن
hibernates بخواب زمستانی رفتن
hibernating بخواب زمستانی رفتن
tuque کلاه بافته پشمی زمستانی
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
storm window پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
harmattan بادخشک زمستانی سواحل غربی افریقا
to weather something in winter چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
snow tire لاستیک مخصوص حرکت روی برف تایر زمستانی
winters قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
troop information مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
domicile اقامتگاه
resiance اقامتگاه
domicil اقامتگاه
domiciliate اقامتگاه
domiciles اقامتگاه
residence اقامتگاه
residency اقامتگاه
quarter اقامتگاه
residences اقامتگاه
domicile of origine اقامتگاه اصلی
domicile of origin اقامتگاه مبداء
legal domicile اقامتگاه قانونی
domicile of choice اقامتگاه انتخابی
registered office اقامتگاه قانونی شرکت
government house اقامتگاه رسمی فرماندار
presidio پادگان
soldiers' home پادگان
garrisons پادگان
garrison پادگان
sites پادگان
sited پادگان
site پادگان
caserne پادگان
campound پادگان
casern پادگان
garrison house پادگان
post پادگان قرارگاه
posts پادگان قرارگاه
posted پادگان قرارگاه
post- پادگان قرارگاه
garrison house پادگان مجزا
presidial پادگان شهر
permanent duty station پادگان دایمی
provost marshal دژبان پادگان
post property اموال پادگان
pantry بوفه ناو یا پادگان
pantries بوفه ناو یا پادگان
army base پادگان نیروی زمینی
exchanging تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanges تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanged تبدیل ارز فروشگاه پادگان
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
commissary store annex شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
out leased انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
sortie حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sorties حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
commissaries فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissary فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
camps پادگان اردو زدن چادر زدن
camp پادگان اردو زدن چادر زدن
camped پادگان اردو زدن چادر زدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com