Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
English
Persian
kinetic stability
پایداری جنبشی
Other Matches
persistency
پایداری گاز جنگی پایداری اصرار
self defense
پایداری داخلی پایداری ملی
immovability
بی جنبشی
kinematical
جنبشی
quiescsnce or cency
بی جنبشی
quies csnce or cency
بی جنبشی
motional
جنبشی
kinesthetic
جنبشی
hypokinetic
کم جنبشی
kinetic
جنبشی
dynamic
جنبشی
dynamically
جنبشی
kinetic energy
کارمایه جنبشی
kinesalgia
درد جنبشی
immobility
بی جنبشی بیحرکتی
dynamic load
بار جنبشی
kinematic viscosity
چسبندگی جنبشی
dynamic loading
بارگذاری جنبشی
kinetic energy
انرژی جنبشی
Kinetic architecture
معماری جنبشی
kinetic art
هنر جنبشی
kinetic theory
نظریه جنبشی
kinesthetic hallucination
توهم جنبشی
parakinesia
نابهنجاری جنبشی
optokinetic
بصری- جنبشی
kinesthetic type
سنخ جنبشی
kinetic friction
اصطکاک جنبشی
average kinetic energy
انرژی متوسط جنبشی
Hungarian Activism
[جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
permanence
پایداری
commorant
پایداری
consistence
پایداری
hold one's ground
پایداری
hold one's own
پایداری
stickability
پایداری
stableness
پایداری
perenniality
پایداری
constancy
پایداری
resistance
پایداری
resists
پایداری
consistent
پایداری
persistence
پایداری
stability
پایداری
permanencies
پایداری
consistency
پایداری
permanency
پایداری
resisting
پایداری
endurance
پایداری 0
resisted
پایداری
resist
پایداری
speed stability
پایداری سرعت
plastic consistency
پایداری خمیری
neutral stability
پایداری خنثی
staying power
نیروی پایداری
people forces
نیروی پایداری
optical stability
پایداری نوری
stability
پایایی پایداری
stabilizing
پایداری کردن
spiral stability
پایداری چرخشی
resistance adjustment
میزان پایداری
thermodynamic stability
پایداری ترمودینامیکی
retentivity
پایداری مغناطیسی
static stability
پایداری استاتیک
staidness
ارامش پایداری
stability of slope
پایداری ترانشه
stability of an emulsion
پایداری امولسیون
stability constant
ثابت پایداری
stability calculation
حساب پایداری
neutral stability
پایداری بی تفاوت
consistency of concrete
پایداری بتن
creep strength
پایداری خزشی
directional stability
پایداری جهشی
directional stability
پایداری سمتی
frequency stability
پایداری فرکانس
elastic stability
پایداری ارتجاعی
fixity
قرار پایداری
inherent stability
پایداری ماندگار
kinetic stability
پایداری سینتیکی
lateral stability
پایداری عرضی
soil consistence
پایداری خاک
light stable
پایداری نور
longitudinal stability
پایداری طولی
negative stability
پایداری منفی
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
statics
دانش پایداری نیروها
ligand field stabilization energy
انرژی پایداری میدان لیگاند
crystal field stabilization energy
انرژی پایداری میدان بلور
creep strength depending on time
پایداری خزشی تابع زمان
half residence time
نیمه عمر پایداری عناصرریزش اتمی یا رادیواکتیو
vents
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
venting
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vented
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
vent
سوراخی در مرکز چتر نجات برای افزایش پایداری
l.f.s.e
energy stabilization ligandfield انرژی پایداری میدان لیگاند
mace
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
maces
نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
wheel satellite
ماهوارهای که بصورت دایرهای ساخته شده و معمولابرای پایداری وضعیت یا واردساختن گرانش ساختگی به سرنشینان دوران میکند
chrome dyes
کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
irredentism
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
resist
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
مقاومت کردن پایداری کردن
resist
مقاومت کردن پایداری کردن
resisted
پایداری کردن ایستادگی کردن
resists
پایداری کردن ایستادگی کردن
resisted
مقاومت کردن پایداری کردن
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
resisting
مقاومت کردن پایداری کردن
resisting
پایداری کردن ایستادگی کردن
direct dyes
رنگینه های مستقیم
[که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com