Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
feet
پاچنگال برداشتن
Other Matches
transcribe
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
removing
برداشتن
removing
از جا برداشتن
to take up
برداشتن
include
در برداشتن
pick up
برداشتن
pickup
برداشتن
to run away with
برداشتن
remove
از جا برداشتن
sublate
برداشتن
lifts
برداشتن
take up
برداشتن
lifted
برداشتن
lift
برداشتن
removes
از جا برداشتن
takes
برداشتن
removes
برداشتن
ingether
برداشتن
to pull off
برداشتن
countertrace
برداشتن از
take
برداشتن
delete
برداشتن
deleted
برداشتن
deletes
برداشتن
deleting
برداشتن
to pick up
برداشتن
includes
در برداشتن
to mop up
برداشتن
remove
برداشتن
flaw
مو برداشتن
flaws
مو برداشتن
ingather
برداشتن
glom
برداشتن
moistening
نم برداشتن
lifting
برداشتن
to receive a wound
زخم برداشتن
transcribe
رونوشت برداشتن
transcribed
رونوشت برداشتن
to carry arms
سلاح برداشتن
step
قدم برداشتن
step
گام برداشتن
stepping
قدم برداشتن
stepping
گام برداشتن
demountable
قابل برداشتن
to have one's p taken
عکس برداشتن
unmask
نقاب برداشتن از
unmasked
نقاب برداشتن از
unmasking
نقاب برداشتن از
to fly to arms
سلاح برداشتن
to d. the cloth
رومیزی را برداشتن
snap up
تند برداشتن
transcribes
رونوشت برداشتن
transcribing
رونوشت برداشتن
decode
برداشتن رمز
decoded
برداشتن رمز
decodes
برداشتن رمز
flaw
ترک برداشتن
flaws
ترک برداشتن
give up
دست برداشتن از
emarginate
برداشتن حاشیه از
dequeue
برداشتن اقلام یک صف
heave
خیز برداشتن
heaved
خیز برداشتن
to break step
غلط پا برداشتن
twists
تاب برداشتن
twisting
تاب برداشتن
twist
تاب برداشتن
shuffle off
به عجله برداشتن
run away with
برداشتن و در رفتن
remove slag
سرباره را برداشتن
surmount
ازمیان برداشتن
surmounted
ازمیان برداشتن
surmounting
ازمیان برداشتن
surmounts
ازمیان برداشتن
picturize
فیلم برداشتن از
off take rudder
سکان برداشتن
make a copy of
رونوشت برداشتن
ingether
خرمن برداشتن
break step
غلط پا برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate .
ازمیان برداشتن
cease
دست برداشتن
list
سیاهه برداشتن
maps
نقشه برداشتن از
spoon
با قاشق برداشتن
spooned
با قاشق برداشتن
spooning
با قاشق برداشتن
spoons
با قاشق برداشتن
polled
نمونه برداشتن
poll
نمونه برداشتن
removing
برداشتن مهر
removes
برداشتن مهر
to come at a bound
<idiom>
خیز برداشتن
map
نقشه برداشتن از
clearance
برداشتن مانع
machines
براده برداشتن
machined
براده برداشتن
machine
براده برداشتن
gait
گام برداشتن
remove
برداشتن مهر
unmasks
نقاب برداشتن از
unhood
سرپوش برداشتن از
unveils
حجاب برداشتن
to take off
برداشتن بردن
polls
نمونه برداشتن
to sweep away
ازمیان برداشتن
crack
شکاف برداشتن
resign
دست برداشتن
elide
ازاخر برداشتن
elided
ازاخر برداشتن
elides
ازاخر برداشتن
eliding
ازاخر برداشتن
unveiling
حجاب برداشتن
unveiled
حجاب برداشتن
warp
تاب برداشتن
uncap
سر پوش برداشتن از
warped
تاب برداشتن
cracks
شکاف برداشتن
uncap
کلاه از سر برداشتن
warps
تاب برداشتن
to take the photograph of
عکس برداشتن از
desist
دست برداشتن
unveil
حجاب برداشتن
leave alone
<idiom>
دست از سر کسی برداشتن
ingather
انباشتن خرمن برداشتن
disburden
بار از دوش برداشتن
decontrol
دست از کنترل برداشتن
to take notes of
یاد داشت برداشتن از
defuses
فیوز بمب را برداشتن
defused
فیوز بمب را برداشتن
yerk
هل دادن شکاف برداشتن
work in
مشکلات را از میان برداشتن
to get anything out of the way
کاری را ازمیان برداشتن
untread
بعقب گام برداشتن
to whisk away or off
تند بردن برداشتن
to have two strings to one bow
با یک دست دو هندوانه برداشتن
to lift one's hand
دست به سوگند برداشتن
to lift up one's hand
دست بدعا برداشتن
to sel a person a pup
کلاه کسیرا برداشتن
defusing
فیوز بمب را برداشتن
To pluck ones eyebrows.
زیر ابرو برداشتن
remove the seal from
مهر چیزی را برداشتن
multiplicate
چندین نسخه برداشتن از
overcrop
زیاد حاصل برداشتن از
racing of generator
دور برداشتن مولد
racing of motor
دور برداشتن موتور
defuse
فیوز بمب را برداشتن
to run away with
برداشتن ودر رفتن
curled
تاب برداشتن فردادن
fractured
مو برداشتن قطعات و وسایل
crack
شکاف برداشتن ترکیدن
paced
شیوه گام برداشتن
cracks
شکاف برداشتن ترکیدن
curl
تاب برداشتن فردادن
withdraws
عقب کشیدن برداشتن
curls
تاب برداشتن فردادن
paces
شیوه گام برداشتن
withdraw
عقب کشیدن برداشتن
fracturing
مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures
مو برداشتن قطعات و وسایل
pace
شیوه گام برداشتن
fracture
مو برداشتن قطعات و وسایل
to raise the v
توری یانقاب ازروی برداشتن
to relieve one of a load
باراز دوش کسی برداشتن
strides
گام های بلند برداشتن
photographed
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photograph
عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
unburdens
بار از دوش کسی برداشتن
buckle
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
unburdening
بار از دوش کسی برداشتن
unburden
بار از دوش کسی برداشتن
striding
گام های بلند برداشتن
to keep pace with any one
گام های برابرباکسی برداشتن
to rob peter to pay paul
از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
revving
تند گشتن دور برداشتن
to take a step forward
گامی سوی جلو برداشتن
open
برداشتن پوشش یا باز کردن در
vorlage
خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
pick up
<idiom>
برداشتن چیزی ازروی زمین
opened
برداشتن پوشش یا باز کردن در
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent.
دور برداشتن ( جسور شدن )
opens
برداشتن پوشش یا باز کردن در
warp
منحرف کردن تاب برداشتن
warped
منحرف کردن تاب برداشتن
turbary
حق برداشتن خاک از زمین غیر
warps
منحرف کردن تاب برداشتن
spread oneself too thin
<idiom>
با یک دست چند هندوانه برداشتن
to throw off the mask
پرده از روی کار برداشتن
buckles
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled
تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
revs
تند گشتن دور برداشتن
revved
تند گشتن دور برداشتن
stride
گام های بلند برداشتن
take off
برداشتن پرواز کردن هواپیما
appendectomy
برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
boning
استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
film
تاری چشم فیلم برداشتن از
lobectomy
برداشتن قسمتی ازیک عضو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com