Dictiornary-Farsi | پایههای مشبک | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 117 (7 milliseconds)

English	Persian
trestle work	پایههای مشبک


Other Matches

netted veined	دارای رگههای مشبک مشبک العروق
lattice suspension bridge	پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
piling	پایههای تیری
goal posts	پایههای دروازه
motor adapter	پایههای اتصال موتور
notch piers	پایههای جانبی سرریز
lance poles	پایههای سیم کشی
console table	میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
trestlework	تیرها و پایههای چوبی وفلزی زیر ساختمان یا پل
incidence wires	وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
basic type single tier formwork	قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
meshy	مشبک
gridded	مشبک
flowing <adj.>	مشبک
cancellate	مشبک
honeycomb	مشبک
honeycombs	مشبک
retiform	مشبک
grilled	مشبک
reticular	مشبک
retculate	مشبک
netted	مشبک
cribriform	مشبک
latticed	مشبک
cancellated	مشبک
honeycomb coil	پیچک مشبک
fretwork specialist	مشبک کار
hollow brick	اجر مشبک
lattice woung coil	پیچک مشبک
interknit	در هم مشبک کردن
checker chamber	اطاقک مشبک
interlace	مشبک کردن
lattice grider	تیر مشبک
wire mesh	اهنبندی مشبک
truss bridge	پل با تیر مشبک
lattic-window	پنجره مشبک
shadow mask	صفحه مشبک
reticulate	مشبک کردن
pierced woodwork	چوبکاری مشبک
perforated cover plates	صفحات مشبک
perforated brick	اجر مشبک
meshwork	کارهای مشبک
mesh iron	اهن مشبک
lattice tower	دکل مشبک
lattice suspension bridge	پل اویزشی مشبک
lattice mast	دکل مشبک
Geometrical	مشبک کاری
latticework	چیز مشبک
interwove	مشبک کردن
interweaving	مشبک کردن
trusses	تیر مشبک
interweaves	مشبک کردن
interweave	مشبک کردن
crates	صندوق مشبک
crate	صندوق مشبک
lattice windows	پنجره مشبک
air-bick	سفال مشبک
lattice window	پنجره مشبک
trussing	تیر مشبک
trussed	تیر مشبک
truss	تیر مشبک
grille	پنجره مشبک
lattice	کار مشبک
lattice tower	برج مشبک
bar screen	دریچه مشبک
bar screen	ریچه مشبک
grilles	پنجره مشبک
checker brick	اجر مشبک
aperture mask	صفحه مشبک
lattices	تیر مشبک
lattices	کار مشبک
lattice	تیر مشبک
sleeve brick	اجر مشبک
chancel-rail	نرده مشبک [کلیسا]
luggage net	باربند فلزی مشبک
lattic-bridge	تیر حمال مشبک
Kentish tracery	مشبک کاری کنتی
slotted casing	لوله جدار مشبک
drop-tracery	تزئینات مشبک کاری
reticulate	شبکه کردن مشبک
reticulum	بافت همبند و مشبک
chancelor	جداره مشبک [کلیسا]
Lantern ring	رینگ مشبک یا پنجره ای
chancel-rail	دیواره مشبک [کلیسا]
interlaced	درهم بافته مشبک
perforated metal basket	سبد فلزی مشبک
lattice girder	تیر حمال مشبک
reinforced grillage	ارماتور مشبک فلزی
grillwork	پنجره مشبک سازی
net winged	دارای بال مشبک
expanded metal	ورق اهن مشبک
mesh reinforcement	ارماتور مشبک فلزی
caul	نوعی روسری مشبک توری
rack	توری مشبک اشغال گیر
laced column	ستون مشبک با بستهای چپ وراست
racked	توری مشبک اشغال گیر
racks	توری مشبک اشغال گیر
wracked	توری مشبک اشغال گیر
corner truss	تیر مشبک کنج دار
wracks	توری مشبک اشغال گیر
lattice analogy	روش قیاس به تیر مشبک
cellular metal floor raceway	سیم روی کف مشبک اطاق
gridiron	خطوط یا میلههای فلزی مشبک
meshes	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
lattic-moulding	[ابزار بند مشبک یا توری مانند]
meshing	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
form-piece	[تکه های سنگ در مشبک کاری]
grillage	زمینه و طرح مشبک توری و غیره
mesh	شبکه تور مانند یا مشبک کردن
air-grating	[پنجره مشبک برای عبور هوا]
screen pipe	لوله مشبک که در قسمت ابزای چاه نصب میشود
choir-rail	[ردیفی از نرده ها یا جداره ی مشبک که جایگاه همسرایان را از شبستان کلیسا جدا می کند.]
platelet	صفحه کوچکی در سیستمهای سیالی که سطح ان مشبک ویا دارای کانالهای دقیقی میباشد
clair-voie	[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
honeycomb	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده
honeycombs	بمب یا نارنجک مشبک تکه تکه شونده