English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (3 milliseconds)
English Persian
conspect reliability پایایی نمره گذاران
Other Matches
policy makers سیاست گذاران
perpetuity پایایی
durability پایایی
reliability پایایی
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
rxy ضریب پایایی
reliability coefficient ضریب پایایی
test reliability پایایی ازمون
interrator reliability پایایی ارزیابها
stability پایایی پایداری
liquidity trap سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
thread fineness نمره نخ
numeral نمره
mark نمره
marks نمره
grade نمره
grades نمره
t score نمره T
scored نمره
score نمره
yarn count نمره نخ
scores نمره
numerals نمره
grader نمره گذار
lie score نمره دروغگویی
gain score نمره افزوده
evaluation score نمره ارزیابی
grade score نمره کلاسی
error score نمره خطا
evaluation score نمره ازمایش
gross score نمره خام
ipsative score نمره نسبی
derived score نمره اشتقاقی
deviation score نمره انحراف
graphic score نمره نگارهای
main score نمره اصلی
weighted score نمره وزنی
unweighted score نمره غیروزنی
true score نمره حقیقی
total score نمره کامل
time score نمره زمانی
test value نمره ازمون
test score نمره ازمون
stanine score نمره نه بخشی
standard score نمره معیار
sigma score نمره معیار
real score نمره واقعی
raw score نمره خام
percentile score نمره صدکی
conduct grade نمره انضباط
graded نمره دار
number نمره شمردن
number نمره دادن به
numbers نمره شمردن
numbers نمره دادن به
grades نمره دادن
scores نمره اوردن
score چوب خط نمره
grading نمره گذاری
composite score نمره مرکب
score نمره اوردن
grade نمره دادن
scored چوب خط نمره
scored نمره اوردن
additional score نمره اضافی
scoring نمره گذاری
numbering نمره زنی
scores چوب خط نمره
accuracy score نمره دقت
standardized score نمره بهنجار شده
scoring key کلید نمره گذاری
transmuted score نمره تبدیل شده
The car had no licence ( number ) plate . اتوموبیل بی نمره بود
subjective scoring نمره گذاری ذهنی
corrected score نمره اصلاح شده
normalized score نمره هنجار شده
point نمره درس پوان
configural scoring نمره گذاری طرحی
differential scoring نمره گذاری افتراقی
observed score نمره مشاهده شده
page صفحات را نمره گذاری کردن
paged صفحات را نمره گذاری کردن
pages صفحات را نمره گذاری کردن
telephone dial صفحه نمره گیر تلفن
marks نمره گذاری کردن علامت
predicted score نمره پیش بینی شده
mark نمره گذاری کردن علامت
The police officer took down the car number . افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
annual average score میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
I give you full marks for that . نمره ات بیست است ! ( آفرین و مرحبا )
outpoint سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
The shoes are a size too big for my feet. کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
otis quick scoring mental ability test آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
accession number نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
scores نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
score نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
scored نمره امتحان باچوب خط حساب کردن علامت گذاردن
dialed تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialled تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
shake bottle بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
calling dial صفحه شماره گیر تلفن صفحه نمره گیر تلفن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com