English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
prunella پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
Other Matches
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
tartan یکجور پارچه پشمی شطرنجی پارچه پیچازی
sarsenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
sarcenet پارچه ابریشمی پارچه پشمی سنگین
worsted پارچه پشمی
paduasoy پارچه ابریشمی راه راه وبادوام که درسده هیجدهم برای جامه بکار می بردند
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
drapers پارچه پشمی باف
draper پارچه پشمی باف
shalloon پارچه پشمی استری
dud نوعی پارچه پشمی
drugget پارچه پشمی زمخت
dornick نوعی پارچه پشمی وابریشمی
cassi mere پارچه پشمی جناغی مردانه
duffle نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن
melton نوعی پارچه پشمی نرم ومحکم
duffel نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن
serge پارچه صوف پشمی "سرجیوس " اسم خاص مذکر
virgin wool [پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
moquette پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
newton raphson اصطلاحی که به یک رویه محاورهای بکار برده شده درحل معادلات اطلاق میشود
weft-face pattern [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
worsted yarn نخ پشمی [نخ پشمی شانه شده مرتب]
to mark out one's course طرحی برای رویه خود ریختن
goat hair موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
tassel پارچه برای تمیز کردن تیر
tassels پارچه برای تمیز کردن تیر
stepper چیزی که برای پله بکار می رود
linenfold [پارچه های کتانی برای آذین قاب]
it is of no use to us بکار ما یا بدرد ما نمیخورد سودی برای ما ندارد
software mointor برنامهای که برای اهداف سنجش بکار می رود
boring tubes لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
white line خط سفیدی که برای تمایز وتشخیص بکار رود
pulsatilla شیره شقایق که برای دارو بکار می رود
object computer OB بکار می رودکامپیوتری که برای اجرای یک برنامه ECT
bathometer دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
fucus رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
applied برای هدف معین بکار رفته کاربسته
wisha برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
blacktop موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
mops چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopping چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mop چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
mopped چوبی که سر ان را پارچه می پیچند و برای تمیز کردن بکارمیرود
boasts : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
inoculum مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
aquaplane قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
balbriggan یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
listerine یکجور محلول که برای پلشت بری بکار میبرند
boast : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
boasted : خرده الماسی که برای شیشه بری بکار رود
cullet خرده شیشهای که برای خمیرشیشه گری بکار می رود
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
gasogene مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
purdah برای پوشیدن زنان ازدیدارمردان بویژه در هند پارچه پردهای
bow compass نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
check sum جمع ارقام یا بیت ها که برای اهداف ازمایشی بکار می رود
nixie tube یک لامپ خلاء که برای نمایش اعداد ناخوانا بکار می رود
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wet blankets پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
stop bath ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
gibberish اصطلاحی که برای بیان لازم نبودن داده بکار می رود
wetting مایعی که برای تر ساختن یاخمیر کردن چیزی بکار رود
roller bandage نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
buff stick بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
wet blanket پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
windlasses ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
serinette ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlass ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
calliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
decking تخته هائیکه برای قالب بندی دالهای بتنی بکار میروند
z 0 یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود
winching پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
bock یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
additions رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
winched پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
addition رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
winch پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
winches پیچ هرنوع ماشین یا دستگاهی که برای کشیدن بکار رود هندل
dry pack مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
splint نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
chucked جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
chucks جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chuck جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
caliper نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
nundinal letter حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
dimity دمیاطی :پارچه نخی سفت باف وراه راه که برای پرده بکارمیبرند
paludament ردای جنگی
redeye موشک ردای
gaberdine ردای بلند
long robe ردای بلند
copartnership ردای روحانی
coffins جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
malines تور فریف ابریشمی و اهاردارکه برای لباس وکلاه زنانه بکار میبرند
vegetable oil روغنهای نباتی که تا قبل ازسال 5391 برای روغنکاری بکار میرفته اند
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
monochord الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
junk ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
langridge اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
coffin جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
vibrator منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
langrage اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
vibrators منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
land plaster صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
yoke قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
linstock چوب نوک تیزی که برای اتش زدن فتیله توپهای قدیمی بکار میرفته
revenue cutter کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
character یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
Use this command to send the output to a file instead of to the screen. برای فرستادن بازده به یک فایل بجای به صفحه نمایش این دستور را بکار ببرید.
characters یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
framebuffer یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود
cyaniding عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
strobe سیگنالی که برای اغاز انتقال داده میان یک دستگاه جانبی وکامپیوتر بکار می رود
biased fabric پارچه جندلایهای که بصورت اریب با تار و پود پارچه بریده شده است
soutane ردای مخصوص کشیشان کاتولیک
inverness یکجور ردای بی استین مردانه
surplices ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
surplice ردای کتانی سفید وگشادکشیشان
bleacher کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
gig mill ماشین خوابدارکردن پارچه کارخانهای که پارچه رادران خوابدارم
algol یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای کدگذاری مسائل ریاضی وعددی بکار می رود
collator ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
opalite ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
hyphens برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
gpss زبان برنامه نویسی مسئله گرا برای توسعه سیستمهای شبیه سازی بکار می رود
hyphen برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
canvases پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
canvas پارچه کرباسی یا کتانی یاعلفی پارچه کانوادوزی
togas ردای بی استین لباس رسمی قضات
pallium ردای چارگوش که فیلسوفان یونان می پوشیدند
toga ردای بی استین لباس رسمی قضات
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
antihistamine موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
scripsit بسته نرم افزاری که برای پردازش کلمه روی سیستمهای ریزکامپیوتر 08shackTRS- radio بکار می رود
compressor bleed air هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
carbon seal وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgams الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
stair stepping روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
amalgam الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
redeye موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
shed stick چوب هاف [چوبی است نازک تر از کوجی که برای جدا کردن تارها در موقع عبور دادن پود بکار می رود.]
Jacquard loom ماشین بافندگی ژاکارد [این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
source computer کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
puncuation نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
jute کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
zone bits بیتهای مخصوصی که درکنار بیتهای عددی برای نمایش کاراکترهای الفبایی بکار میروند
scapular عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
ebcdic کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
anti blush tinner ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
res ipsa loquitur این عبارت در دعاوی مربوط به جرم ناشی از بی احتیاطی و درحالاتی بکار می رود که برای اثبات بی احتیاطی هیچ دلیلی لازم نباشد
mask یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
aluminum wool رشتههای تکه تکه الومینوم که برای رفع زنگ زدگی وخوردگی و نیز جلادادن وصیقل دادن خراشهای جزئی روی ورقه ها یا لولههای الومینیومی بکار میرود
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
gig ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
dictatorship of proletariat اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
woollen پشمی
lanose پشمی
woolen پشمی
lanate پشمی
flocky پشمی
flocculose پشمی
flocculous پشمی
woolen yarn نخ پشمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com