Dictiornary-Farsi | پاسخ مثبت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
an a answer	پاسخ مثبت


Search result with all words

to answer in the a	پاسخ مثبت دادن
Other Matches

reply [answer]	پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
positive	قطب مثبت باطری الکتریسیته مثبت اری یا تصدیق می کنم
positive externalities	صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
answering	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered	پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
voice answer back	یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating	با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
it is inexpedient to reply	پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
poss	مثبت
affirmative	مثبت
justificatory	مثبت
declaratory	مثبت
assertive	مثبت
affirmatory	مثبت
positive	مثبت
anodes	قطب مثبت
anodes	الکترود مثبت
positive brush	زغال مثبت
positive acceleration	شتاب مثبت
affirmative	اظهار مثبت
pro-	جنبه مثبت
anode	الکترود مثبت
positive balance	مانده مثبت
anode	قطب مثبت
affirmative	عبارت مثبت
pro	جنبه مثبت
positive transmission	پخش مثبت
positivity	مثبت بودن
posivite ray	پرتو مثبت
zincoid	قطب مثبت
assertion	افهار مثبت
false positive	مثبت کاذب
positive transference	انتقال مثبت
nonposetive	غیر مثبت
positive transfer	انتقال مثبت
if so	در صورت مثبت
positive slope	شیب مثبت
plus	افزودن به مثبت
aye	رای مثبت
cation	یون مثبت
positively skewed	چوله مثبت
positive charge	بار مثبت
positive sign	علامت مثبت
affirmatively	بطور مثبت
positive pole	قطب مثبت
positive modulation	تحمیل مثبت
active balance	مانده مثبت
positive logic	منطق مثبت
hot-wiring	سیم مثبت
positive glow	شعله مثبت
positive film	فیلم مثبت
active balance	موازنه مثبت
positivism	مثبت گرایی
yea	رای مثبت
positive skewness	چولگی مثبت
positive side	بخش مثبت
positive relation	رابطه مثبت
positive reinforcement	تقویت مثبت
positive modulation	پخش مثبت
positive potential	پتانسیل مثبت
hot-wires	سیم مثبت
positive feedback	واخوراند مثبت
hot wire	سیم مثبت
positive correlation	همبستگی مثبت
positive wire	سیم مثبت
positive lead	سیم مثبت
positive conductor	سیم مثبت
positive column	ستون مثبت
positive electricity	الکتریسیته مثبت
positive economics	اقتصاد مثبت
positive element	سازه مثبت
positive plate	صفحه مثبت
positive electricity	برق مثبت
positive electrode	الکترد مثبت
hot-wired	سیم مثبت
hot-wire	سیم مثبت
positive feedback	بازخورد مثبت
averment	افهار قطعی یا مثبت
yea	بلکه رای مثبت
factorial	حاصلضرب اعدادصحیح مثبت
crater in positive carbon	گودی کربن مثبت
anode	قطب مثبت باطری
positive skewness	عدم تقارن مثبت
anodes	قطب مثبت باطری
positron	ذره کوچک مثبت
look at the world through rose-colored glasses <idiom>	خیلی مثبت بودن
take down <idiom>	مثبت وضبط صحبتها
cardinal	عدد صحیح مثبت
cardinals	عدد صحیح مثبت
positive integer	عدد صحیح مثبت
positively	محققا" بطور مثبت
positive terminal	قطب مدار مثبت
positive feeder	سیم تغذیه مثبت
yea-sayer	گوینده [رای] مثبت
positive definite matrix	ماتریس همیشه مثبت
positive cotton effect	پدیده مثبت کاتن
positive post	قطب مدار مثبت
hydrogen ion	یون +H با بار الکتریکی مثبت
polar	دارای الکتریسیته مثبت و منفی
amphoteric	دارای برق مثبت و منفی
anode	ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
positive integer	عدد صحیح مثبت [ریاضی]
anodize	بصورت قطب مثبت در اوردن
to yet had it	طرف مثبت اکثریت را دارند
anodes	ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
anode glow	شعله مثبت فضای روشن اند
unipolar	سیگنالی که فقط از سط وح ولتاژ مثبت استفاده میکند
polarity	وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
polarities	وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
favorable balance of trade	موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
The pros and cons ( of something ) .	جنبه های موافق ومخالف ( مثبت ومنفی )
plus signs	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
plus sign	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
charge neutrality	تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
plus	که نشان دهنده جمع دو عدد یا مقدار مثبت است
polarities	تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
polarity	تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
bipolar	استفاده از سط وح ولتاژ مثبت و منفی برای نمایش اعداد دودویی
cation	یونی با بار مثبت که در جهت اسمی جریان حرکت میکند
anticathode	قطب مثبت برق صفحهء پلاتین یا تنگستن دولولهء اشعهء مجهول
favourble balance of trade	تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
reverses	وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversing	وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversed	وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse	وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
negative reply	پاسخ رد
replied	پاسخ
answered	پاسخ
representation [statement]	پاسخ
reaction [answer, commentary]	پاسخ
response [commentary]	پاسخ
statement	پاسخ
answer	پاسخ
response	پاسخ
item of written comment	پاسخ
responded	پاسخ
responsions	پاسخ
respond	پاسخ
answering	پاسخ
replying	پاسخ
responds	پاسخ
reply	پاسخ
answers	پاسخ
replies	پاسخ
responses	پاسخ
counterplea	پاسخ رد
replication	پاسخ
rebutter	پاسخ رد
in reply to	در پاسخ
in answer to	در پاسخ به
answerback	در پاسخ
no	: پاسخ نه
response latency	نهفتگی پاسخ
frequency respone	پاسخ فرکانس
movement response	پاسخ حرکت
preparatory response	پاسخ مقدماتی
response rate	سرعت پاسخ
answerback	پاسخ برگشتی
image response	پاسخ تصویر
response set	امایه پاسخ
manipulandum	ابزار پاسخ
position response	پاسخ مکانی
irresponsive	پاسخ ندهنده
popular response	پاسخ رایج
operandum	ابزار پاسخ
reflection response	پاسخ قرینه
impluse response	پاسخ ایمپولز
response intensity	شدت پاسخ
moro response	پاسخ مورو
anatomy response	پاسخ کالبدی
response amplitude	دامنه پاسخ
anticipatory response	پاسخ انتظاری
answer mode	حالت پاسخ
consummatory response	پاسخ پایانی
content response	پاسخ محتوایی
replier	پاسخ دهنده
correct response	پاسخ درست
response differentiation	تفکیک پاسخ
right answer	پاسخ درست
delayed response	پاسخ درنگیده
response duration	مدت پاسخ
discriminatory response	پاسخ افتراقی
response equivalence	هم ارزی پاسخ
distal response	پاسخ دوربرد
response generalization	تعمیم پاسخ
emitted response	پاسخ صدوری
color response	پاسخ رنگ
solutions	پاسخ یک مشکل
original response	پاسخ ابتکاری
rejoined	در پاسخ گفتن
rejoined	پاسخ دادن
rejoining	در پاسخ گفتن
rejoining	پاسخ دادن
rejoins	در پاسخ گفتن
rejoins	پاسخ دادن