Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
dissertate
پایان نامه تحصیلی نوشتن
Other Matches
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
dissertation
پایان نامه
dissertations
پایان نامه
theses
پایان نامه
thesis
پایان نامه
thetic
وابسته به یا شامل پایان نامه
thetical
وابسته به یا شامل پایان نامه
constructive credit
اعطای پایان نامه افتخاری به کسی
genealogize
شجره نامه نوشتن
paean
پیروزی نامه نوشتن
paeans
پیروزی نامه نوشتن
protocols
مقاوله نامه نوشتن
protocol
مقاوله نامه نوشتن
send away for something
<idiom>
تقاضا نامه نوشتن
I look forward to hearing from you soon.
[letter closing line]
مشتاقم به زودی از شما آگاه شوم.
[پایان نامه]
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
eol
پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
terminates
پایان دادن پایان یافتن
terminate
پایان دادن پایان یافتن
terminated
پایان دادن پایان یافتن
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
scholastic
تحصیلی
academic
تحصیلی
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
libeling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels
هجو نامه یا توهین نامه افترا
terming
ثلث تحصیلی
termtime
دوره تحصیلی
semester
نیمسال تحصیلی
academic achievement
پیشرفت تحصیلی
semesters
نیمسال تحصیلی
schooltime
دوره تحصیلی
scholastic achievement
پیشرفت تحصیلی
academic aptitude
استعداد تحصیلی
scholastic aptitude
استعداد تحصیلی
academic inhibition
رکود تحصیلی
academic year
سال تحصیلی
school drop out
افت تحصیلی
term
ثلث تحصیلی
termed
ثلث تحصیلی
school year
سال تحصیلی
session
دوره تحصیلی
acceleration
جهش تحصیلی
sessions
دوره تحصیلی
termed
پاره سال تحصیلی
semestral
وابسته به نیمسال تحصیلی
semestrial
وابسته به نیمسال تحصیلی
fellowship
کمک هزینه تحصیلی
curricular
مربوط به برنامه تحصیلی
terming
پاره سال تحصیلی
term
پاره سال تحصیلی
scholastic aptitude test
ازمون استعداد تحصیلی
fellowships
کمک هزینه تحصیلی
aid grant
کمک هزینهء تحصیلی
scholarship
کمک هزینه تحصیلی
granted
کمک هزینه تحصیلی
grant
بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants
کمک هزینه تحصیلی
grant
کمک هزینه تحصیلی
granted
بورس تحصیلی یا پژوهشی
grants
بورس تحصیلی یا پژوهشی
scholarships
کمک هزینه تحصیلی
stanford achivement test
ازمون پیشرفت تحصیلی استانفورد
curriculum
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
curriculums
دوره تحصیلات برنامه تحصیلی
studying
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
certificates
رضایت نامه شهادت نامه
written agreement
موافقت نامه پیمان نامه
credential
گواهی نامه اعتبار نامه
affidavits
شهادت نامه قسم نامه
certificate
رضایت نامه شهادت نامه
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
constructive school credit
بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
sizar
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
sizer
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
burse
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود
traveling fellowship
بورس تحصیلی شامل هزینه مسافرت وتحقیقات در خارج از محل خود
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
testacy
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
recredential
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
end
پایان
limit
پایان
to sit out
تا پایان
closest
پایان
windup
پایان
finishes
پایان
eternities
بی پایان
ended
پایان
point
پایان
close
پایان
conclusion
پایان
ends
پایان
eternity
بی پایان
closer
پایان
finality
پایان
finish
پایان
closes
پایان
conclusions
پایان
finis
پایان
infinite time
بی پایان
immortality
بی پایان
eternality
بی پایان
eternity
بی پایان
perpetuity
بی پایان
sempiternity
بی پایان
foreverness
بی پایان
aeon
بی پایان
cessation
پایان
out
<adv.>
پایان
issue
[outcome]
پایان
inconclusive
بی پایان
unfinished
بی پایان
incessant
پی در پی بی پایان
ending
پایان
endings
پایان
abysses
بی پایان
termination
پایان
endless
بی پایان
interminate
بی پایان
forever
بی پایان
never ending
بی پایان
never-ending
بی پایان
unending
بی پایان
decapoda
ده پایان
illmitable
بی پایان
end line
خط پایان
abyss
بی پایان
unbound
بی پایان
finallist
پایان رس
fruition
پایان
abysm
بی پایان
period
پایان
illimitable
بی پایان
finish line
خط پایان
periods
پایان
initiator terminator
پایان ده
hexapod
شش پایان
end all
پایان
bourne
پایان
termination
پایان یابی
interminable
پایان ناپذیر
jikan
پایان وقت
wind up
پایان دادن
eternal
بی پایان دائمی
terminating
پایان دار
terminating
پایان بخش
Over and out!
پایان اعلان !
tapes
نوار خط پایان
buzzer
زنگ پایان
buzzers
زنگ پایان
surcease
پایان استراحت
time out
<idiom>
پایان وقت
subjunction
افزایش در پایان
get over
به پایان رساندن
to get oven
به پایان رساندن
abend
پایان غیرعادی
termination
پایان دهی
get through
به پایان رساندن
Over and out!
پایان خبر !
sustainable energy
انرژی بی پایان
to turn out
به پایان رسیدن
Finifugal
<adj.>
تنفر از پایان
harvest home
پایان درو
sequel
نتیجه پایان
sign off
پایان دادن به
rhizopod
ریشه پایان
sequels
نتیجه پایان
unceasing
پایان ناپذیر
do away with
<idiom>
به پایان رساندن
wind up
پایان یافتن
godspeed
پایان انجام
past
پایان یافته
follow through
<idiom>
به پایان رساندن
inexhaustibility
پایان نا پذیری
run out (of something)
<idiom>
به پایان رساندن
interminableness
پایان ناپذیری
endless
بدون پایان
turn out
<idiom>
نتیجه ،پایان
fineless
بی پایان کردن
on side
پایان بازی
omniscience
دانش بی پایان
placing judge
داور خط پایان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com