English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
gaiter پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
gaiters پارچه سفیدی که روی کفش بسته میشودگتر پارچهای
Other Matches
half bound درپشت وگوشه هاچرمی ودردوطرف پارچهای چرمی پارچهای
velure پارچه مخملی ماهوت پاک کن پارچهای باماهوت پاک کن پاک کردن
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
haversacks کیسه پارچهای
haversack کیسه پارچهای
hardback جلد پارچهای
cloth روکش پارچهای
hardbacks جلد پارچهای
cloths روکش پارچهای
list slippers کفش پارچهای
whiteness سفیدی
whithness سفیدی
argent سفیدی
white سفیدی
chalkiness سفیدی
whitest سفیدی
whiter سفیدی
silveriness سفیدی
candor سفیدی
blankness سفیدی
candour سفیدی
acquittal رو سفیدی
packet بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
to hem a cloth لبه پارچهای راتوگذاشتن
albescent مایل به سفیدی
blankest سفید سفیدی
blank سفید سفیدی
watcheye سفیدی چشم
impudence چشم سفیدی
albinism سفیدی پوست
alphosis سفیدی جلد
aparejo نوعی پالان چرمی یا پارچهای
acquittals برائت ذمه رو سفیدی
river سفیدی بین خطوط
rivers سفیدی بین خطوط
gray روبه سفیدی رونده
corporale پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
ice blink سفیدی افق از انعکاس دریا
intervale پارچهای از زمین پست درمیان تپههای یا در کناررودها
wall eye چشمی که سفیدی ان زیادوعنبیه ان کمرنگ باشد
clean مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
beige پارچهای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود
cleanest مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
pullicate پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
cleaned مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
cleans مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
snow goose غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
snow geese غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
trampolines مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
trampoline مجموعهای ازحرکات ژیمناستیکی بر روی میز پارچهای با 11 حرکت مختلف
lime light روشنایی سفیدی که از داغ کردن اهک حاصل میشود
You name it , weve got it. از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال را داریم ( همه چیز )
gremial پارچهای که اسقف هنگام اجرای برخی ایین هاروی دامن میاندازد
havelock روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
You name it . Everything under the sun . از سفیدی ماست تا سیاهی ذغال ( از شیر مرغ تا جان آدمیزاد )
sari ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
saris ساری یا لباس زنان هندو که مشتمل است بر پارچهای که بدور بدن می پیچند
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
hereford نوعی گوساله گوشت قرمز ازنژاد انگلیسی که صورت سفیدی دارد
slip sheet صفحه سفیدی که بین دوصفحه چاپی دیگر قرار داده شده
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
gobo نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
monadelphous دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
wet bulb termometere ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
tie بند پارچهای جلیقه نجات بند
ties بند پارچهای جلیقه نجات بند
manta پارچه
solids یک پارچه
solidungular یک پارچه سم
fabrics پارچه
moir پارچه
moire پارچه
solid یک پارچه
monolithic یک پارچه
stuff پارچه
textiles پارچه
textile پارچه
stuffs پارچه
stuffed پارچه
fabric پارچه
three piece سه پارچه
consolidated یک پارچه
cloths پارچه
cloth پارچه
scarlet پارچه مخمل
cotton پارچه نخی
fagend سرتیکه پارچه
plaids پارچه پیچازی
oiled cloth پارچه روغنی
empire cloth پارچه روغنی
elastic web پارچه کش دار
cottons پارچه نخی
organdie پارچه ارگاندی
jersey پارچه کشباف
grille cloth پارچه بلندگو
pocketing پارچه جیبی
flax پارچه کتان
draperies پارچه فروشی
draperies پارچه بافی
draper پارچه فروش
drapery پارچه فروشی
drapery پارچه بافی
drapers پارچه فروش
plaid پارچه پیچازی
furniture textile پارچه تزیینی
shoddy پارچه پست
full fashioned پارچه چسبان
flush decker پل هوایی یک پارچه
flock paper پارچه نما
jerseys پارچه کشباف
ticking پارچه تشکی
ticking پارچه دوشکی
macintoshes پارچه بارانی
mackintosh پارچه بارانی
mohair پارچه موهر
mackintoshes پارچه بارانی
rag doll عروسک پارچه یی
canvas top پارچه کرباسی
rag dolls عروسک پارچه یی
linen پارچه کتانی
rep پارچه مبلی
aba پارچه عبایی
canvases پارچه برزنتی
bagging پارچه کیسهای
canvas پارچه برزنتی
burlap پارچه کیسهای
cilice پارچه مویی
gossamer پارچه بسیارنازک
cloth merchant پارچه فروش
fluff خواب پارچه
fluffed خواب پارچه
fluffing خواب پارچه
double cloth پارچه دولا
delaine پارچه پشم
fluffs خواب پارچه
consolidant یک پارچه کننده
worsted پارچه پشمی
silk پارچه ابریشمی
pieces مهره پارچه
piece مهره پارچه
en bloc یک پارچه دربست
khaki پارچه ارتشی
oilskin پارچه برزنت
bulk cargo بار یک پارچه
haircloth پارچه مویی
trousering پارچه شلواری
wrong side of a cloth پشت پارچه
cl ترخیص پارچه
fag end سرتیکهی پارچه
fag ends سرتیکهی پارچه
solidify یک پارچه شدن
A bale of cloth. یک توپ پارچه
solidifies یک پارچه شدن
tuft ریشه پارچه
solidified یک پارچه شدن
garnishes پارچه سفید
wigan پارچه استری
solidifying یک پارچه شدن
oilcloth پارچه برزنت
oilcloth پارچه مشمع
cardigans پارچه ژاکت
cardigan پارچه ژاکت
twill پارچه جناغی
leggings پارچه پوشش مچ پا
textiles پارچه بافته
textile پارچه بافته
suiting پارچه لباسی
water fast پارچه شورنرو
lot پارچه قطعه
jute fabric پارچه چتایی
bolt توپ پارچه
suede پارچه جیر
tapestry پارچه پردهای
tapestries پارچه پردهای
garnished پارچه سفید
garnish پارچه سفید
tufts ریشه پارچه
bolts توپ پارچه
bolting توپ پارچه
monolith ستون یک پارچه
varnished cambric پارچه اغشته
organdy پارچه ارگاندی
piece part قطعه یک پارچه
indiscretely بطور یک پارچه
varnished cloth پارچه اغشته
pole mast دیرک یک پارچه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com