English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 31 (3 milliseconds)
English Persian
pulse پالس
pulsed پالس
impluse train پالس
Other Matches
pdm Duration Pulse مدولاسیون زمانی پالس که در ان تداوم یک پالس تغییر میکندodulation
ppm Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
light pluse پالس نور
pulse width پهنای پالس
pulse transmitter فرستنده پالس
pulse converter مبدل پالس
pulse counter پالس شمار
pulse modulation مدولاسیون پالس
pulse period تناوب پالس
input pulse پالس ورودی
impluse frequency فرکانس پالس
voltage pulse پالس ولتاژ
flyback pulse پالس برگشت
heat pulse پالس حرارتی
high power pulse پالس قوی
ignition pulse پالس احتراق
high power pulse generator مولد پالس پرقدرت
pulse amplifier تقویت کننده پالس
modal dispersion شکلی از پراکندگی پالس ها
ideal rectangular pulse پالس مربعی ایده ال
light pluse generator مولد پالس نور
spike پالس ولتاژ بسیار کوتاه مدت
decay time زمان کاهش یک پالس الکترونیک به 1/0 قله موج
I want to get off at St. Paul's. من می خواهم ایستگاه سانت پالس پیاده شوم.
spike [in a curve/development etc.] پالس بسیار بلند و ناگهانی [در نمودار تکاملی و غیره]
stepped motor دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
replenishing phase بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
material dispersion پراکنده شدن پالس نورانی درداخل یک فیبر نوری در نتیجه طول موجهای مختلف ساطع شده از یک منبع
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com