English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
English Persian
snap پارگی یا گسیختن نخ تار یا پود
Other Matches
rift پارگی
tears پارگی
tear پارگی
laceration پارگی
lacerations پارگی
rip پارگی
rifts پارگی
cerebral laceration پارگی مغزی
scrappiness پاره پارگی
tearing پارگی تصویر
fragmentation چند پارگی
rupturing پارگی گسستن
ruptures پارگی گسستن
tear out پارگی تصویر
rupture پارگی گسستن
tear strength مقاومت [در برابر پارگی]
dehiscence پارگی یا بازشدن زخم شکفتگی
snaps گسیختن
snapping گسیختن
interrupt گسیختن
interrupting گسیختن
interrupts گسیختن
intermit گسیختن
ruptures گسیختن
snapped گسیختن
snap گسیختن
disrupt از هم گسیختن
rupturing گسیختن
disrupting از هم گسیختن
rupture گسیختن
disrupts از هم گسیختن
cuts گسیختن
cut گسیختن
fracture گسیختن شکستگی
fractured گسیختن شکستگی
fractures گسیختن شکستگی
fracturing گسیختن شکستگی
tears گسیختن گسستن
tear گسیختن گسستن
disrupts درهم گسیختن
disrupting درهم گسیختن
bond rupture گسیختن پیوند
disrupt درهم گسیختن
to interrupt any one's speech سخن کسیرا گسیختن
to cut in گسیختن حرف کسی
braking length طول پارگی نخ [طولی از نخ که در اثر وزن خودش پاره شود]
plug [نوعی نخ رفو که در آن تکه ای از فرش دیگر را برای ترمیم پارگی یا سوختگی فرش ترمیمی به آن بافته با می دوزند.]
rug condition [وضعیت ظاهری و ارزش واقعی فرش که به عوامل مختلفی از جمله اندازه، رنگ، عدم پارگی نخ هاخسارت ناشی از بیدزدگی، نداشتن ریشه تقلبی، ارتفاع پرز مناسب و غیره بستگی دارد.]
false selvage شیرازه تقلبی [هر نوع نخ اضافی که جزء پودهای اصلی نبوده و بدلیل تزئین و یا پوشاندن پارگی ها در محل شیرازه بدور تار پیچیده شود از این دسته محسوب شده و کاهش اصالت فرش را به همراه دارد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com