English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
goal posts پایههای دروازه
Other Matches
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
piling پایههای تیری
trestle work پایههای مشبک
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
motor adapter پایههای اتصال موتور
notch piers پایههای جانبی سرریز
lance poles پایههای سیم کشی
console table میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
trestlework تیرها و پایههای چوبی وفلزی زیر ساختمان یا پل
incidence wires وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
basic type single tier formwork قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goals دروازه
hoop دروازه
port دروازه
goal area line خط دروازه
hoops دروازه
gateway دروازه
goal دروازه
barbacan دروازه
portals دروازه
gateways دروازه
gate دروازه
portal دروازه
gates دروازه
barbican دروازه
goal tender دروازه بان
between the pipes تیر دروازه
gatekeepers دروازه بان
gatekeeper دروازه بان
keepers دروازه بان
goalies دروازه بان
keeper دروازه بان
gate keeper دروازه بان
goalar دروازه بان
own goals گل به دروازه خودی
gatepost بازوی دروازه
hoops دروازه کروکه
gateposts بازوی دروازه
attacting zone منطقه دروازه
goal area منطقه دروازه
goalkeepers دروازه بان
goalkeeper دروازه بان
puck stopper دروازه بان
goalie دروازه بان
hoop دروازه کروکه
own goal گل به دروازه خودی
logic gate دروازه منطقی
goals دروازه بان
in goal دروازه بان
tend goal دروازه بانی
keep goal دروازه بانی
tend goal حفظ دروازه
wicket دروازه کوچک
goal دروازه بان
octroi مالیات دم دروازه
octroi دروازه بانی
wickets دروازه کوچک
goal mouth دهانه دروازه
goal keeper line خط دروازه بان
goal keeper دروازه بان
save نجات دروازه
starting gate دروازه شروع
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
goal crease محوطه دروازه
shot direct at goal شوت مستقیم به دروازه
goalthrow پرتاب دروازه بان
standup goalie دروازه بانی ایستاده
gatehouses اطاق دروازه بان
gatehouse اطاق دروازه بان
deciding نزدیک به دروازه حریف
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
goal kick شوت بسوی دروازه
upright تیرک عمودی دروازه
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
gates دروازه شروع اسکی
goalpost تیرک عمودی دروازه
gate دروازه شروع اسکی
sally port دروازه عبور از قلعه
shootings شوت بسوی دروازه
shooting شوت بسوی دروازه
long ball پرتاب از دور به دروازه
goalkeepers دروازه بان فوتبال
goalkeeper دروازه بان فوتبال
goal umpire دروازه بان واترپولو
catching glove دستکش دروازه بان
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
warders نگهبان دروازه یا قصر
goal games بازیهای دروازه دار
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
flopper دروازه بان شیرجه رو
petard بمب دروازه ریز
fast break حمله سریع به دروازه
crossbars تیرک افقی دروازه
crossbar تیرک افقی دروازه
offside line خط فرضی موازی با دروازه
sally port دروازه بزرگ قلعه
warder نگهبان دروازه یا قصر
double reverse شوت برگردان به دروازه
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
seelos دروازه بشکل اچ در مارپیچ کوچک
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
gateposts تیر چار چوب دروازه
punch the ball مشت کردن دروازه بان
gatepost تیر چار چوب دروازه
clearer دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clear دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears دفع توپ ازحوالی دروازه
clearest دفع توپ ازحوالی دروازه
send off حرکت اسبها از دروازه شروع
nineteens علامت تعویض دروازه بان
send-off حرکت اسبها از دروازه شروع
clear دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearer دفع توپ ازحوالی دروازه
send-offs حرکت اسبها از دروازه شروع
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
in- توپی که وارد دروازه شده
in توپی که وارد دروازه شده
nineteen علامت تعویض دروازه بان
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
clears دورکردن گوی از نزدیک دروازه
active دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
goal kick ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
heavier گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
dropped goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
peels گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
heaviest گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
faubourg قسمتی ازشهر که بیرون دروازه باشد
heavies گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
heavy گوی سریع که نزدیک دروازه میافتد
field player بازیگران جز دروازه بان بازیگر ثابت
field goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
peel گذراندن گوی حریف از دروازه کروکه
battering ram میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
battering rams میله مخصوص شکستن دروازه ها و غیره
end zone منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
goal throw پرتاب ازاد دروازه بان واترپولو
drop goal رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
place kick توپ را از روی زمین با پا بطرف دروازه زدن
inhibit ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
slots منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
inhibits ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند
stickside سمتی از بدن دروازه بان باچوب هاکی
inverter دروازه منط قی برای امکانات بر عکس کردن
headmen پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
slotting منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
headman پاس دادن به یار نزدیک دروازه حریف
short side خط بازیگران با تعداد کمتری بازیگر دهانه دروازه
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
gopura [دروازه بلند و مزین مقبره های هندی]
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
slot منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
deflection ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
punters دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
punter دروازه بان ماهر در ردکردن توپ با مشت شرطبند
to rifle the ball into the goal با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
analog دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
analogue دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
bounce shot گویی که به زمین می خورد وبه طرف دروازه می رود
deflections ضربهای که به چیزی بخوردو گوی بطرف دروازه برود
analogues دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
gates زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
end zone منطقه اخر زمین هاکی از خط ابی تادیوار پشت دروازه
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
breaks جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
try کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
inhibits توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
inhibit توقف رخ دادن یک فرآیند یا جلوگیری از انجام عملیات در مدار مجتمع یا دروازه .
slants بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slant بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
slanted بازی تهاجمی با دویدن یک بازیگر بطور مستقیم با زاویهای به طرف دروازه
handball بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
and دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد
ttl استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
transistor معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود.
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com