Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
rejoinder
پاسخ دفاعی
rejoinders
پاسخ دفاعی
Search result with all words
rejoinder
پاسخ دفاعی دادن
rejoinders
پاسخ دفاعی دادن
rejoin
پاسخ دفاعی دادن
rejoined
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
پاسخ دفاعی دادن
rejoins
پاسخ دفاعی دادن
Other Matches
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
strong point
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
backfield
خط دفاعی
vindicative
دفاعی
defensive line
خط دفاعی
defensive
دفاعی
apologetic
دفاعی
defensive league
اتحاد دفاعی
odd front
خط دفاعی 4 نفره
preventive war
نبرد دفاعی
blue line
خط دفاعی هاکی
defense base
پایگاه دفاعی
stack the defence
ارایش دفاعی
zone
منطقه دفاعی
defense information
اطلاعات دفاعی
cover
بازی دفاعی
covers
بازی دفاعی
defense mechanism
مکانیسم دفاعی
defensive league
اتحادیه دفاعی
zones
منطقه دفاعی
defensive fire
اتش دفاعی
coverings
بازی دفاعی
mixers
نوعی خط دفاعی
defense position
موضع دفاعی
mixer
نوعی خط دفاعی
defensively
حالت دفاعی
defence mechanism
مکانیزم دفاعی
defence mechanisms
مکانیزم دفاعی
five man line
خط دفاعی 5 نفره
backcourt
نیمه دفاعی
agger
پشته ی دفاعی
defensive war
جنگ دفاعی
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
first defense gun
جلوترین تیربار دفاعی
sandbagged
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
pale
حصار دفاعی دفاع
sandbagging
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbags
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
paler
حصار دفاعی دفاع
defensive wrestler
کشتی گیر دفاعی
defensiveness
حالت دفاعی داشتن
cover up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-up
در لاک دفاعی فرورفتن
cover-ups
در لاک دفاعی فرورفتن
guards
حالت دفاعی شمشیرباز
guarding
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
حالت دفاعی شمشیرباز
defensive player
شطرنج باز دفاعی
palest
حصار دفاعی دفاع
protective cover
جان پناه دفاعی
sandbag
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
switch position
موضع رابط دفاعی
apologists
نویسندهء رسالهء دفاعی
apologist
نویسندهء رسالهء دفاعی
Cashel
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
back judge
داور در محوطه دفاعی
bangoe gei
تکنیک دفاعی تکواندو
bump and run
نوعی مانور دفاعی
bump and go
نوعی مانور دفاعی
presses
تاکتیک دفاعی فشرده
press
تاکتیک دفاعی فشرده
defense articles
اماد و تجهیزات دفاعی
decompensation
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
cross block
سد کردن خط دفاعی از کنار
switch position
موضع دفاعی بینابین
integrated defense
پدافند ازمناطق توام دفاعی
prevent defence
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
corrals
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
parry
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parried
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
corralled
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
special pleader
متخصص تهیه لوایح دفاعی
corralling
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corral
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
defensive
منطقه دفاعی شامل دروازه
parrying
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
seams
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
take guard
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
defenceman
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
formation
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
peace dividend
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
special pleading
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
plene administrative preter
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plea in abatement
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
replying
پاسخ
no
: پاسخ نه
responses
پاسخ
reply
پاسخ
counterplea
پاسخ رد
responded
پاسخ
response
پاسخ
answerback
در پاسخ
responds
پاسخ
replied
پاسخ
replies
پاسخ
respond
پاسخ
answers
پاسخ
rebutter
پاسخ رد
replication
پاسخ
negative reply
پاسخ رد
in answer to
در پاسخ به
responsions
پاسخ
answering
پاسخ
answer
پاسخ
in reply to
در پاسخ
response
[commentary]
پاسخ
representation
[statement]
پاسخ
item of written comment
پاسخ
reaction
[answer, commentary]
پاسخ
answered
پاسخ
statement
پاسخ
central treaty organization
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
w response
پاسخ کلی
whole response
پاسخ کلی
come up with
<idiom>
یافتن پاسخ
early answer
پاسخ زود
anatomy response
پاسخ کالبدی
moro response
پاسخ مورو
operandum
ابزار پاسخ
an a answer
پاسخ مثبت
answer mode
حالت پاسخ
answerback
پاسخ برگشتی
anticipatory response
پاسخ انتظاری
color response
پاسخ رنگ
voice answer back
پاسخ سمعی
conditioned response
پاسخ شرطی
original response
پاسخ ابتکاری
popular response
پاسخ رایج
position response
پاسخ مکانی
preparatory response
پاسخ مقدماتی
reflection response
پاسخ قرینه
replier
پاسخ دهنده
response amplitude
دامنه پاسخ
response duration
مدت پاسخ
movement response
پاسخ حرکت
manipulandum
ابزار پاسخ
discriminatory response
پاسخ افتراقی
distal response
پاسخ دوربرد
emitted response
پاسخ صدوری
frequency respone
پاسخ فرکانس
delayed response
پاسخ درنگیده
image response
پاسخ تصویر
impluse response
پاسخ ایمپولز
irresponsive
پاسخ ندهنده
response equivalence
هم ارزی پاسخ
response generalization
تعمیم پاسخ
right answer
پاسخ درست
correct response
پاسخ درست
content response
پاسخ محتوایی
to definitive answer
پاسخ قطعی
to make a response
پاسخ دادن
vab
پاسخ سمعی
vaccum response
پاسخ غیابی
consummatory response
پاسخ پایانی
running rate
اهنگ پاسخ
response intensity
شدت پاسخ
response latency
نهفتگی پاسخ
response rate
سرعت پاسخ
response set
امایه پاسخ
response strength
نیرومندی پاسخ
response threshold
استانه پاسخ
response time
زمان پاسخ
response differentiation
تفکیک پاسخ
rejoining
در پاسخ گفتن
answerable
پاسخ دار
answering
پاسخ به یک سوال
answers
: پاسخ دادن
rejoin
در پاسخ گفتن
answers
: جواب پاسخ
responsorial
پاسخ دهنده
rejoined
پاسخ دادن
calculation
پاسخ تقریبی
respond
پاسخ دادن
answering
: جواب پاسخ
answer
پاسخ به یک سوال
answered
: پاسخ دادن
rejoining
پاسخ دادن
rejoins
در پاسخ گفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com