English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
favoritism پارتی بازی
Search result with all words
favouritism پارتی بازی کردن
to pull strings از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن
Other Matches
batch یک پارتی
batches یک پارتی
parthian پارتی
party پارتی متخاصم
garden party گاردن پارتی
garden parties گاردن پارتی
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
hopscotch بازی لی لی
solitaires تک بازی
dibasic دو بازی
solitaire تک بازی
game بازی
falconine بازی
grey hound سگ بازی
sportiveŠetc بازی کن
playing بازی
partie بازی
action بازی
actions بازی
fun بازی
slackness بازی
watermanship اب بازی
plays بازی
plain dealing بازی
patulousness بازی
homes بازی
basics بازی
openness بازی
basic بازی
home بازی
clearance بازی
play بازی
played بازی
gaming بازی
dangerous play بازی خطرناک
pantomime لال بازی
fireworks اتش بازی
monkey business کچلک بازی
bonfire اتش بازی
bonfires اتش بازی
dib تیله بازی
gaming قمار بازی
dib قاپ بازی
cats cradle نخ بازی سرانگشت
cock fighting خروس بازی
choose up game بازی غیررسمی
sand lot بازی غیررسمی
chuck farthing بازی شیریاخط
speculation سفته بازی
charlatanism زبان بازی
charlatanism چاچول بازی
computer game بازی کامپیوتری
conjury شعبده بازی
playfully با خنده و بازی
crampet game بازی شطرنج
pantomimes لال بازی
cunningly به حیله بازی
centre game بازی مرکزی
charlatanry زبان بازی
dibs بازی نرد
free handedness دست بازی
fence شمشیر بازی
footballers فوتبال بازی کن
free play بازی ازاد
game ball توپ بازی
game cycle دوره بازی
game of chance بازی قمار
game plan استراتژی بازی
footballer فوتبال بازی کن
game theory نظریه بازی
twiddling بازی کردن
twiddles بازی کردن
twiddled بازی کردن
twiddle بازی کردن
four handed game بازی چهارنفره
fornication جنده بازی
firework آتش بازی
paperwork کاغذ بازی
papistry پاپ بازی
doll play عروسک بازی
double dealing حقه بازی
stanza بخشی از بازی
skating اسکیت بازی
field of play زمین بازی
playthings اسباب بازی
plaything اسباب بازی
first hand نخستین بازی کن
fences شمشیر بازی
fitting clearance بازی مناسب
flimflam حقه بازی
closed game بازی بسته
tricking شعبده بازی
hustling بازی هشیارانه
cage بازی بسکتبال
cages بازی بسکتبال
rugby بازی رگبی
factionalism فرقه بازی
power game بازی قدرتی
power games بازی قدرتی
stanzas بخشی از بازی
skiing اسکی بازی
bandied چوگان بازی کچ
skate بازی تهاجمی
skated بازی تهاجمی
skates بازی تهاجمی
video game بازی دیدنی
bandies چوگان بازی کچ
hustles بازی هشیارانه
tricked شعبده بازی
trick شعبده بازی
handout نوبت بازی
golfing بازی گلف
chicanery حیله بازی
handouts نوبت بازی
chicaneries حیله بازی
polo چوگان بازی
cog حقه بازی
cogs حقه بازی
bandying چوگان بازی کچ
hustle بازی هشیارانه
bandy چوگان بازی کچ
hustled بازی هشیارانه
fencing ششمشیر بازی
video games بازی دیدنی
sharp practice حقه بازی
actuble بازی کردن
agiotage سفته بازی
hanky-panky حقه بازی
basic dye رنگینه بازی
basic salt نمک بازی
basicity قدرت بازی
basification بازی شدن
basket ball یکجورتوپ بازی
charade نوعی بازی
billiard بازی بیلیارد
full-time 09 دقیقه بازی
bonefire اتش بازی
bosh حقه بازی
box score حساب بازی
hanky-panky روباه بازی
sporting بازی دوست
hawking قوش بازی
swordplay فن شمشیر بازی
playground زمین بازی
doubled up بازی دوبل
doubled بازی دوبل
playgrounds زمین بازی
winner برنده بازی
winners برنده بازی
basketball بازی بسکتبال
achate مهرهء بازی
acrobacy بند بازی
acrobatism ریسمان بازی
double بازی دوبل
active sodomy بچه بازی
buggery بچه بازی
game theory تئوری بازی
three knights' game بازی سه اسب
play-act بازی کردن
play-act تو بازی رفتن
play-acted بازی کردن
play-acted تو بازی رفتن
play-acting بازی کردن
play-acting تو بازی رفتن
play-acts بازی کردن
play-acts تو بازی رفتن
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
play on words <idiom> بازی با کلمات
football game بازی فوتبال
party politics حزب بازی
jiggery-pokery حقه بازی
to keep score بازی رانگاهداشتن
to make a goal یک بازی بردن
tooth clearance بازی دندانه
trapze بند بازی
trickiness حقه بازی
tricksy بازی کن خنده کن خنده و بازی کن
wargaming بازی جنگ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com