Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 220 (13 milliseconds)
English
Persian
finish
پایان مسابقه
finishes
پایان مسابقه
come off
پایان مسابقه
Search result with all words
wire
خط اغاز یا پایان مسابقه
wires
خط اغاز یا پایان مسابقه
night watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman
توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchmen
توپزن پایان مسابقه کریکت
overnight
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
declare
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
gun
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
guns
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
checkered flag
پرچم شطرنجی سفید و سیاه پایان مسابقه اتومبیلرانی
finish tape
نوار پایان مسابقه
finish yarn
نوار پایان مسابقه
Other Matches
eol
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
terminates
پایان دادن پایان یافتن
terminated
پایان دادن پایان یافتن
terminate
پایان دادن پایان یافتن
skull practice
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
hooligan
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
sack race
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
opener
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
selling plater
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
senior
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
match play
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
quadrangular meet
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
slalom
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
slaloms
مسابقه مارپیچ قایقرانی مارپیچ کوچک اسکی مسابقه اسکی روی اب مارپیچ
ice racing
مسابقه سرعت روی یخ مسابقه روی یخ
finality
پایان
finis
پایان
endless
بی پایان
eternity
بی پایان
eternality
بی پایان
immortality
بی پایان
infinite time
بی پایان
forever
بی پایان
foreverness
بی پایان
finish
پایان
decapoda
ده پایان
aeon
بی پایان
to sit out
تا پایان
conclusion
پایان
unending
بی پایان
conclusions
پایان
inconclusive
بی پایان
unfinished
بی پایان
hexapod
شش پایان
limit
پایان
windup
پایان
finallist
پایان رس
never ending
بی پایان
endings
پایان
never-ending
بی پایان
incessant
پی در پی بی پایان
end all
پایان
end line
خط پایان
finish line
خط پایان
interminate
بی پایان
ending
پایان
out
<adv.>
پایان
fruition
پایان
periods
پایان
closes
پایان
closer
پایان
close
پایان
eternities
بی پایان
unbound
بی پایان
abyss
بی پایان
abysses
بی پایان
ends
پایان
termination
پایان
cessation
پایان
end
پایان
ended
پایان
closest
پایان
period
پایان
initiator terminator
پایان ده
illimitable
بی پایان
sempiternity
بی پایان
issue
[outcome]
پایان
illmitable
بی پایان
perpetuity
بی پایان
eternity
بی پایان
finishes
پایان
point
پایان
abysm
بی پایان
bourne
پایان
terminating
پایان بخش
wind up
پایان دادن
unceasing
پایان ناپذیر
terminating
پایان دار
atrocious
با شرارت بی پایان
sign off
پایان دادن به
year-end
پایان سال
get through
به پایان رساندن
godspeed
پایان انجام
follow through
<idiom>
به پایان رساندن
do away with
<idiom>
به پایان رساندن
rhizopod
ریشه پایان
interminable
پایان ناپذیر
dissertation
پایان نامه
on side
پایان بازی
dissertations
پایان نامه
placing judge
داور خط پایان
year-end
سال پایان
teleologist
پایان شناس
omniscience
دانش بی پایان
interminableness
پایان ناپذیری
teleology
پایان شناسی
jikan
پایان وقت
terminuse ad quem
نقطه پایان
to see out
به پایان رساندن
terminable
پایان یافتنی
termination date
تاریخ پایان
last a
دم اخر پایان
wind up
پایان یافتن
surcease
پایان استراحت
myriapoda
هزار پایان
ominscience
دانش بی پایان
theses
پایان نامه
harvest home
پایان درو
to come to a end
به پایان رسیدن
normal termination
پایان عادی
to bring to an end
به پایان رساندن
thesis
پایان نامه
inexhaustibility
پایان نا پذیری
subjunction
افزایش در پایان
endless
بدون پایان
termination
پایان یابی
eternal
بی پایان دائمی
irredeemable
پایان ناپذیر
tape
نوار خط پایان
taped
نوار خط پایان
tapes
نوار خط پایان
over
پایان یافتن
abend
پایان غیرعادی
to turn out
به پایان رسیدن
ends
پایان یک دور
termination
پایان دهی
sequels
نتیجه پایان
sequel
نتیجه پایان
sustainable energy
انرژی بی پایان
Finifugal
<adj.>
تنفر از پایان
end
پایان یک دور
past
پایان یافته
ended
پایان یک دور
over-
پایان یافتن
Over and out!
پایان خبر !
get over
به پایان رساندن
eof
پایان فایل
eoj
پایان کارob
fineless
بی پایان کردن
buzzer
زنگ پایان
buzzers
زنگ پایان
to see through
به پایان رساندن
finitude
پایان پذیری
gastropod
شکم پایان
get done with
به پایان رساندن
to get oven
به پایان رساندن
to go through with
به پایان رساندن
turn out
<idiom>
نتیجه ،پایان
time out
<idiom>
پایان وقت
run out (of something)
<idiom>
به پایان رساندن
It's over.
به پایان رسید.
Over and out!
پایان اعلان !
end mark
علامت بی پایان
end of block
پایان یک بلوک
endless loop
حلقه بی پایان
endnote
پایان مدرک
conclusions
پایان یک چیز
conclusion
پایان یک چیز
eob
پایان یک بلوک
exit interview
مصاحبه پایان خدمت
get through
به پایان رساندن گذراندن
postseason
بعد از پایان فصل
postlude
قطعه موسیقی پایان
d. certificate
ورقه پایان خدمت
i am through with my work
کارم به پایان رسید
full point
نقطه پایان جمله
grallatorial
وابسته به دراز پایان
point fund
پاداش پایان فصل
interminably
بطور پایان ناپذیر
post fix
در پایان واژه چسباندن
terminals
واقع در نوک پایان
terminal
واقع در نوک پایان
crashing
پایان عملیات کامپیوتر
to be over something
به پایان رسیدن چیزی
chutes
دالان پایان دوصحرانوردی
terminating symbol
نماد پایان بخش
teleologic
وابسته به پایان شناسی
lift a blockade
محاصره را پایان دادن
continuous
بدون پایان یابدون قط عی
come to nothing
<idiom>
باشکست به پایان رسیدن
year-end
وابسته به پایان سال
on end
<idiom>
بنظر به پایان رسیده
chute
دالان پایان دوصحرانوردی
raw deal
<idiom>
آخر خط ،پایان هستی
zazen
پایان استراحت نشسته
make short work of something
<idiom>
[به سرعت به پایان رساندن]
dash off
<idiom>
سریعا به پایان رساندن
and there an end.
و پایان وجود دارد.
crashed
پایان عملیات کامپیوتر
crash
پایان عملیات کامپیوتر
crashes
پایان عملیات کامپیوتر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com