Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English
Persian
out post
پاسدار پست نگهبانی پاسداری دادن پاسدار صحرایی
Other Matches
patrols
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrolling
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrol
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
patrolled
گشت زنی پاسدار پاسداری دادن
outsentry
پاسدار صحرایی
watchful
پاسدار
guardsman
پاسدار
guardsmen
پاسدار
picquet
پاسدار
watching
پاسدار
watches
پاسدار
sentries
پاسدار
watched
پاسدار
watch
پاسدار
guarding
پاسدار
sentry
پاسدار
guards
پاسدار
guard
پاسدار
pickets
پاسدار یا دژبان
general outpost
پاسدار عمومی
sergeant of the guard
گروهبان پاسدار
shore patrol
کرانه پاسدار
watchman
پاسدار مراقب
watchmen
پاسدار مراقب
guard of honor
پاسدار تشریفات
combat outpost
پاسدار رزمی
picketed
پاسدار یا دژبان
guard of honour
پاسدار تشریفاتی
picket
پاسدار یا دژبان
color guard
پاسدار پرچم
watchfulness
مراقب پاسدار
advance guard
پیش لشکر پاسدار
relief commander
گروهبان پاسدار یا پاسبخش
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
watch fire
اتشی که پاسدار یا نگهبان روشن میکند
sentinel
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
sentinels
دیده ور نگهبانی نگهبانی دادن
march outpost
نگهبان ستون راهپیمایی پاسدار ستون طلایه یا جلودارستون راهپیمایی
guard
پاسداری دادن
guards
پاسداری دادن
guarding
پاسداری دادن
watching
نگهبانی دادن
watch
نگهبانی دادن
watches
نگهبانی دادن
guard
نگهبانی دادن
watched
نگهبانی دادن
stand guard
نگهبانی دادن
guarding
نگهبانی دادن
guards
نگهبانی دادن
watchdogs
نگهبانی دادن نگهبان بودن
watchdog
نگهبانی دادن نگهبان بودن
bleacher
صندلیهای چند ردیفی صحرایی نیمکتهای اموزشی صحرایی
scouted
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scouts
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
scout
پیشاهنگ دیده ور گشت زنی و نگهبانی دادن
duty roster
دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
watches
پاسداری کشیک
watching
پاسداری کردن
watch
پاسداری کشیک
watch
پاسداری کردن
watching
پاسداری کشیک
watched
پاسداری کشیک
watched
پاسداری کردن
watches
پاسداری کردن
to keep watch and ward
پاسداری کردن
guarding
پاییدن پاسداری کردن
guard
پاییدن پاسداری کردن
guards
پاییدن پاسداری کردن
patrolling
پاسداری گشت زدن
patrols
پاسداری گشت زدن
patrol
پاسداری گشت زدن
patrolled
پاسداری گشت زدن
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watched
نگهبانی
watch
نگهبانی
protectorship
نگهبانی
tricking
نگهبانی
watching
نگهبانی
watches
نگهبانی
out post
نگهبانی
tricked
نگهبانی
wardenship
نگهبانی
trick
نگهبانی
sentry
قراول نگهبانی
sentinels
نگهبانی کردن
chaperon
نگهبانی کردن
radar quardship
نگهبانی رادار
sentinel
نگهبانی کردن
watching
پاس نگهبانی
cavalier
سکوی نگهبانی
relieves
تعویض نگهبانی
relieving
تعویض نگهبانی
set the watch
تنظیم نگهبانی
duty roster
لوحه نگهبانی
to stand sentinel
نگهبانی کردن
second dog watch
نگهبانی دوم
to nount guard
به نگهبانی رفتن
escort
نگهبانی کردن
watchtowers
برج نگهبانی
watchtower
برج نگهبانی
sentry boxes
اتاقک نگهبانی
rosters
صورت نگهبانی
sentries
قراول نگهبانی
sentry box
اتاقک نگهبانی
relieve
تعویض نگهبانی
escorts
نگهبانی کردن
escorting
نگهبانی کردن
escorted
نگهبانی کردن
roster
صورت نگهبانی
watches
پاس نگهبانی
off duty
خارج از نگهبانی
on sentry
مامور نگهبانی
watch
پاس نگهبانی
watched
پاس نگهبانی
trick
نوبت نگهبانی
chaperones
نگهبانی کردن
first dog watch
نگهبانی اول
orderly officen
افسر نگهبانی
chaperons
نگهبانی کردن
chaperone
نگهبانی کردن
middle watch
نگهبانی نیمه شب
first watch
نگهبانی شامگاه
tricked
نوبت نگهبانی
tricking
نوبت نگهبانی
outdoor
صحرایی
campestral
صحرایی
first dogwatch
نوبت نگهبانی عصر
off duty
مرخصی راحتی نگهبانی
duty
ماموریت خدمت نگهبانی
watch bill
لوحه نگهبانی ناو
watch and ward
حق نگهبانی روزانه و شبانه
port watch
پست نگهبانی بندر
main guard
پست نگهبانی اصلی
call boxes
تلفن صحرایی
prison camps
زندان صحرایی
field ration
جیره صحرایی
prison camp
زندان صحرایی
orienteering
مسابقهی دو صحرایی
gerbil
موش صحرایی
field laboratory
ازمایشگاه صحرایی
field kitchen
اشپزخانه صحرایی
gerbils
موش صحرایی
field maintenance
نگهداری صحرایی
field notes
یادداشتهای صحرایی
field radio
بی سیم صحرایی
out guard
گشتی صحرایی
scabiosa
مامیثای صحرایی
field glasses
عینک صحرایی
field shop
کارگاه صحرایی
field shop
تعمیرگاه صحرایی
field stockade
ذخایر صحرایی
field wire
سیم صحرایی
ratton
موش صحرایی
latrine
توالت صحرایی
field work
کار صحرایی
bindweed
نیلوفر صحرایی
corn mayweed
بابونه صحرایی
abutilon
خطمی صحرایی
pavilion
چادر صحرایی
pavilions
چادر صحرایی
can
مستراح صحرایی
canning
مستراح صحرایی
cans
مستراح صحرایی
corn parsley
جعفری صحرایی
caracal
گربه صحرایی
landrail
ابچلیک صحرایی
rat
موش صحرایی
mentha piperita
نعناع صحرایی
call box
تلفن صحرایی
field hospital
بیمارستان صحرایی
voles
موش صحرایی
vole
موش صحرایی
crab apples
سیب صحرایی
crab apple
سیب صحرایی
fieldartillery
توپخانه صحرایی
field army
ارتش صحرایی
field atrillery
توپخانه صحرایی
field archery
تیراندازی صحرایی
field exercise
خدمات صحرایی
fiedl fortifications
استحکامات صحرایی
artillery
توپخانه صحرایی
gerbille
موش صحرایی
field exercise
تمرین صحرایی
oat
جو صحرایی یولاف
field hospitals
بیمارستان صحرایی
good henry
اسفناج صحرایی
good king
اسفناج صحرایی
field gun
توپ صحرایی
field glass
دوربین صحرایی
fieldmouse
موش صحرایی
english mercury
اسفناج صحرایی
drumhead court martial
محاکمه صحرایی
fieldmice
موش صحرایی
trick
مدت زمان پست نگهبانی
tricked
مدت زمان پست نگهبانی
tricking
مدت زمان پست نگهبانی
fixed post system
سیستم پستهای نگهبانی ثابت
look out
نگهبانی کردن موافب بودن
hunter's round
نوعی مسابقه صحرایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com