English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
yoke پایه استقرار
Search result with all words
base piece پایه پایه استقرار
Other Matches
preposition استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
prepositions استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
pitch استقرار
sessility استقرار
mounting استقرار
stability استقرار
downloading استقرار
localization استقرار
installation استقرار
installations استقرار
pitches استقرار
solidification استقرار
settlement استقرار
settlements استقرار
establishment استقرار
establishments استقرار
colony استقرار
base width عرض پایه پهنای پایه
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
station استقرار یافتن
permanent emplacement استقرار دایمی
centralization استقرار درمرکز
reintegration استقرار مجدد
lodgment area منطقه استقرار
posteriori ازراه استقرار
seat سکوی استقرار
angle of repose زاویه استقرار
seated سکوی استقرار
stations استقرار یافتن
stationed استقرار یافتن
confirmation تثبیت استقرار
crimping groove شیار استقرار
yoke دوشاخه استقرار
restoration استقرار مجدد
delocalization عدم استقرار
seats سکوی استقرار
positioning band حلقه استقرار
stanchion سکوی استقرار
centralisation استقرار درمرکز
tent striking فرمان ضد استقرار
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
network topology چگونگی استقرار شبکه
lodgement منزل گیری استقرار
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
downloading utility برنامه کمکی استقرار
seating محل استقرار نشیمن
lodgment منزل گیری استقرار
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
angle of repose حداکثر شیب استقرار
set up اماده بکار استقرار
metacenter نقطه استقرار وثبات یاتوازن
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
gun post سوراخ محل استقرار لوله توپ
settle مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
settles مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
trailer camp محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
trailer park محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
stand پایه
levelled پایه
degree پایه
levels پایه
pole پایه
levels هم پایه
levelled هم پایه
marks پایه
erections پایه
erection پایه
struts پایه
strut پایه
platform پایه
groundwork پایه
footpath پایه
footpaths پایه
tripod سه پایه
feet پایه
platforms پایه
leveled هم پایه
mark پایه
strutted پایه
leveled پایه
jacks پایه
jack پایه
pillars پایه
pillar پایه
probes پایه
equals هم پایه
probe پایه
roots پایه
grades پایه
equalling هم پایه
leg پایه
equalled هم پایه
poles پایه
level پایه
root پایه
equal هم پایه
level هم پایه
equaled هم پایه
equaling هم پایه
legs پایه
probed پایه
grade پایه
radix پایه
principium پایه
pousto پایه
poppet head پایه
point d'appui پایه
pile bent پایه
outrigger پایه
one legged یک پایه
mountings پایه
isomer هم پایه
headstock پایه
head stock پایه
groundsel پایه
fundament پایه
foot rest پایه
sheer legs سه پایه
sheers سه پایه
stanchion پایه
from within the ranks of از پایه
presser foot پایه
mounting foot پایه
two legged دو پایه
trivet سه پایه
tristylous سه پایه
tripos سه پایه
tressel سه پایه
the pier of a bridge پایه پل
thallus پایه
datum line خط پایه
datum پایه
seated پایه
seat پایه
bottoms پایه
bottom پایه
fundamental پایه
propping پایه
propped پایه
prop پایه
seats پایه
sill پایه
sills پایه
dead load پایه پل
cutwater پایه پل
corner stone پایه
coordinate هم پایه
compeer هم پایه
cantilever bridge پایه پل
cantilever پایه
bridge pier پایه پل
bipod دو پایه
base line خط پایه
base 0 پایه 01
basal age سن پایه
degrees پایه
andiron سه پایه
abutment پایه
tripods سه پایه
fulcrum پایه
bedrock پایه
mounting پایه
rates پایه
pier پایه پل
rests پایه
columns پایه
column پایه
rests سه پایه
rate پایه
bracket پایه
ground پایه
three-legged سه پایه
stratum پایه
rest پایه
shoe پایه
benchmarks پایه
benchmark پایه
support پایه
measure پایه
rest سه پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com