Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
pure
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purer
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purest
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
Other Matches
finder
عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
unsaturate
ترکیب اشباع نشده
unsaturated
ترکیب اشباع نشده
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
harmonic motion
اهنگ مرکبی که از ترکیب چند موج صوتی ساده تر ترکیب شده باشد
isomerous
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
isomer
جسمی که ترکیب ان با ترکیب جسم دیگریکی است
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
How very odd. Well I never.
چه چیزها ( بعلامت تعجب )
neat
پاکیزه
sprucy
پاکیزه
cleaned
پاکیزه
cleans
پاکیزه
cleanest
پاکیزه
spruce
پاکیزه
clean limbed
پاکیزه
briskest
پاکیزه
brisker
پاکیزه
neatly
پاکیزه
neatest
پاکیزه
spruces
پاکیزه
brisk
پاکیزه
neater
پاکیزه
clean
پاکیزه
Enantiodroma
گرایش به تغییر چیزها به متضادشان
lot
گروه
[توده]
از مردم یا چیزها
I am not expected to tell you every thing , am I ?
مگرتمام چیزها رابایدبه تو گفت
visibility was poor
چیزها درست دیده نمیشد
do the cleaning
پاکیزه کردن
smooth plaster surface
پاکیزه کردن
trimmest
مرتب پاکیزه
well got up
پاکیزه حسابی
clean
پاکیزه کردن
trim
مرتب پاکیزه
elute
پاکیزه کردن
elution
پاکیزه سازی
nattier
پاکیزه ماهر
clean house
پاکیزه کردن
natty
پاکیزه ماهر
trims
مرتب پاکیزه
nattiest
پاکیزه ماهر
standardising
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardises
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardize
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
hookup
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
standardizes
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
She has had many privations in her youth .
درجوانی از بسیاری چیزها محروم مانده
standardizing
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
tidy
پاکیزه منظم کردن
tidying
پاکیزه منظم کردن
antiseptic
تمیز و پاکیزه مشخص
tidies
پاکیزه منظم کردن
decorously
بطور مناسب و پاکیزه
tidier
پاکیزه منظم کردن
tidied
پاکیزه منظم کردن
antiseptics
تمیز و پاکیزه مشخص
tidiest
پاکیزه منظم کردن
composition
ترکیب یکان ترکیب رزمی
compositions
ترکیب یکان ترکیب رزمی
she is neatly dressed
جامه اش اراسته و پاکیزه است
accumulating
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
accumulates
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
paranomia
اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
pack
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
accumulate
جمع آوری بسیاری چیزها در یک دوره زمان مشخص
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
exception
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
adds
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
exceptions
چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
adding
قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
stiffening
اهار یا چیز دیگری که برای سفت کردن چیزها بکارمیبرند
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
she kept her room neat
اطاق خود را اراسته و پاکیزه نگاه میداشت
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
other
<adj.>
سایر
other people
سایر مردم
Other means of transport
سایر وسایل نقلیه
ceteris paribus
ثابت بودن سایر شرایط
head
توپی کامل و سایر متعلقات
leaders
درباره سایر رکوردهای فایل
leader
درباره سایر رکوردهای فایل
nave
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
naves
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
negative diheral
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
FMS
ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
fills
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
fill
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
inert
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
highlight
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
exhaustable resources
زغال سنگ و سایر مواد کانی
highlights
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
highlighted
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
babbles
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babble
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
babbled
اختلال در سایر منابع که با یک سیگنال بیان میشود
He is the best physician as physicians go.
نسبت به سایر پزشکان از همه بهتر است
departmental LAN
چاپگرها و سایر منابع اشتراکی استفاده کنند
roots
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
root
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
breakers
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
holding company
شرکتی که سایر شرکتها را تحت کنترل دارد
priority
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
breaker
وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
priorities
شینالی به کامپیوتر که از سایر کارها پیش می گیرد
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
c
استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
casings
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
electronic
سیستم ارسال پیام و دریافت آن از سایر کاربران شبکه
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
e mail
سیستم ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران شبکه
office of the future
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
casing
جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
flexible
استفاده از ماشین CNC , ربات یا سایر وسایل خودکار در تولید
interrogatory
مجموعه سوالاتی که از شهودیا سایر اطراف دعوی در یک دادگاه میشود
pan germanism
نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
identity matrix
ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
forms
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
name
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
chips
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
diagnostic
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی سایر مدارها یا قط عات است
chip
خرده فلزی که قابل رویت که از موتور یا سایر دستگاههاجدا شده باشد
benchmark
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
pound
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
interrupts
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
CBMS
استفاده از یک سیستم کامپیوتری برای دریافت و ارسال پیام ها از سایر کاربران
form
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
names
کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
benchmarks
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
pounding
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
desk accessories
وسائل کاری که به هنگام استفاده از سایر اسناد قابل دسترس است
formed
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
pounded
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
frauds
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
interrupt
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
billon
الیاژی از طلا ونقره یامس یا قلع ویا سایر فلزات کم ارزش
fraud
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
pounds
محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
interrupting
سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیتواند پس از سایر دستورات انجام شود
anti-
سوئیچی که در حین کار مودم از زنگ زدن سایر تلفن ها جلوگیری میکند
buffer
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند
enterprise
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
enterprises
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
optical
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
machine
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machines
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
machined
یری را تقلید می کنند و حاوی دلایل اولیه و سایر خصوصیات انسان هستند
adjunct register
ثبات بیت که در آن بیتهای ابتدایی اطلاعات کنترلی و سایر بیتها در اختیار برنامه است
comdex
نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
main
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
linkages
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
linkage
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
bandpass filter
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند
opened
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
open
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
opens
آماده سازی فایل پیش از دستیابی یا ویرایش یا تراکنش روی سایر رکوردهای ذخیره شده
calculate
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
gums
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gummed
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
gum
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
calculated
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
calculates
فیلدی در یک رکورد پایگاه داده ها که حاوی نتیجه محاسبه انجام شده روی سایر فیلدهاست
advisory lock
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
basic
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
aerodynamics
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
proprietary file format
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
centralized
امکانات پردازش داده که در یک محل متمرکز و قابل دستیابی توسط سایر کاربران انجام می شوند
basics
روش استاندارد ذخیره سازی داده روی دیسک تا سایر کامپیوتر ها هم بتوانند استفاده کنند
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
gumming
رسوبات غلیظی که در بنزین وبندرت در سایر سوختهای هیدروکربنی عمدتا در اثراکسیداسیون تدریجی بوجودمی اید
emitter coupled logic
طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
common carrier
شرکتی دولتی که تلفن تلگراف و سایر امکانات مخابراتی را جهت عموم تهیه میکند حامل مشترک
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com