Dictiornary-Farsi | پایدار باوفا | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 109 (6 milliseconds)

English	Persian
fast	پایدار باوفا
fasted	پایدار باوفا
fastest	پایدار باوفا
fasts	پایدار باوفا


Other Matches

soothfast	باوفا
loyal	باوفا
fea	باوفا
unfailing	باوفا
soiothfast	باوفا
feal	نمک شناس باوفا
resistant	پایدار
unflinching	پایدار
written in water	نا پایدار
constant	پایدار
constants	پایدار
changeless	پایدار
abiding	پایدار
livelong	پایدار
stable	پایدار
stanch	پایدار
impermanent	نا پایدار
never failing	پایدار
permanent	پایدار
durable	پایدار
stables	پایدار
perdurable	پایدار
inexhaustible	پایدار
indissoluble	پایدار
persistent	پایدار
metastable	شبه پایدار
stable equilibrium	تعادل پایدار
metastable	نیم پایدار
perdurably	بطور پایدار
p.m.	مغناطیس پایدار
stable airfoil	ایرفویل پایدار
stable air	هوای پایدار
proof weather	هوا پایدار
permanent flow	بده پایدار
permanent magnet	مغناطیس پایدار
stable isotope	ایزوتوپ پایدار
stable nucleus	هسته پایدار
stable oscillation	نوسان پایدار
sustainable energy	انرژی پایدار
baldaquin	سایبان پایدار
baldacchino	سایبان پایدار
baldachino	سایبان پایدار
baldachin	سایبان پایدار
sustained illumination	روشنایی پایدار
steady state growth	رشد پایدار
steady state	وضعیت پایدار
steady growth	رشد پایدار
unfailing	کم نیامدنی پایدار
stabilisers	پایدار ساز
stabilisers	پایدار کننده
continuous wave	موج پایدار
stabilizer	پایدار ساز
stabilizer	پایدار کننده
air resistant	پایدار در هوا
continuous fire	اتش پایدار
continous operation	عملکرد پایدار
coarse mine	مین پایدار
undamped wave	موج پایدار
undamped oscillation	موج پایدار
undying	پایدار فناناپذیر
dielectric strength	پایدار دی الکتریکی
indissolubly	بطور پایدار
inconstantly	بطور نا پایدار
stable	پایدار پابرجا
stables	پایدار پابرجا
c.w.	موج پایدار
magnets	مغناطیس پایدار
permanent	پایدار ماندنی
magnet	مغناطیس پایدار
fixed material	مواد پایدار
for good <idiom>	برای همیشه ،پایدار
sustainable <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
future-oriented <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
sustained fire	اتش پایدار یادائمی
binary switch	سویچی با دو وضعیت پایدار
hard goods	اجسام پایدار ومقاوم
frequency stabilization	پایدار نمودن فرکانس
diergolic	خرج مایع پایدار
metastable state	حالت نیم پایدار
quasi stable elementry particle	ذره شبه پایدار
quasi stable elementry particle	ذزه نیم پایدار
self sustaining growth	رشد خود پایدار
metastable state	تراز نیم پایدار
semistable elementry particle	ذره شبه پایدار
metastable solution	محلول شبه پایدار
semistable elementry particle	ذره نیم پایدار
metasable equilibrium	تعادل شبه پایدار
metastable phase	فاز شبه پایدار
continuous illumination	روشنایی پایدار منطقه رزم
dowel bar	میله پایدار کننده بتن
equilibrium	وضع ثابت و پایدار ترازمندی
permanent magnet dynamic	بلندگوی دینامیک با مغناطیس پایدار
steady state equilibrium	تعادل در وضعیت رشد پایدار
permanent magnet focusing	تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
permanent magnet centering	تمرکز اشعه بوسیله مغناطیسهای پایدار
unfaling	تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
setting time	[مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
warm-up	روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
warm-ups	روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
toggle	مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
toggles	مربوط است به هر دستگاهی که دارای دو حالت پایدار است
sustain	پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustains	پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
sustained	پایدار نگهداشتن نگهداشتن ادامه دادن
energy transition	عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]

fast