English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 48 (5 milliseconds)
English Persian
revolutionary guards پاسداران انقلاب
Other Matches
outguard پاسداران
revolution انقلاب
upheaval انقلاب
upheavals انقلاب
counter-revolution ضد انقلاب
counter revolution ضد انقلاب
counter-revolutions ضد انقلاب
revolutions انقلاب
mutation انقلاب
mutations انقلاب
solstice انقلاب
palace revolution انقلاب کاخی
revolutionist پیشوای انقلاب
revolutionizer انقلاب اور
russian revolution انقلاب روسیه
summer solstice انقلاب تابستانی
winter solstice انقلاب زمستانی
summer solstic انقلاب تابستانی
keynesian revolution انقلاب کینزی
solstice نقطه انقلاب
agrarian revolution انقلاب ارضی
agricultural revolution انقلاب کشاورزی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
solstitial point نقطه انقلاب
counterrevolution قیام بر ضد انقلاب
counterrevolution انقلاب متقابل
solstitium نقطه انقلاب
french revolution انقلاب فرانسه
industrial revolution انقلاب صنعتی
green revolution انقلاب سبز
palace revolution انقلاب کاخ نشینان
revolt بهم خوردگی انقلاب
revolts بهم خوردگی انقلاب
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
midwinter چله زمستان انقلاب زمستانی
counter-revolutions جنبش برای سرکوبی انقلاب
counter-revolution جنبش برای سرکوبی انقلاب
sansculottism پیروی از اصول انقلاب افراطی
solstitium [نقطه] انقلاب [ستاره شناسی]
sturm und drang نهضت ادبی رمانتیک المان پس از انقلاب فرانسه
loyalist کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
loyalists کسی که درهنگام شورش و انقلاب ازدولت طرفداری میکند
The novel depicts life in prerevolutionary Russia. این رمان زندگی در پیش از انقلاب روسیه را نشان می دهد.
new marxism مکتب اختراعی "ژرژ سورل " که عمدتا" بر تحریک افکارزحمتکشان به انقلاب متکی است
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
south american revolution انقلاب امریکای جنوبی نهضت سیاسی امریکای جنوبی در اوائل قرن 91 که به جنگ بین استقلال طلبان ان خطه با استعمارگران اسپانیایی و بالاخره استقلال این مستعمرات منجر شد
fabianism نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com