English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
carbon holder پایه کربن
Other Matches
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
base width عرض پایه پهنای پایه
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
radiocarbon کربن 41
carbon کربن
invar کربن
acetylenic carbon کربن استیلنی
carbon dioxide دی اکسید کربن
decarburize کربن گرفتن
decarburization کربن گیری
primary carbon کربن 1 درجه
recarburizer کربن دهنده
carburization ترکیب با کربن
carbonize کربن سازی
active carbon کربن فعال
anomeric carbon کربن انومری
asymmetric carbon کربن بی تقارن
cabonic حاصل از کربن
carbinol carbon کربن کربینول
carbon cycle سیکل کربن
carbon deposite لایه کربن
carbon fixed کربن ثابت
carbon free کربن ازاد
carbonaceous کربن دار
secondary carbon کربن 2 درجه
tertiary carbon کربن 3 درجه
radiocarbon کربن پرتوزا
carbon monoxide منواکسید کربن
ultra high carbon steels فولادهای فرا- پر- کربن
high carbon steel فولاد با کربن زیاد
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
CFCs مخفف کلروفلورو کربن
crater in positive carbon گودی کربن مثبت
cored carbon کربن هسته دار
CFC مخفف کلروفلورو کربن
carbureted steel پولاد کربن دار
activated charcoal کربن فعال شده
arc lamp carbon کربن لامپ قوسی
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
carboning a lamp کربن گذاری لامپ
activated carbon کربن فعال شده
iron carbon diagram نمودار اهن- کربن
plain carbon steel فولاد کربن غیرالیاژی
primary carbon کربن نوع اول
surface decarburization کربن گیری سطحی
iron carbon alloy الیاژ اهن و کربن
recarburize کربن گیری مجدد
tertiary carbon کربن نوع سوم
secondary carbon کربن نوع دوم
carbonate بصورت کربن دراوردن
ingot iron o.steel فولاد کربن گیری شده
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
ethylene هیدرو کربن اشباع نشده
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
carbohydrates ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrate ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
base piece پایه پایه استقرار
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
anthracite زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
carbon steel فولاد کربن یا فولاد سخت
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
Fustat rug فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
leveled پایه
levels هم پایه
levelled هم پایه
levelled پایه
marks پایه
equalled هم پایه
mark پایه
platforms پایه
struts پایه
strut پایه
groundwork پایه
datum پایه
tripods سه پایه
feet پایه
degrees پایه
degree پایه
levels پایه
strutted پایه
footpath پایه
footpaths پایه
equaling هم پایه
tripod سه پایه
pole پایه
leg پایه
equal هم پایه
grades پایه
jacks پایه
jack پایه
pillars پایه
root پایه
pillar پایه
roots پایه
probed پایه
leveled هم پایه
level پایه
poles پایه
level هم پایه
probes پایه
equalling هم پایه
equals هم پایه
grade پایه
legs پایه
equaled هم پایه
probe پایه
sheer legs سه پایه
radix پایه
principium پایه
pousto پایه
poppet head پایه
point d'appui پایه
pile bent پایه
outrigger پایه
one legged یک پایه
mountings پایه
isomer هم پایه
headstock پایه
head stock پایه
groundsel پایه
sheers سه پایه
stanchion پایه
from within the ranks of از پایه
presser foot پایه
mounting foot پایه
two legged دو پایه
trivet سه پایه
tristylous سه پایه
tripos سه پایه
tressel سه پایه
the pier of a bridge پایه پل
thallus پایه
fundament پایه
foot rest پایه
seats پایه
seated پایه
seat پایه
bottoms پایه
bottom پایه
fundamental پایه
propping پایه
propped پایه
prop پایه
sill پایه
sills پایه
abutment پایه
datum line خط پایه
dead load پایه پل
cutwater پایه پل
corner stone پایه
coordinate هم پایه
compeer هم پایه
cantilever bridge پایه پل
cantilever پایه
bridge pier پایه پل
bipod دو پایه
base line خط پایه
base 0 پایه 01
basal age سن پایه
andiron سه پایه
shoes پایه
trestle پایه
trestles سه پایه
basis پایه
columns پایه
trestles پایه
column پایه
three legged سه پایه
loosest بی پایه
spud پایه
sites پایه
spuds پایه
socket پایه
mounting پایه
shoeing پایه
shoe پایه
benchmarks پایه
benchmark پایه
support پایه
bracket پایه
mount پایه
bedrock پایه
mounts پایه
sockets پایه
trestle سه پایه
looser بی پایه
sited پایه
buttressed پایه
buttress پایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com